لبنان ، ارزش مردن دارد
پدر سعد حریری که نخست وزير پيشين لبنان بود و بيروت را پس از سالها جنگ داخلى دوباره ساخته بود، در سال 2005 ترور شد. با ترور نخست وزير مردم لبنان به خيابانها آمدند و اعتراض خود را تا زمان خروج نيروهاى سوريه از لبنان ادامه داند.
در آخرين تحولات لبنان جنبش 14 مارس که به رهبرى سعد الحريرى، پسر 37 ساله نخست وزير پيشين، هدايت مىشود هدف چندين ترور قرار گرفته است. در طول دو سال ونيم گذشته شش نفر از نمايندگان مجلس که عضو اين جنيش بودند، کشته شدند.
در شرايطى که انتخابات رياست جمهورى لبنان در ماه آينده انجام خواهد شد به نظر مىرسد متحدان سعد الحريرى در مواجهه با رقباى طرفدار سوريه خود به بن بست رسيدهاند و اکثريت آنها در مجلس نيز در حال کاهش است.
شما چه درخواستهايى از کاخ سفيد داشتيد و چه چيزى به دست آورديد؟
مهمترين موضوعى که درباره آن گفتوگو کرديم درباره آنتونى قانم بود که ششمين نماينده مجلس به شمار مىرود که در اين مدت ترور شده است. اگر روند اين ترورها ادامه پيدا کند جنبش 14 مارس اکثريت خود را در مجلس از دست مىدهد.
الان شما از نظر حفظ اکثريت در چه شرايطى قرار داريد؟
در حال حاضر 68 کرسى از 128 کرسى را در اختيار داريم. مىتوانيد اين را تصور کنيد که نماينده مجلس باشيد و در نتيجه در انتظار بنشينيد تا به سراغتان بيايند و شما را بکشند؟ آيا اين قابل قبول است که وقتى دموکراسى ما هدف چنين تروهايى قرار مىگيرد جامعه جهانى فقط به محکوم کردن آن اکتفا کند؟ اين ترورها متوقف نمىشوند. اين نمىتواند فقط از روى تصادف باشد که نمايندگان ترور شده همه عضو اتحادى باشند که با دخالتهاى سوريه مخالفت مىکند.
در ملاقات با پرزيدنت بوش چه درخواستى را مطرح کرديد؟ انتظار داريد واشنگتن چه اقدامى انجام دهد؟
همه ما مىدانيم حکومت سوريه اين کارها را انجام مىدهد. بايد اقداماتى در واکنش به حکومت سوريه انجام شود
)مثل منزوى کردن آنها) تا آنها دريابند به قتل رساندن نمايندگان مجلس لبنان براى آنها عواقبى خواهد داشت.
اما برخىها در اينجا، حتى کميسيون بيکر- هميلتون، معتقدند آمريکا درباره حل مشکلات عراق بايد با سوريه به همکارى بپردازد.
خب، در اين صورت چرا با القاعده همکارى نمىکنند؟ شما چطور مىتوانيد حکومتى را بپذيريد که نمايندگان مردم لبنان را به قتل مىرساند و مرزهاى کشورش با عراق را بازگذاشته تا نيروهاى القاعده از آن بگذرند و سربازان عراقى و آمريکايى را بکشند؟ اين حکومتى است که از سازمانهاى تروريستس ميزبانى مىکند.
تحريمهاى اين کشور اثرى ندارند؟
تحريمى وجود ندارد. يک سرى احکام از سوى سازمان ملل بود که اجرايى شدن آنها زمان زيادى مىبرد و در حال حاضر نيز چيزى در اين باره در دستور کار نيست. من از پرزيدنت بوش درخواست کردم که اين روند را تا حد امکان تسريع کند.
بوش چه گفت؟
او نيز همين ديدگاه را داشت که سوريه نبايد در انتخابات لبنان مداخله کند.
بعضى از اعضاى حزب شما معتقدند دست يافتن به مصالحهاى با مخالفان لبناى غير ممکن است چون شما همين الان با سوريه به شدت درگير هستيد؟ آيا اين ديدگاه صحيح است؟
به همين دليل در مذاکره با گروههاى مخالف بايد بسيار مراقب باشيم و فرصتى براى گفتوگو ايجاد کنيم. من نمىتوانم به شما بگويم در اين گفتوگو چه چيزى به دست خواهم آورد اما به عنوان يک سياستمدار جوان، مىخواهم نشان دهم که به خاطر لبنان ما نيازمند گفتوگو هستيم.
اگر شما از غرب خواستهايد دمشق را منزوى کند پس چرا با طرفداران آنها در لبنان مىخواهيد گفتوگو کنيد؟
به خاطر آنکه آنها هم در نهايت لبنانى هستند و هر چه به ما نزديکتر شوند از سوريه دورتر مىشوند.
آيا واقعا به چنين امکانى باور داريد؟
فکر مىکنم وظيفه من اين است که تمام تلاش خود را انجام دهم. نمىتوانم سر جاى خود بنشينم و کارى نکنم.
آيا شما اين را وظيفه خود مىدانيد که سمت پدرتان را بر عهده بگيريد؟
من رهبر اکثريت در مجلس نمايندگان هستم و وظيفه دارم مسئوليتهاى خودم را دراين سمت بر عهده بگيرم.
اين به آن معنا است که شما تلاش خواهيد کرد تا نخست وزيرى را به دست بياوريد؟
معناى آن، اين است که من وظايف خودم به عنوان رهبر گروه اکثريت را بر عهده مىگيرم. اولين و مهمترين موضوع در شرايط فعلى اين است که انتخابات رياست جمهورى را برگزار کنيم. بعد از آن، حل مسائل و مشکلات آسانتر خواهد بود. اگر شما مىخواهيد از من بپرسيد که مىخواهم نخست وزير شوم يا نه، من نه به شما مىگويم که نمىخواهم و نه مىگويم که مىخواهم.
چرا نمىتوانيد بگوييد که مىخواهيد نخست وزير شويد؟
فوائاد سينيوره تا کنون به خوبى کارش را انجام داده و هنوز هم اين کار را انجام مىدهد. من دوست دارم صبر کنم.
از اين نگران نيستيد که سرنوشتى مانند پدرتان پيدا کنيد؟
من فکر مىکنم آنچه قرار است اتفاق بيفتد، اتفق خواهد افتاد. ما اقدامات احتياطى بسيارى انجام دادهايم و گروه حفاظت من تمام تلاش خودشان را مى کنند. اما در پايان همه چيز در دست خداست.
شما کشور پر خطرى داريد.
و درعين حال بسيار زيبا. لبنان ارزش جنگيدن را دارد و حتى ارزش مردن.
اگر انتخابات به بن بست برسد چطور؟ شما نگران آشوبهاى مدنى نيستيد؟
بسيار ساده است. شما با عدهاى مواجهايد که دموکراسى مىخواهند و عدهاى که با آن مخالفت مىکنند. حکومت سوريه نيز سعى در به تحليل بردن دموکراسى لبنان دارد. آنها همان شيوهاى را درپيش گرفتهاند که در قبال عراق انجام مىدهند: بىثبات کردن دموکراسى عراق.
آيا به نظر شما سوريه يک بازيگر مستقل است؟
نه اين طور فکر نمىکنم.
چه بازيگران ديگرى در صحنه حضور دارند؟
فکر مىکنيد اگر در نهايت، دموکراسى در عراق و لبنان پابرجا شود براى حکومت سوريه چه اتفاقى مىافتد؟ فکر مىکنيد اگر دخالتى در امور فلسطينيان نشود و آنها بتوانند دموکراسى خود را رشد دهند، حکومت سوريه از آن راضى خواهد بود؟ در چنين شرايطى حکومت سوريه به سرعت سقوط مىکند. ما از عقايد، حق حاکميت و استقلال خودمان دفاع مىکنيم. در مقابل ما جناح مخالف قرار دارد که از سوريه حمايت مىکند.
شما هنوز طرفدار خلع سلاح حزب الله هستيد؟
من آدمى واقعگرا هستم و فکر مىکنم بايد گفتوگو انجام شود. يکى از مسائل مهم براى لبنان اين است که ارتش خود را بسازيم. ما بايد کشور خودمان را مستحکم کنيم و براى اين کار بايد آن را مانند هر کشور ديگرى از پايه بسازيم.
هر دو حزب آمريکا از جنگ عراق بيزار هستند و تمام آراء با خروج نيروهاى ما از عراق موافق است.
به نظرمن اگر پيش از دست يافتن به ثبات در عراق نيروهاى آمريکا از آنجا خارج شوند، بىثباتى بزرگترى در کل منطقه به وجود خواهد آمد. اين را هم در نظر داشته باشيد که دولت عراق از دولت آمريکا مىخواهد که نيروهايش در اين کشور بمانند.
خروج نيروهاى آمريکايى چه عکس العملى در منطقه خواهد داشت؟
عراق بحرانهاى سختى را پشت سر گذاشته و به قدرى ثبات احتياج دارد. اجازه بدهيد بگويم اشتباهى در ابتدا اتفاق افتاد. اما نمىتوان يک اشتباه را با مرتکب شدن اشتباه ديگرى جبران کرد.
نظر شما :