تحلیلی بر شروط تهران برای تدوام مذاکرات هستهای
رئیس دولت دهم جمهوری اسلامیایران روز دوشنبه 7 تیرماه 1389 طی مصاحبهای که با حضور خبرنگاران داخلی و خارجی انجام داد به برخی سوالات خبرنگاران پیرامون مسائل داخلی و خارجی کشور پاسخ داد.
بخشی از سوالات و پاسخها به مسئله فعالیتهای هستهای ایران و واکنشهای اخیر بینالمللی نسبت به آن و چگونگی عکس العملهای آتی تهران در برابر اقدامات و تحرکات و مواضع برخی کشورهای و نهادهای بینالمللی معطوف بود .
در این یادداشت به مواردی که از سوی رئیس دولت دهم مطرح شد و ارزیابی آنها و نیز واکنشهای احتمالی مخاطبان رئیس دولت به اختصار میپردازم.
ایشان در صحبتهای خود گفت: در حالى که مقامات آمريکايى در حال القاى اين موضوع بودند که بگويند طرف ايرانى حاضر به گفتوگو نيست، اما در جريان مذاکره با مسائلى مواجه شدند(امضای بیانیه سه جانبه تهران در خصوص مبادله اورانیوم با سوخت 20و در صدی ) که انتظار آن را نداشتند.
در واقع بيانيه تهران به خواست آقاى اوباما تهيه شد.(این عبارت برای نخستین بار بود که از سوی ایشان مطرح شد. اولین بار این عبارت از زبان احمد داود اوغلو وزیر خارجه ترکیه زمانی مطرح شد که این کشور با بی اعتنائی به بیانیه تهران تلاش نمود قطعنامه 1929 را شورای امینت به تصویب برساند.) اما به جاى استقبال از آن به سمت صدور قطعنامه رفتند و پس از صدور قطعنامه مجددا گفتند ما خواهان گفتوگو هستيم.
ما اسم اين کار را بىاخلاقى مىگذاريم. به همين دليل ما هم مذاکره را تاپايان مردادماه و نيمه ماه مبارک رمضان عقب میاندازیم و اين جريمهاى است که آنها ادب شوند تا رسم گفتوگو با دولتها را زير پا نگذارند. ما اعلام کرديم آماده تبادل سوخت براساس بيانيه تهران هستيم وفکر نمىکنم لازم باشد چيز ديگرى به اين بيانيه اضافه شود. ما چيزى جز قانون نمىخواهيم. پايه گفتوگوها بيانيه تهران است که بر اساس قانون دوستى و عدالت تنظيم شده است.
اما پيششرطهایى هم برای ادامه مذاکرات با 1+5 داریم:
نظرشان را راجع به بمب اتمى رژيم صهيونيستى اعلام کنند.
بايد بگويند آيا مىخواهند با مقررات انپىتى مذاکره کنند یا نه؟
باید منظور از گفتوگورا تعریف کنند.
باید بگویند آيا با ایران دنبال دوستى هستند يا دشمنى؟
ما ترکيب مذاکره کنندگان را نيز تغيير مىدهيم زيرا 5 کشورى که صاحب امتياز ناعادلانه حق وتو هستند و هيچکس نيز نمىتواند از آنها شکايت کند داراى رابطه ظالمانه و يکطرفه با ساير کشورها هستند.وی افزود به وقتش اسامى کشورهائی را که باید به تر کیب 1+5 باید اضافه شوند را اعلام میکنم .
طرف گفتوگو با ما بايد به طور شفاف نظرات خود را اعلام کند و همانگونه که در برنامه و بسته پيشنهادى ايران آشکارا اعلام شده محور اين مذاکرات مسائل بشرى و دغدغههاى انسانى نيز خواهد بود.
رئیس دولت در این مصاحبه مواردی را نیز در خصوص اظهارات رئیس سازمان سیا در آمریکا مبنی بر برخورداری ایران از اورانیوم غنی شده برای تولید 2 بمب هستهای و احتمال تولید آن تا 2 سال آینده، پیشنهاد کمک ایران به آمریکا در مهار نشت نفت در خلیج مکزیک، برگزاری رفراندوم از سوی آمریکا در این کشور و کشورهائی که آمریکا در آنها پایگاه نظامی دارد مبنی بر پذیرش یا عدم پذیرش آن از سوی مرد آمریکا و کشورها و تحلیل برخی از تحلیلگران در خصوص قطعنامه 1929 اخیر شورای امنیت علیه ایران را بدون اشاره به نام آنها مطرح نمود که ذبلا به نکات مطروحه به اختصار اشاره میگردد:
ما فکر مىکنيم موضوع هستهاى ايران حل شده و در ايران چيزى به عنوان موضوع هستهاى نداريم اما از سوى دشمنان اين موضوع همچنان وجود دارد .
قبلا گفته بودم دولتمردان آمريکايى تاريخ نمىدانند. الان مىگويم آنها جغرافيا هم نمىدانند. زيرا وسعت، جمعيت و ذخاير ايران را نمیدانند.
آمريکايىها به صهيونيستها تعهد دادهاند که عليه ايران کار کنند، ولى چکار مىتوانند بکنند؟ لذا هرچه مىخواهند از اين کاغذها بدهند.
رئيس سازمان سيا براى انحراف اذهان، دشمن فرضى را به جاى دشمن واقعى مطرح کرد. اما از این موضوع غافل ماند که ايرانىها افراد عاقلى هستند و مىدانند که با دو بمب نمىتوان در مقابل 20 هزاربمب کاری کرد. هيچکس نمىتواند از بمب اتمى استفاده کند. مديريت و نگهدارى از اين بمبها بسيارسخت است. بمبهاى اتمى متعلق به دولتهاى عقب افتاده سياسى است. احمقانهترين کار انباشت سلاح هستهاى است آنها مىخواهند شريک جرمى براى خود پيدا کنند و ما مىخواهيم آنها را خلع سلاح کنيم.
برآورد ما اين بود که با يکهزار و 200 کيلوگرم تا 20 سال نيازهاى ما برطرف مىشود اما نمىدانيم چه اصرارى است که موضوع بمب هستهاى را مطرح مىکنند؟ اگر از بمب مىترسند اول بمبهاى خود را خنثى کنند، ممکن است نشت کند.
با برگزارى رفراندوم از مردم آمريکا و مردم کشورهايى که آمريکايىها در آنها پايگاه نظامى دارند میتوان پرسيد که آيا راضى به نگهدارى پايگاهها و بمبهاى آمريکايى در خاک اين کشورها هستند یا خیر ؟
دولتى که نمىتواند يک چاه نفت را مهار کند چطور پايگاههايى در کشورهاى ايتاليا، ژاپن و يا کشورهاى ديگر در اختيار دارد و مىخواهد از آنها صيانت کند؟ با سلاحهاى آمريکايىها در اين پايگاهها بخش اعظمى از بشريت در خطر است.
شرکتهاى نفتى ما و توانمندىهاى عميق و ارزشمندى دارد و وزارت نفت هم اعلام کرده (البته اولین بار سرادری از سپاه در قرار گاه خاتم الانبیا اعلام کزد آماد اده اند در مهار نشت نفت در خلیج مکزیک کمک کنند )است که حاضر است در صورت تمايل آنها همکارى کند و اگر آنها از ما بخواهند، کمک مىکنيم برخى کشورها که در شوراى امنيت عليه ما راى دادند تحت فشار آمريکا هستند اين گروه از کشورها در واقع کشورهاى مستقلى هستند که معتقدند عدالت و احترام در مناسبات جهانى بايد حاکم باشد.
بسيارى معتقدند که اصرار آمريکا براى صدور قطعنامه براى کم کردن تمرکز روى موضوع غزه بوده است . اما اين عمل اثر نداشت و اکنون صدها کشتى در حال حرکت به سوی غزه هستند.
بعضىها هم معتقدند که اصرار آمريکا بر صدور قطعنامه مواجهه با برزيل و ترکيه است اما اشتباه کردند. اتفاقا نشست تهران آغاز حرکتى جديد است و نشان مىدهد که ديگر قطعنامهها با چنگ و دندان اجرايى نمىشود. جبههبندى نوینی از کشورهاى جديد در حال
شکلگيرى است، کشورهاى مستقل و عدالتخواهی که در سالهاى آينده مسير دنيا را تغيير خواهند داد.
با نگرش به سخنان رئیس دولت دهم و شرایط حاکم بر منطقه ونظام بین الملل به نظر میرسد :
1-از پیشنهادهای هفتگانه ایشان ،مواردی که راهبردی و نیازمند به اقدام عملی است از سوی بازیگران مطرح در عرصه بین الملل و صادر کنندگان قطعنامههای چها رگانه شورای امنیت سازمان ملل در خصوص توقف غنی سازی اورانیوم و تصویب کنندگان مصوبات تشدید تحریمها علیه ایران از قبیل اتحادیه اروپا و کنگره وسنای آمریکا پذیرفته نخواهد شد. در خصوص مواردی مانند: بمبهای رژیم صهیونیستی ،بیانیه سه جانبه تهران ، واحتما لا تغییر ترکیب گروه 1+5 نظر تهران وپیشنهاد رئیس دولت باحتمال زیاد تامین نخواهد شد.(البته این احتمال وجوددارد که گروه1+5 ترکیه وبرزیل را به سبب ناخرسندیهای اخیرشان از شورای امنیت به دلیل عدم پذیرش بیانیه تهران که منجر به دادن رای منفی به قطعنامه 1929 شد، بمنظور تالیف قلوب و جذب آنها به سوی خود بپذیرند که به گروه مذکو ر بپیوندند،که در این حال گروه به 3+5 تبدیل خواهد شد.با توجه به عضویت ترکیه وبرزیل در گروه بیست که نشست سران آن طی روزهای گذشته در کشور کانادا برگزار شد و مذاکرات محرمانه ای هم میان اوباما واردوغان صورت گرفت ،بنظر میرسد در صورت ورود این دو کشور به گروه قبلی ،با توجه به سر خوردگی نسبی آنها از عدم موفقیت در پذیرش بیانیه سه جانبه تهران از سوی آژانس انرژی اتمی( و در واقع کشورهای روسیه ، فرانسه وروسیه ،)بنظر میرسد از نقش قابل توجهی به نفع ایران برخوردار نباشند و صرفا در پی تامین منافع خود با بازیگران مطرح ومدعی همکاری نمایند و گاه وبیگاه به نعل ومیخ بکوبند ،آنگونه که روسیه وچین انجام میدهند.
در همین حال نکته ای که میتواند حائز اهمیت باشد این است که وزیر خارجه روسیه روز سه شنبه 8تیر 89 پس از به تعویق انداختن ادامه مذاکرات از وی ایران و گذاشتن شروطی بر آن ،در مصاحبه با خبرگزاری ایتار تاس
خواستار آن شد که روسيه، آمريکا و آژانس با ايران در مورد مبادله سوخت هستهاى براى راکتور پزشکى تهران گفتوگو کنند.این اظهارات میتواند واکنشی از سوی روسیه در خصوص تغییر ترکیب گروه 1+5 باشد.
لاورف که در بيتالمقدس مصاحبه مىکرد، به جزئيات درخواست خود براى مذاکرات اشاره نکرد.
وزیر خارجه روسيه پيش از اين در جريان دیدار با «تزيپى لیونی»، رهبر حزب «ليکود»، گفت: «باید در ارتباط با ایران قانع شده و از این موضوع که برنامه هستهای استوار است چرا که استفاده از روشهاى ديگر غیر قابل قبول و غیرسازنده است.این کشور واقعا صلحآمیز است مطمئن شویم.
وى ادامه داد: «باید بر عملکرد ایران در چارچوب قطعنامه شورای امینت سازمان ملل و مصوبات آژانس انرژی هستهای تاکيد کنيم؛ همچنین باید ایران را به روند مذاکرات برگردانیم..»
محتمل است 1+5 پیشنهاد دهد موضوع ایران در نشست گروه 8 وگروه 20 بصورت رسمیقرار گیرد و از ایران هم بخواهند که در نشست آنها که صرفا به موضوع هستهای ایران اختصاص میدهند شرکت نماید . در میان گروههای 8و20 هم وزنه به نفع آنها وبه زیان ایران سنگینی میکند . تنها برزیل وترکیه هستند که میتوانند قدری به ایران کمک نمایند که صد البته به نتیجه ای نمیرسد.(البته همواره موضوع ایران در این نشستها مرح میشود ودر بیانیه پایانی هم عباراتی علیه ایران درج میگردد) با توجه به چنینی وضعیتی ،تهران باید به دوکار موازی را با دیپلماسی فعال و منطقی به پیش ببرد از یک سو با بازیگران اصلی و نهادهای بینالمللی تماسها ومذاکرات را تداوم بخشد واز سوی دیگر با جهان اسلام و کشورهای نسبتا مستقل در جهان .از این منظر پیشنهاد ابراهیم شاکر رئیس شورای سیاست خارجی مصر مبنی بر تاسیس سازمان همکاریهای هستهای کشورهای اسلامیمیتواند مورد توجه باشد هرچند که کشورهای غیرمتعهد همواره از مواضع ایران تا حدودی حمایت کرده اند اما تاثیر ی بر تصمیمات شورای امینت سازمان ملل و شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمیبه نفع ایران نداشته است.لذا محتمل است سازمان کشورهای اسلامیهم آنگونه که باید در تصمیمات کشورها و نهادها ی مذکور تاثیر برجای نگذارد اما در تنویر افکار عمومیو دولتها ی اسلامینسبت به فعالیتهای هستهای ایران موثر بوده و سبب همکاری بیشتر ایران با این کشورها را دست کم فراهم مینماید.
اما در مورد سایر پیشنهادهای رئیس دولت دهم میتوان گفت با توجه به اینکه مابقی پیشنهادات جنبه سخت افزاری ندارد و صرفا نرم افزاری است باحتمال زیاد گروه 1+5 آنها را پذیرا باشند .چه بسا که بگویند ما همواره با ایران بصئرت شفاف سخن گفته ایم ،منظورمان را از گفتگو به کرات مطرح کرده ایم و همانا در قطغعنامههای شورای امنیت مشخص کرده ایم و محور خواستههای ما توقف غنی سازی اورانیوم از سوی ایران است.همچنین آنها خواهن گفت ما با ملت ایران دوت هستیم و نمیخواهیم دشمن باشیم و استنادمان در گفتگوها به مقررات مندرج در ان .پی .تی میباشد و به همین دلیل آزانس بینالمللی انرژی اتمیرا مرجع رسیدگی کننده به فعالیتهای هستهای ایران پذیرفته ایم و این آزانس است که میگوید نمیتواند غیر نظامیبودن فعالیتهای هستهای ایران را تائید نماید و نیازمند داشتن اطلاعات بیشتر وبازرسیهای فراوان و پاسخ دادن به سوالات متعدد دیگر آژانس از سوی ایران است.
همانگونه که پیشتر گفته شد رئیس دولت ایران مزید بر شروطی که در خصوص ادامه مذاکرات با 1+5 اعلام نمود ،مواردی را نیز که به آنها اشاره شد مطرح کرد که قابل تحلیل و ارزیابی است .بویژه آنکه نکات مطروحه محتملا چگونه از سوی بازیگران مقابل ایران میتواند مورد ارزیابی وتحلیل قرار گیرد؟
بر پایه اظهارات مکرر ایشا ن موضع هستهای ایران پایان یافته است .آیا واقعا این چنین است ؟ ایران دیگر نیازی به تکمیل پروزه هستهای خود ندارد؟اگر چنین است دیگر چه نیازی به اصرار بر ادامه مذاکره و گذاشتن شروط در این خصوص وجو دارد؟ چه حاجتی به بیانیه سه جانبه آنهم در شرایطی که قطعنامه 929 1در شرف صدور بود و تهران به دلیل جلوگیری از آن در امضای بیانیه مذکور تعجیل نمود؟و ....
آیا واقعا دولتمردان آمریکا تاریخ وجغرافیای ایران نمیدانند؟ کشورهای که سالها ایران را تحت سلطه داشت و بر مقدرات و تصمیم گیرندگان ایران تاثیرات فراوان داشت ،چگونه میتواند ایران را نشناسد؟
گفته میشود بیشترین منابع مربوط به تاریخ ایران در کتابخانه کنگره آمریکا قرار دارد و نویسندگان ومورخین از انها بهره برداری مینمایند .اکنون به برکت وجود رایانه و اینتر نت و نرم افزارهای پیشرفته همگان امکان دریافت اطلاعات مربوط به ههمه کشورها را از منافع آمریکائی وغیره دارند.در این شرایط آیا میتوان باور کرد که دولتمردان آمریکائی از تاریخ وجغرافی ایران چیزی نمیدانند؟
آنها میدانند و میدانند که چه اقدامیدر قبال ایران میکنند ،البته احتمال خطا در تصمیات و اقدامات همه دولتها از جمله آمریکا وجود دارد .اگر آنها نمیدانستند نمیتوانستند با کمترین هزینه اجماعث با اکثریت مطلق از کشورهای بازیگر و موثر علیه ایران ایجاد نمایند و اینگونه تهران را به دنبال خود بکشانند تا بیشترین وقت خود را به مسائل و مشکلاتی که برای ایران ایجاد کرده اند اختصاص دهد.نمونه بارز آن این است که رئیس دولت بیش از نصفی از زمان مصاحبه خودرا به موضوع هستهای ایران و اقدامات آن بازیگران اختصاص داد. همین اتفاق در سطوح مختلف و قوای سه گانه(بویژه مجریه ومقننه ) و زیر مجموعههای آن رخ میدهد.بیشترین مطالب در سایتها و روزنامهها و رسانههای تصویری در ایران به همین موضوع میپردازد و...
در خصوص اظهارات رئیس دولت دهم در خصوص اظهارات رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا مبنی براحتمال تولید دو بمب هستهای در ایران ظرف دو سال آینده محتمل است ارزیابی وتحلیل بازیگران نظامن بین الملل که همواره بر نظامیبودن فعالبتهای هستهای ایران تاکید مینمایند ،این باشد که رئیس دولت ایران موضع آشکاری در قبال اینکه آیا ایران به سمت تولید بمب هستهای میرود یانه ؟اعلام نکرد و حتی به تعویق افکندن مذاکرات را از همین دریچه ارزیابی کنند که تهران بدنبال تولید بمب هستهای است و با خرید زمان میخواهد به آن دست یابد و در مذاکرات بعنوان اهرم از آن استفاده نماید وبا این تحلیل بقیه کشورها را نسبت به اظهارات رئیس سیا مطمئن نمایند .(مخصوصوا رئیس جمهور روسیه را که نسبت به خبر تولید احتمالی بمب هستهای توسط ایران حساسیت نشان داد)
همچنین ایشان پیشنهاد نمود که رفراندومیبرگزار شود و نظرات مردم آمریکا و مردم کشورهائی که در کشورشان پایگاه نظامیآمریکا مستقراست جویا شوند. (یعنی ببینند که آنها مخالف این اقدام هستند ).
البته قلبل هم در برخی موارد اینگونه پیشنهاداتی صورت گرفته است .آیا این سبب نمیشود که همین کشور و سایر کشورهای غربی به این اظهارات استناد نمایند و بگویند که چرا ایران در مورد مسائل سیاست خارجی و داخلی خود رفراندوم برگزار نمیکند؟
این مورد شبیه آن است که ایران در موارد زیادی به مصوبات شورای امنیت استناد میکند و در مواردی هم به تصمیات آن شورا عمل نمیکند .غربیها هم میگویند چرا ایران به قوانین بینالمللی عمل نمیکند .
همچنین در مورد اعلام آمادگی ایران برای کمک به مهار نشت نفت در خلیج مکزیک که شرکت بی پی را به ناکار آمدی متهم کرده است،طرف مقابل میتواند بگوید همین شرکتها سالهای طولانی در صنایع نفت ایران فعال بوده اند واکنون نیز ایران به تکنولوژی نفتی غربی وابسته است .چگونه چنین اداعائی میکند؟ یا اینکه از منظر سیاسی میتوانند چنین تحلیل کنند که تهران درشرایطی که با قطعنامه جدید وافزایش فشارها از سوی غرب و آمریکا مواجه شده قصد دارد با این بهانه خودرا به آمریکائیها نزدیک کند و از این فرصت برای حل مسائل مبتلا به خود استفاده نماید.؟
و نهایت اینکه آیا واقعا جبهه جدیدی از کشورها ایجاد شده اند که بتوانند در برابر تصمیمات و اقدامات بازیگران اصلی نظام بین الملل ایستادگی نمایند و نظر خود را بر آنها تحمیل کنند؟
آیا اختلاف مواضع و منافع موجود میان جهان اسلام ازیک سو و میان جهان مسیحیت از دیگر سو و تفاوت فراوان میان کشورهای پیشرفته و درحال توسعه وتوسعه یافته در زمینههای مختلف علمی،فنی ،اقتصادی وفرهنگی و....و وابستگی یک سویه و متقابل کشورها به یکدیگر چنین امکانی را در آینده نزدیک فراهم خواهد آورد.
نظام سرمایه داری برغم همه کاستیهایش هنوز هم نظام حاکم بر جهان است و مادر سالار آن هم ایالات متحده آمریکاست که تنها گردش مالی سالانه یک شرکت از هفت خواهران نفتی این کشور معادل کل در آمد نفتی ایران در چهار سال گذشته که قیمت نفت بالا بود میباشد و بعنوان اولین کشور دارای گردش مالی قریب 14 هزار میلیارد دلار در سال است.
این نظام را تنها یک چیز محدود میکند و آن هم سود است .لذا آمریکا 18 کشور دیگر و اتحادیه اروپا را با 27 کشور تحت عنوان کشورهای گروه بیست گرد هم آورده وقصد دارد با کمک این کشورها که معجونی از کشورهای مسیحی ،مسلمان ،یهودی ،بودائی ، هندو و... میباشد نظام سرمایه داری را از بحران خارج نماید و با ارجحیت همکاری بر رقابت با سایر بازیگران و شریک پذیر نمودن آنها هم نظام سرمایه داری را از بحران نجات دهد و هم جهان را اداره کند و نظام بینالمللی را به شوی تک چند قطبی هدایت کند و از ظهور نظام چند قطبی در غیاب نظام دو قطبی که پس از فروپاشی شوروی قصد بروز داشت جلوگیری نماید.
لذا باید با نگرش به چنین وضعیتی در جهان و با ملحوظ داشتن آینده نظام بین الملل و در نظر گرفتن همه مولفههای موثر در سیاست خارجی ،نسبت به تنظیم استراتژی نوین سیاست خارجی در جمهوری اسلامیایران اقدام شود .بگونه ای که ایران وایرانی مرعوب نباشد ،منافع ملی ایران کاملا تامین گردد ،افکار عمومیدنیا نسبت به ایران مثبت بیاندیشد و هزینههای سیاست خارجی و داخلی افزایش نیابد ،بلکه کاهش یابد و سود مضاعف گردد.برای نیل به چنین هدفی باید از منابع انسانی متخصص و نظریات کارشناسانه استفاده شود وفضای نقد وبررسی و ابراز نظر فراختر و امن تر شود.
نظر شما :