رویکرد برد – برد هسته ای در ابهام
نویسنده خبر:
محمد فرهاد کلینی
یادداشتی از محمد فرهاد کلینی، تحلیلگر مسائل سیاسی
نوع نگاه جمهوری اسلامی ایران به مساله هستهای همواره بر اساس منافع ملی و پیشبرد آن در روند حقوقی و قانونی و تعاملپذیر بوده است. سیاست مدارا و هماهنگی با توجه به شرایط دولتهای مختلف ایران ادامه داشته است. با توجه به اینکه قدرتهای بینالمللی بعضا تلاش داشتند در موضوع هستهای ایران موضع طلبکارانهای را دنبال کنند، برنامه هستهای ایران در موقعیتهای مختلف پاسخهای خود را تهیه کرده است.
متاسفانه در طی سالیان اخیر گزارشهای آژانس شاهد طرح سوالات و ابهامات جدید بوده است و عملا برای ایران این سوال مطرح شده که آیا نگاه قدرتهای بینالمللی به مساله هستهای ایران مبنی بر حل و فصل است یا در چارچوب ایجاد مانع در مسیر پیشرفت است؟ آژانس به طور معمول و بر اساس ماموریتهای بینالمللی خود باید در موضوع هستهای ایران توجه خود را معطوف به دفاع از حقوق اعضا و رفتار تعاملپذیر ایران کند.
در این راستا در گذشته نه چندان دور ایران با بحث مدالیته به طور کامل حسن نیت خود را برای همکاری روشن و نزدیک به اثبات رساند.
اما بلافاصله در دوران آقای البرادعی مطالعات ادعایی مطرح شد، با آمدن آقای آمانو به جای ایشان شاهدیم که وی نوعی صراحت و تاکید منفی را در مورد ایران در گزارشهای آژانس دنبال کند، به این ترتیب رویکرد تعادلی آژانس در قضاوت دچار نوعی فرافکنی شده است.
البته بهتر میبود تا جمهوری اسلامی ایران از ابتدای کار حقوق خود در تهیه اورانیوم بیست درصدی را درچارچوب آژانس دنبال میکرد و حقوق خود را در معرض چانهزنی گروه وین قرار نمیداد به این معنا که با توجه به اینکه ایران قصد داشت رویکرد اقتصادی را در مساله هستهای را تقویت کند، میتوانست بحث تبادل اورانیوم را با تکنولوژی و دریافت راکتورهای جدید مطرح کند و با توجه به وجود حدود هشتصد هزار بیمار نیازمند به دارو و درمان هستهای، لازم بود ایران بحث در جهت ایجاد راکتورهای مختلف در کشور دنبال میشد.
از این منظر دنبال کردن موضوع تعاملات هستهای ایران میبایست در چارچوب سیاست برد – برد دنبال میشد و شائبه عقبنشینی نیز بوجود نمیآمد چرا که ایران توانایی حرکت به سوی غنیسازی بیست درصد را داراست. به همین جهت هرگونه تعاملی میتوانست در چارچوب موضوع مبادله اورانیوم و همکاری زنده و سازنده تعریف شود.
لیکن در شرایط موجود با توجه به اصرار امریکا و غرب برای تحریم به نظر میرسد در صورت ادامه سیاست فشار و تحریم دیگر تهران لبخند نخواهد زد و سیاست برد – برد در رویکرد تعامل هستهای در ابهام فرو میرود.
قدمهایی که تاکنون تهران در مسیر هستهای برداشته است بر اساس تقویت اعتماد و نه اعتمادسازی بوده است چراکه ایران اعتمادسازی خود را در تعامل با آژانس بارها و بارها نشان داده است. امروز باید بر تقویت اعتماد میان طرفین تاکید داشت.
بحث مورد توجه این است که در چارچوب همکاریها، چانه زنیها بر اساس رویکردهای اقتصادی و نه رویکردهای امنیتی تعریف شود. طبیعی است که جمهوری اسلامی ایران سیاست تقابلی ندارد، اینکه برخی تلاش دارند نوعی نگاه تقابلی را تجویز میکنند تا از این مسیر سیاست تحریم و انزوای ایران را عملی سازند، این دیگر در معادلات حقوقی گنجانده نمیشود بلکه معادلاتی است که در ابعاد سلطه و قدرت تعریف میشود و قصد دارند تا فضای سوم و رو به پیشرفت متقابل را مسدود سازند و مطمئن باشند که وحدت ملی مانع اهداف انها خواهد شد.
متاسفانه در طی سالیان اخیر گزارشهای آژانس شاهد طرح سوالات و ابهامات جدید بوده است و عملا برای ایران این سوال مطرح شده که آیا نگاه قدرتهای بینالمللی به مساله هستهای ایران مبنی بر حل و فصل است یا در چارچوب ایجاد مانع در مسیر پیشرفت است؟ آژانس به طور معمول و بر اساس ماموریتهای بینالمللی خود باید در موضوع هستهای ایران توجه خود را معطوف به دفاع از حقوق اعضا و رفتار تعاملپذیر ایران کند.
در این راستا در گذشته نه چندان دور ایران با بحث مدالیته به طور کامل حسن نیت خود را برای همکاری روشن و نزدیک به اثبات رساند.
اما بلافاصله در دوران آقای البرادعی مطالعات ادعایی مطرح شد، با آمدن آقای آمانو به جای ایشان شاهدیم که وی نوعی صراحت و تاکید منفی را در مورد ایران در گزارشهای آژانس دنبال کند، به این ترتیب رویکرد تعادلی آژانس در قضاوت دچار نوعی فرافکنی شده است.
البته بهتر میبود تا جمهوری اسلامی ایران از ابتدای کار حقوق خود در تهیه اورانیوم بیست درصدی را درچارچوب آژانس دنبال میکرد و حقوق خود را در معرض چانهزنی گروه وین قرار نمیداد به این معنا که با توجه به اینکه ایران قصد داشت رویکرد اقتصادی را در مساله هستهای را تقویت کند، میتوانست بحث تبادل اورانیوم را با تکنولوژی و دریافت راکتورهای جدید مطرح کند و با توجه به وجود حدود هشتصد هزار بیمار نیازمند به دارو و درمان هستهای، لازم بود ایران بحث در جهت ایجاد راکتورهای مختلف در کشور دنبال میشد.
از این منظر دنبال کردن موضوع تعاملات هستهای ایران میبایست در چارچوب سیاست برد – برد دنبال میشد و شائبه عقبنشینی نیز بوجود نمیآمد چرا که ایران توانایی حرکت به سوی غنیسازی بیست درصد را داراست. به همین جهت هرگونه تعاملی میتوانست در چارچوب موضوع مبادله اورانیوم و همکاری زنده و سازنده تعریف شود.
لیکن در شرایط موجود با توجه به اصرار امریکا و غرب برای تحریم به نظر میرسد در صورت ادامه سیاست فشار و تحریم دیگر تهران لبخند نخواهد زد و سیاست برد – برد در رویکرد تعامل هستهای در ابهام فرو میرود.
قدمهایی که تاکنون تهران در مسیر هستهای برداشته است بر اساس تقویت اعتماد و نه اعتمادسازی بوده است چراکه ایران اعتمادسازی خود را در تعامل با آژانس بارها و بارها نشان داده است. امروز باید بر تقویت اعتماد میان طرفین تاکید داشت.
بحث مورد توجه این است که در چارچوب همکاریها، چانه زنیها بر اساس رویکردهای اقتصادی و نه رویکردهای امنیتی تعریف شود. طبیعی است که جمهوری اسلامی ایران سیاست تقابلی ندارد، اینکه برخی تلاش دارند نوعی نگاه تقابلی را تجویز میکنند تا از این مسیر سیاست تحریم و انزوای ایران را عملی سازند، این دیگر در معادلات حقوقی گنجانده نمیشود بلکه معادلاتی است که در ابعاد سلطه و قدرت تعریف میشود و قصد دارند تا فضای سوم و رو به پیشرفت متقابل را مسدود سازند و مطمئن باشند که وحدت ملی مانع اهداف انها خواهد شد.
نظر شما :