در دستگاه ديپلماسى شما چه خبر است آقاى اوباما؟

۰۸ خرداد ۱۳۸۹ | ۱۹:۱۵ کد : ۷۶۶۹ آمریکا
معلوم نيست که چه کسى سکان‌دار دپارتمان ايران در دستگاه ديپلماسى ايالات متحده است. اما نکته تاسف بار ماجرا اينجاست که سياست امريکا در قبال ايران بسيار تا بسيار نااميد‌کننده و غيرقابل تصور است.
در دستگاه ديپلماسى شما چه خبر است آقاى اوباما؟

دیپلماسی ایرانی: معلوم نيست که چه کسى سکان‌دار دپارتمان ايران در دستگاه ديپلماسى ايالات متحده است. اما نکته تاسف بار ماجرا اينجاست که سياست امريکا در قبال ايران بسيار تا بسيار نااميد‌کننده و غيرقابل تصور است. از شانزده ماه پيش که انتخابات رياست جمهورى در ايالات متحده برگزار شد همگان شعار تغيير و دورى جستن از سياست هاى جورج بوش را دادند. با اين‌همه ما هنوز به تحريم‌هايى ادامه مى‌دهيم که مى‌دانيم ره به جايى نخواهد برد. ما همچنان گام‌هايى بر مى‌داريم که بر شک و ترديد ايران مى‌افزايد و البته لزوم بقاى رژيم فعلى در ايران را توجيه مى‌کند. يک سياست واحد در عرصه ديپلماتيک بايد هدفى قابل دسترس و البته شفاف و روشن داشته باشد. اين استراتژى خارجى بايد در داخل هم مقبول باشد و البته تضمين کننده تفکيک اولويت‌ها. ما در قبال ايران با موجى از خصومت ورزى‌هاى اغراق شده روبه‌رو هستيم. هر حرکت کوچکى که نشان دهنده نارضايتى ما از ايرانيان باشد مى‌تواند از آن سو به بدترين‌ خصومت‌ورزى‌ها تعبير شود. در حقيقت در مواجهه با ايران آميختگى تهديد‌ها و تشويق‌ها مى‌تواند مخرب‌تر از به کارگيرى صرف و خام تهديد باشد. هر گاه در مسير با دو فرعى قرار بگيريم از سوى ايران متهم به فريب‌کارى مى‌شويم و بدين ترتيب از اعتمادسازى هرگز خبرى نخواهد بود.

متاسفانه استراتژى باراک اوباما در قبال ايران نه رنگ و بوى عنصر ثبات را دارد و نه از انعطاف پذيرى در آن خبرى است. آغاز ماجرا با سخن گفتن از ضرورت خلع سلاح ايران در نهايت ره به جايى نخواهد برد. در ايران همه از رهبران حکومتى تا اعضاى اپوزيسيون و مخالفان دولت مدافع چرخه سوخت هسته‌اى هستند. ايالات متحده هم هرگز نمى‌تواند ساير کشورها را به اعمال تحريم‌هاى فلج کننده عليه ايران ترغيب کند. رهبران ايران ادعا مى‌کنند که استفاده از سلاح هسته‌اى خلاف اصول اسلامى جارى در اين کشور است در اينچنين شرايطى شايد بتوانيم ايران را به عدم دستيابى به تسليحات هسته‌اى متقاعد کنيم. اما مطمئن هستم که دولت باراک اوباما تنها و تنها به روياپردازى‌هاى غيرممکن در قبال ايران مى‌پردازد.

علاوه بر اين سياست امريکا در قبال ايران بسيار نامتعادل است .در ابتداى اين بازى باراک با سخاوت تمام دست دوستى خود را به سمت ايرانى‌ها دراز کرد. او حتى در جريان ناآرامى‌ها در ايران هم تنها به گفتن چند جمله کم‌هزينه بسنده کرد. همزمان اما دولت مردان و زنان حاضر در کابينه‌اش خود را براى تصويب تحريم‌هايى جدى و تمام عيار مهيا مى‌کردند.

فکر مى‌کنيد که اين چند گانگى در سياست چگونه به چشم ايرانى‌ها مى‌آيد؟ شايد ادعاى برخى تندروها که ايرانيان را مبتلا به بيمارى توهم پندارى مى‌کنند درست باشد اما حقيقت اين است که ديوانگان نيز گاهى در دنياى واقعيت دشمنانى ملموس دارند. ما تمام تلاش خود را به کار گرفتيم و نقش اين دشمن واقعى را به خوبى بازى کرديم. در ابتداى ماه جارى ميلادى بود که ايالات متحده به صراحت اعلام کرد که بر حجم فعاليت سرويس‌هاى اطلاعاتى و جاسوسى خود در کشورهاى حاشيه خليج فارس مى افزايد. در چنين شرايطى اگر شما جاى رهبران ايران بوديد، چه فکرى مى‌کرديد؟ در اينچنين شرايطى هر بار که از خود سوال مى‌کنيد که چرا ايران داراى منابع نفتى بايد به فکر تسليحات هسته‌اى بيفتيد به خودتان تشر بزنيد که اگر شما جاى ايران بوديد، چه مى‌کرديد؟

همزمان زمانى که ترکيه و برزيل موافقت ايران را براى تبادل سوخت جلب مى‌کنند خانم وزير امور خارجه هيلارى کلينتون اين تلاش‌ها را به باد انتقاد مى‌گيرد. تلاش‌هاى اين دو کشور در حقيقت مقدمات لازم را براى گفتگوهاى جدى‌تر فراهم ساخت. اما انتقاد از اين مذاکرات همان کارى بود که ما انجام داديم و البته به اين معناست که امريکا از مذاکرات صلح با ايران استقبال نمى‌کند. بهترين کار اين بود که از اين توافقنامه استقبال کنيم و البته مودبانه و ديپلماتيک انتقاد هاى وارده خود را بشماريم.

اما ريشه‌يابى اين مشکل؟ يافتن راهکارى براى حل اين معضل کار چندان ساده اى نيست. يک نفر نمى‌تواند به راحتى به سه دهه شک و ترديد و بدبينى با چند سخنرانى زيبا و فرستادن پيام تبريک براى سال نو پايان دهد. علاوه بر اين پيشينه تاريخى، دو عامل انحرافى ديگر نيز در اين ميان به چشم مى‌خورد: نخست آنکه به باور امريکايى‌ها، ايران در دستيابى به تسليحات هسته اى به بن‌بست خوره است و اکنون براى خريد زمان و دستيابى به تکنولوژى لازم به دروغ و تقلب رو آورده است. در اينچنين شرايطى سخن گفتن از تحريم ها نيز کارساز نخواهد بود و ساده‌ترين تبعات آن نارضايتى افکار عمومى ايران از ايالات متحده خواهد بود. شايد به قول توماس فريدمن بهترين کار، تمرکز بر نقض حقوق بشر باشد.

دليل دوم هم در باور جا خوش کرده در اذهان تندروها و محافظه‌کاران امريکايى نهفته است. بسيارى از کسانى که در واشنگتن بر روى پرونده ايران کار مى‌کنند اعتقاد دارند که سخت گرفتن بر ايران و تاکيد بر تنبيه اين کشور از حمايت داخلى خوبى برخوردار خواهد بود. در ميان تندروهاى امريکايى خرده گرفتن بر ايران و تلاش براى تحت فشار قرار دادن اين کشور نه تنها عملى قبيح نيست که پسنديده نيز شمرده مى شود.

از سوى ديگر هر کسى که گزينه برخورد نظامى با ايران را از روى ميز بردارد، يا از ناکارآمدى تحريم‌ها سخن بگويد و يا ادعا کند که نمى‌توانيم مانع از دستيابى ايران به تسليحات هسته‌اى شويم، با احتمال از دست دادن پست دولتى خود روبه‌رو خواهد شد.

به گمان من ما وارد جنگى تمام عيار با ايران نخواهيم شد. هنوز هم افراد تاثير گذارى هستند در ساختار دستگاه ديپلماسى که بر تبعات اين جنگ براى امريکا اشراف دارند و مى‌دانند که اين قبيل نبردها مى‌تواند بر عکس العمل‌هاى تند و تيز ايران بيفزايد. البته رابطه ميان ايران و ايالات متحده هم با اين سرعت قابل بهبود نيست. اما اين رابطه براى چه کسى اهميت دارد؟ ايالات متحده در دستگاه ديپلماسى خود اولويت‌هاى ديگرى نيز دارد. اينطور نيست؟

نویسنده: استفان والت
منبع: فارین پالسی


نظر شما :