شام من با احمدی نژاد

۰۴ مهر ۱۳۸۶ | ۱۳:۱۲ کد : ۷۶۲ اخبار اصلی
دعوت­نامه روی کارت دعوتی با کاغذ مرغوب و خطاطی خیال­انگیز با این کلمات مزین شده بود: نماینده دائم جمهوری اسلامی ایران "با کمال ادب و احترام مستدعی است" همراه اینجانب شام را نزد دکتر محمود احمدی­نژاد صرف نمایید.
شام من با احمدی نژاد
ریچارد استنگر، سردبیر مجله تایم که هفته جاری در یک ضیافت شام با رییس جمهور ایران ملاقات کرده است، گزارش این دیدار را نوشته است.

دعوت­نامه روی کارت دعوتی با کاغذ مرغوب و خطاطی خیال­انگیز با این کلمات مزین شده بود: نماینده دائم جمهوری اسلامی ایران "با کمال ادب و احترام مستدعی است" همراه اینجانب شام را نزد دکتر محمود احمدی­نژاد صرف نمایید. شام در هتل اینترکانتیننتال [بین قاره­ای]-که اسامی مدعوین را با دقت بسیار زیاد روی میزی مستطیل شکل نوشته بود-صرف می­شود. پنجاه نفر از ما که اغلب دانشگاهی و خبرنگار هستیم دعوت شده­ایم.

در آن سوی اتاق برایان ویلیامز را می­بینم و کریستین امان­پور و چند نفر دیگر روی صندلی­های خودشان نشسته­اند. ساعت 8 بعد از ظهر روزی است که احمدی­نژاد سخنرانی­اش را در سازمان ملل و دانشگاه کلمبیا پایان داده و اکنون تعظیم­کنان و لبخندزنان وارد اتاق می­شود.

سخنرانی در سازمان ملل برای رئیس جمهور ایران اکنون به یک مراسم آیینی تبدیل شده است. او هر سال در زمان مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک-با عطش سیری­ناپذیر به جلب توجه و با زیرکی- برنامه تبلیغاتی رسانه­ای تدارک می­بیند و مانند هر چهره بین­المللی خود را برای مخاطبان متنوعی آماده می­کند: در این مورد هم که خبرنگاران و دانشگاهیان را دعوت کرده می­تواند سخنان و عقایدش را به طیف وسیع­تری از مخاطبان آمریکایی برساند.

شکل و رفتار او هم در این غروب جالب و عجب است. با صدایی روان و آرام ما را "دوستان من" خطاب می­کند و از ما می­خواهد سؤال نپرسیم و به جای آن حرف بزنیم تا شکل یک گفت و گوی صمیمانه بگیرد نه مصاحبه. دانشگاهیان خجالتی نیستند به جای سؤال جملاتی می­گویند؛

این که نه تنها به گفت و گو [بین فرهنگ­ها] و آشتی نیاز داریم بلکه از دولت ایران انتقاد کردند که چرا آزادی­های مطبوعاتی را رعایت نمی­کند و صاحب­نظران ایرانی آمریکا را دستگیر کرده، آن هم صاحب­نظرانی که قصدی جز بهبود روابط بین ایران و آمریکا را نداشته­اند. سراسر ضیافت شام هم احمدی­نژاد بسیار با وقار و فوق­العاده آرام است و به شدت فصیح سخن می­گوید.

بعد از یک ساعت، برای پاسخ آماده می­شود. نیم ساعت سخنرانی در وصف ارتباط انسان با خدا و از قول مولای رومی ارائه می­دهد و می­گوید: "باورم این است که خدای متعال، گیتی را برای بشر خلق کرده، و انسان مهم­ترین خلقت خداست و از طریق اوست که زیبایی­های خلقت شناخته می­شود و خدا انسان را با رسالت و یک مأموریت خاص به زمین فرستاده است." می­گوید آن مأموریت گشتن به دنبال عشق، عدالت، مهربانی و کرامت است.

آن قدر این چهار کلمه عشق، عدالت، مهربانی و کرامت را تکرار می­کند که به ترجیع­بند سخنانش تبدیل می­شود. او با اشتیاقی شبیه به اشتیاق یک روحانی نه چندان ریاکار سخن می­گوید. " با عدالت از  طریق عشق، مهربانی و کرامت انسانی به تمام مشکلات روی زمین پایان خواهیم داد. ان شاءالله."

وقتی زمان پاسخ به اظهارنظرها می­رسد هر یک را با نام مدعوین خطاب قرار می­دهد، چون نام هر 23 نفر را نوت­برداری کرده است. در مقایسه با آن چه در دانشگاه کلمبیا گفته بود- این که معمولاً یک نهاد دانشگاهی به تساهل و تسامح بها می­دهد اما در دانشگاه کلمبیا، میزبان رعایت ادب و احترام و مهمان­نوازی نکرد- در ضیافت شام هر مهمان را با دقت و وسواس و با شکیبایی خطاب قرار و داد که بعضی از جملاتش از این قرار بود.

·         ایران هیچ­یک از قوانین سازمان بین­المللی انرژی اتمی را نقض نکرده و این که او برنامه­ غنی­سازی اورانیم چند جانبه با کمک ملل مختلف را پیشنهاد کرده اما نمی­تواند بفهمد چرا هیچ­کس به پیشنهاد او وقعی نگذاشته.

·         ایران و عراق باهم می­توانند نقش مثبتی در عراق ایفا کنند. احمدی­نژاد گفت: "اگر امریکا از عراق خارج شود، مسائل خوبی اتفاق می­افتد. من اعتقاد دارم که مردم عراق می­توانند خودشان را اداره کنند."

·         می­گوید در خاورمیانه دنیا باید به فلسطینیان اجازه دهد که خودشان در مورد آینده­شان تصمیم بگیرند: "این راه انسانی برای پایان دادن به بی­ثباتی 60 ساله است" او به جای به کار بردن کلمه اسرائیل از واژه رژیم صهیونیستی استفاده می­کند و هیچ اشاره­ای هم  به هولوکاست ندارد.

·         احمدی­نژادی­ ادعا می­کند سی روزنامه در ایران منتشر می­شود که مخالف دولت او هستند و به این جمله به عنوان شاهد وجود آزادی مطبوعات در ایران  استناد می­کند.

·         در جواب به این سؤال که در مورد میراث هیتلر چه فکر می­کند می­گوید " من نقش هیتلر را به شدت منفی می­بینم، چهره­ای تاریک و تنفرانگیز"

·         او به این اشاره می­کند که آمریکایی­ها درکی از تاریخ ایران ندارند و فیلم سینمایی 300-که به نظر می­رسد کاملاً با آن آشناست-"تحریف کامل تاریخ ایران "  می­داند و می­گوید ایران هرگز درتاریخ خود به کشوری حمله نکرده است.

و سرانجام در پاسخ به افزایش احتمال جنگ آمریکا با ایران می­گوید: "آقای بوش علاقه­مند و مترصد آسیب رساندن به ایران است. اما اعتقاد من این است که در آمریکا سیاستمداران عاقلی وجود دارند که جلوی جنگ را می­گیرند.ما از جنگ بیزاریم. از آن استقبال نمی­کنیم. اما خود را برای هر سناریویی آماده کرده­ایم. با وجود این فکر نمی­کنم جنگ رخ بدهد." با گفتن این جمله می­گوید صبح زود قرار ملاقات دارد و از گفت و گوهای بزرگی نظیر آن چه در ضیافت شام آن شب اتفاق افتاد استقبال می­کند. بعد هم همان­طور خوددار و آرام با لبخندی به سمت طبقه بالا رفت.   


نظر شما :