تلاش غرب براى بىاعتبار نشان دادن دولت ايران
دیپلماسی ایرانی: به نظر می رسد در شرایط کنونی سکوت حاکم بر روابط ایران و کشورهای اروپایی نتیجه تمرکز طرف های غربی بر مذاکرات این ماه گروه 1+5 در مورد پرونده هسته ای ایران و در نهایت بررسی بحث ها برای ارجاع به تصمیم گیری شورای امنیت است، نظر شما در این ارتباط چیست؟
این توهم که اروپا و امریکای اوباما در مناقشه هستهای با ایران کوتاه آمده یا خواهند آمد بی پایه و نادرست است. متاسفانه اکنون برخلاف سالهای قبل، اروپا و امریکا در برخورد محکم علیه ایران با هم کاملا متحدند. حتی احزاب اصلی بریتانیا هم در این مساله با هم متفقند.
با این تفسیر آیا موضوع هستهای ایران بار دیگر به قطع نامههای شورای امنیت نزدیک میشود؟
به نظر میرسد اگر عامل پیش بینی نشدهای وارد ماجرا نشود و یا حادثه غافلگیر کنندهای رخ ندهد، شرایط فعلی نشانگر آن است که به احتمال خیلی زیاد قبل از سال جدید شمسی یک قطعنامه نسبتا سنگین علیه ایران مطرح میشود. شرایط کنونی نشانگر آن است که مخالفت چین هم فقط میتواند آن را تا حدی سبکتر و ضعیفتر کند ولی انجام اصل موضوع به نظر بسیار جدی میرسد.
از دید شما کارکرد قطع نامه احتمالی بعدی در مورد ایران چه خواهد بود؟
اول تنگتر کردن حلقه و محاصره اقتصادی و اعمال نوعی تحریمهای به اصطلاح هوشمند علیه ایران و دوم افزایش بیش از پیش اجماع بین المللی علیه ایران و هموار کردن افکار عمومی جهانی علیه ایران برای هر اقدام احتمالی بعدی از عمده کارکردهای قطع نامه احتمالی بعدی است.
در واقع با صدور این قطع نامه غرب میخواهد به دنیا نشان دهد که حکومت ایران اهل معامله و مصالحه نیست و به حرف و نصیحت جامعه بین المللی هم گوش نمیکند.
به نظر میرسد که دولت اوباما در یک سال گذشته تلاش تبلیغاتی و رسانهای زیادی به خرج داده تا دولت ایران را بی اعتبار نشان داده و وانمود کند ایران پس از مذاکره طولانی از انجام تعهدات خود سر باز زده و صرفا در پی ادامه سیاست دفع الوقت است.
گرچه بر خلاف نظر سابق رئیس اتحادیه اروپا مبنی بر پیگیری القدامات یک جانبه تحریمی در مورد ایران، این نظر اکنون کم رنگ شده است اما آیا با تصویب قطع نامه ای تکراری در شورای امنیت، اروپا خود برای تحریم اقدام نخواهد کرد؟
این مساله همین الان هم اتفاق افتاده است. از یک سال قبل به این طرف تبادل تجاری رسمی با اروپا مدام در حال کاهش است و دورنمای تیرهتری هم دارد.
با این وجود در داخل ایران برخی تحلیلها این گونه مطرح است که با وجود نقش بازار واسطه همچنان تعامل اقتصادی ایران و اروپا بدون تغییر فاحش ادامه خواهد داشت. نظر شما چیست؟
این مساله شاید درست باشد. ولی یادمان باشد که پررنگ شدن نقش و گسترده تر شدن دست واسطهها یعنی افزایش حیطه فعالیت مافیای اقتصادی و رسیدن کالاهای قاچاق با چند برابر قیمت واقعی به ایران. این اتفاق سال ها است که کشور ما را مبتلا به گران خریدن از دنیا و گران فروختن به مردم کرده است. برای نمونه در بحث واسطهها، اکنون قیمت خودروهای خارجی در ایران دست کم دو برابر قیمت مدل مشابه آنها در بریتانیا است. این در حالی است که بریتانیا به دلیل مالیات بالا گرانترین نرخ خودرو صفر کیلومتر در جهان را دارد.
در واقع تجربه سال های اخیر نشان داده که حل نشدن مشکلات بین المللی ایران از طریق تدبیر و مصالحه اقدامی است که برنده آن تندروان غربی و به خصوص مافیای قاچاق بین المللی و بازنده آن ملت ایران خواهد بود.
به نظر من برخلاف جورج بوش که توجهی به افکار عمومی بین المللی نداشت و به طور یک جانبه در خاورمیانه عمل میکرد، اوباما با صبر و تانی بسیار و یک سال مماشات ولو ظاهری، در حال جمع کردن افکار عمومی جهان به نفع خود و علیه ایران است. برخلاف برخی که بوش را یک جنگ طلب میدانند و اوباما را یک صلح طلب، من معتقدم که در نهایت اوباما در موارد خاص از جمله مساله ایران به طور بالقوه میتواند یک جنگ طلب بسیار هوشمند باشد. البته با زمینه سازی بین المللی و استفاده از اشتباهات تاکتیکی و استراتژیکی طرف مقابل.
سیاست به تعبیری "هنر امکانات" است. منافع ملی ما در گرو شناخت زمان مناسب برای مصالحه با کسب بهترین و بیشترین امتیاز از طرف مقابل است و امیدوارم که این فرصت در زمان مناسب شناخته شده و از دست نرود.
نظر شما :