حضور ایران در نشست لندن یک ضرورت است
منوچهر متکی وزير امور خارجه کشورمان پس از نشست سه جانبه با وزرای پاکستان و افغانستان و امضای اسناد در مصاحبهای مطبوعاتی در محل وزارت امور خارجه پاکستان گفت که" مسائل افغانستان نيازمند راهحل منطقهای است. يک جانبه گرايی را قبول نداريم و نبايد سياستهای غلط شکست خورده در مورد افغانستان را دوباره امتحان کنيم. رويکرد يکجانبه و نظامی برای حل مشکل پاسخگو نيست."
گفت و گوی دیپلماسی ایرانی با محمد ابراهیم طاهریان، سفیر سابق ایران در پاکستان:
ارزیابی شما از نشست سه جانبه ایران، پاکستان و افغانستان پیرامون اوضاع داخلی افغانستان چیست؟
این اجلاس در راستای توافقات روسای سه دولت بود که بر اساس آن قرار بود وزرای مربوط در حوزه اقتصاد، امنیت و سیاست جلساتی را داشته باشند که منجر به توسعه همکاری های سه کشور شود.
پس از جلسه روسای سه دولت افغانستان، پاکستان و ایران، جلسه وزرای خارجه این سه کشور را میتوان جلسهای راهبردی برای تعیین نقشه راه تفاهمات جدید در جهت توسعه همکاریهای اقتصادی، امنیتی و سیاسی تلقی کرد.
اصولا این نگاه از ابتدا وجود داشته که به میزانی که همکاری میان تهران، اسلام آباد و کابل توسعه پیدا کند به همان میزان جریان افراط محدود میشود و به میزانی که میان سه کشور فاصله و واگرایی باشد به همان نسبت فضای جدید برای جریان های افراط فراهم خواهد شد.
در حقیقت اجلاس سه جانبه از این بابت اهمیت داشت که در آستانه نشست بین المللی لندن است و همکاری و هماهنگی سه پایتختی که مزرهای مشترک و طولانی با یکدیگر دارند، ضروری به نظر میرسد.
با این حال مسلم است که گفت و شنود میان سه کشور کفایت موضوع نمیکند؛ در گذشته هم توافقاتی صورت گرفته است اما تا زمانی که این توافقات عملیاتی نشود نتیجه لازم نیز حاصل نخواهد شد. در واقع روابط کشورها یک جاده دو طرف است و تعهدات متقابلی که کشورها نسبت یه یکدیگر دارند باید عملیاتی شود.
به نظر میرسد که از اسلام آباد و کابل انتظارات بیشتری در جهت عملیاتی ساختن توافقات گذشته به ویژه در ارتباط با بحث امنیت وجود دارد چرا که اگر بحث امنیت به راهکاری جدی نرسد به طور قطع توسعه اقتصادی ممکن نخواهد بود.
به عنوان حواشی اجلاس سه جانبه نیز باید گفت که وزیر خارجه افغانستان در شرایطی در اجلاس حاضر بود که در همان روز وزیر خارجه جدید از پارلمان افغانستان رای گرفت. اما باید امیدوار بود که این جلسات ادامه داشته باشد و در کنار توافقات نظر راهکارهای عملی نیز به نتیجه برسد.
چرا پیش از این همکاریهای میان سه کشور به مانند امروز مهم تلقی نمیشد و اکنون دور جدیدی از مذاکرات و توافقات میان تهران، اسلام آبا و کابل آغاز شده است؟
اصولا این نشست سه جانبه محصول توافق سه دولت بوده است. در واقع توافقات در سطوح مختلف میان سه کشور صورت گرفته اما آنچه مثبت نیست عملیاتی نشدن توافقات حاصله است. در واقع این اولین بار نیست که روسای دستگاههای دیپلماسی بر اساس توافق روسای دولتهایشان گردهم آمدند.
در عین حال قرار بود در بخشهای دیگر مانند اقتصاد یا امنیت مسئولین سه کشور نشستهایی داشته باشند که برگزار نشد. بنابراین نشستهایی از نوع اخیر همواره میان سه کشور بوده اما از این بابت نشست اخیر دارای اهمیت است که اولا در آینده نزدیک یک نشست در مورد افغانستان در ترکیه برگزار میشود، ثانیا ممکن است نشستی در همین رابطه در روسیه برگزار شود و از همه مهمتر نشست بین المللی لندن را در پیش داریم.
باید امید داشت که نشست سه جانبه اخیر نسبت به نشستهای قبلی این تفاوت را داشته باشد که توافقات به عمل نزدیک شوند. به نظر می رسد در مرزهای مشترک ایران و پاکستان مشکلاتی وجود دارد که مقامهای پاکستانی در درارتباط با آن مسئولیتهایی دارند که باید در حکم همسایگی انجام دهند.
مقامهای افغان هم در حوزه مبازره با مواد مخدر و برخی مسائل دیگر مسئولیتهایی دارند که باید به حکم همسایگی انجام دهند چرا که کارشناسان بر این باورند که تروریسم و مواد مخدر دو روی یک سکهاند و به میزانی که بازار کشت و قاچاق مواد مخدر توسعه یابد به همان میزان موتور جریان تروریسم فعالتر خواهد شد. امیدواریم خروجی نشستهای سه جانبه امنیت بیشتر و در بستر امنیت توسعه اقتصادی را به دنبال داشته باشد.
تنشی که اکنون میان ایران و غرب به ویژه تهران و لندن ایجاد شده تا چه اندازه بر نشستهای مربوط به افغانستان به ویژه نشست بین المللی لندن تاثیرگذار است؟
به میزانی که همکاریهای جامعه بین الملل پیرامون مسائل افغانستان پر رنگ تر شود تاثیرات مثبت بیشتری در پی خواهد داشت و به میزانی که واگرایی وجود داشته باشد زمینه سوء استفاده جریان افراط بیشتر فراهم میشود.
این امکان وجود دارد که در کنار همه مشکلاتی که وجود دارد به بحث افغانستان به عنوان یک پرونده مجزا نیز رسیدگی شود اما در هر حال روابط ایران و غرب و آنچه در حال اتفاق در روابط تهران و لندن است در روند رسیدگی به مسائل افغانستان بی تاثیر نیست. طرفهای غربی نباید توقع داشته باشند که تهران بی توجه به مشکلاتی که آنها برای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران ایجاد کردهاند نگاه متفاوتی به سایر موضوعات از جمله افغانستان داشته باشد.
با این حال تهران در گذشته نیز نشان داده که سیاستهایی که منجر به توسعه و ثبات در افغانستان میشود جزء استراتژیهایش است. در واقع نگاه ایران نسبت به موضوع افغانستان مبتنی بر توسعه ثبات و امنیت بوده است. لذا امنیت افغانستان جزء منافع ملی ایران است و همین نگاه را نسبت به پاکستان نیز دارد. به این ترتیب تهران بیشترین تلاش را خواهد کرد که از ظرفیتهای ایجابی خود برای توسعه و امنیت در هر دو کشور افغانستان و پاکستان استفاده کند.
به اعتقاد شما ایران در اجلاس لندن شرکت خواهد کرد یا در حدی که از ایران انتظار میرود در این اجلاس حاضر خواهد شد؟ از سوی دیگر آیا بریتانیا برای شرکت ایران تمایلی از خود نشان خواهد داد؟
کارشناسان بر این باورند که اصولا اگر در هر یک از این مجامع ایران شرکت نداشته باشد، نخواهد توانست مواضع و دیدگاههای خود را بیان کند و اصولا در حوزه سیاست خارجی در هیچ کجای دنیا برای حضور یک کشور فرش قرمز پهن نمیکنند.
به نظر میرسد که حضور در این نشستها برای ایران یک ضرورت است. بیان مطالبات و خواستههای ایران ادبیات خاصی را میطلبد. تجربه نشان داده است به میزانی که جامعه بین الملل برای حل بحرانهای افغانستان و منطقه از ظرفیتهای منطقهای استفاده کرده با موفقیت بیشتری همراه بوده است. اگر این ظرفیتهای منطقه ای لحاظ نشود آن چه در ادوار گذشته رخ داده تکرار خواهد شد. بر این اساس حضور ایران در اجلاس لندن میتواند مثبت و موثر باشد.
نشست سه جانبه اسلام آباد و نشستهای دیگری که قرار است در ترکیه، روسیه و انگلیس در مورد افغانستان برگزار شود تا چه اندازه منجر به حذف کشورهای حامی افراط در داخل افغانستان و پاکستان از معادلات منطقه میشود؟
اگر خروجی این نشستها مبتنی بر واقعیتها باشد به حل مسائل افغانستان کمک خواهد کرد اما اگر طبق روال هفت سال گذشته میان توافقات و عملی ساختن توافقات فاصله باشد تاثیر منفی بر شرایط افغانستان خواهد داشت. درک جامعه بین المللی از مولفههای واقعی در حل مشکلات افغانستان که یکی از آنها استفاده از ظرفیتهای منطقهای است، میتواند راه گشا باشد.
یکی از نگرانیهایی که پیرامون موفقیت نشست لندن مطرح میشود این است که احتمال دارد خروجی نشست لندن، مشروعیت بخشیدن به کار با جریان افراط باشد چرا که گفت و گو با جریان افراط به نوعی از گذشته آغاز شده است. تجربه مذاکره با جریان افراط نشان میدهد که کار با آنها عملا منجر به توسعه اقداماتشان در فازهای امنیتی و سیاسی علیه قانون مداری در افغانستان می شود.
اگر قرار باشد خروجی نشست لندن کار با جریان افراط باشد به طور قطع اشتباهات گذشته تکرار شده و منجر به پیچیدهتر شدن اوضاع افغانستان میشود.
نقش عربستان را در توسعه افراط در افغانستان و پاکستان چطور ارزیابی میکنید؟
با نگاه به تحولات گذشته افغانستان شاهدیم که زمانی که جریان افراط در داخل افغانستان به قدرت رسید تنها سه کشور بودند که این پدیده را به رسمیت شناختند. اگر قرار باشد برخی کشورهای عربی با ظرفیتهای منفی گذشته وارد صحنه همکاری در افغانستان شوند قطعا شرایط پیچیدهتر خواهد شد اما امیدواریم که جامعه بین المللی از گذشته درس گرفته باشد و اجازه ندهد زیاده خواهی برخی کشورهای عربی که کارنامه مثبتی در ارتباط با جریان افراط ندارند موجب وخامت اوضاع در افغانستان شود.
نظر شما :