مهرهای که در صحنه سیاست خارجی ترکیه نشست
در دستگاه سیاست خارجی معمولا وزیر امور خارجه کسی است، متناسب با ساختار سیاسی کشور که متعلق به حزب و گروه خاصی نیست.
وزیر امور خارجه ترکیه تغییر کرده است. رجبطیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه با ایجاد یک تحول اساسی در کابینه، علی باباجان را به سمت عملکردهای اقتصادی سوق داد تا احمد داووداوغلی را به جای او در راس دستگاه سیاست خارجی بنشاند.
تحلیلی که از این تغییر میتوان داشت، این است که ترکیه فعالیتهای جدید دیپلماتیک را در سر میپروداند و آقای داووداوغلو مهره مناسبی برای اجرایی کردن این فعالیتهاست.
بخشی از این فعالیتهای جدید دیپلماتیک به روابط ترکیه و اسرائیل باز میگردد.
سیستم امنیتی ترکیه و اسرائیل به یکدیگر گره خوردهاست، اما واکنشهایی که ترکیه به تازگی در قبال اسرائیل نشان دادهاست، رویکرد جدیدی را از سوی اسرائیل رقم زده که هدف آن متزلزل کردن دولت اردوغان است. این رویارویی دیپلماتیک بین ترکیه و اسرائیل نشان میدهد که ترکیه از تحرکات بعدی اسرائیل نیز حمایت نخواهد کرد. این نگاه تازهای از سوی دستگاه دیپلماسی ترکیه است که میخواهد تعریف جدیدی از روابط خود با اسرائیل داشته باشد و این سوال را مطرح کند که محدوده رابطه با اسرائیل چقدر است؟ برای ایجاد این تغییر باید چینش جدیدی را وارد دستگاه دیپلماسی کرد.
اسرائیل نیز از سوی دیگر ترکیه را به عنوان شریکی بهدردبخور اما مخالف میبیند.
از طرف دیگر این احتمال وجود دارد که ترکیه بخواهد در مسئله اعراب و اسرائیل نیز حضور داشته باشد. سیاستهای جدید ترکیه بر این پایه نیست که بخواهد خود را از مسائل خاورمیانه دور کند، چرا که آنها میدانند اگر بتوانند نقش مثبتی در روند تحولات خاورمیانه داشته باشند، خود را از خطر دورشدن از غرب نجات دادهاند.
مسائل داخلی ترکیه نیز میتواند از دلایل تغییر وزیر امور خارجه ترکیه به شمار آید. با بروز بحران اقتصاد در جهان، هرچند ترکیه توانست نسبت به گذشته عکسالعمل مناسبی داشته باشد، اما با توجه به اینکه اقتصاد این کشور برمبنای یک اقتصاد آزاد پایهگذاری شده است، از آسیبهای این بحران بینصیب نماند. اکنون گرایشهایی که به منطقه، به بازار عراق و قفقاز نشان میدهد نیز حکایت همین داستان است. اساسا مسائل اقتصادی به ناآرامی میانجامد و اتفاقی طبیعی است.
این تغییرات در ترکیه نشاندهنده عدم ثبات است. البته عدم ثبات همواره مسئله بدی نیست و گاهی سبب میشود تا یک کشور بخواهد استراتژیهای جدید همراه با ابزارهای جدید تعریف کند. این برنامههای جدید نیازمند نیروهای جدید نیز هست.
به طور کلی، ترکها چند سالی است که نشان دادهاند که از تابوهای لائیسستهای که از زمان آتاتورک بهجا مانده است خسته شدهاند. در این نظام آتاتورکی، حیطه دولت محدودتر است و در واقع نوعی نظام سلطنتی است که ارتش نقش اصلی را در آن دارد. این سیستم را میتوان با سیستم ابتدای کار در بریتانیا مقایسه کرد. این حیطه محدود برای دموکراسی بیشتر برای همنوایی و کسب مشروعیت از سوی اروپاییهاست. چراکه دموکراسی برای ترکیه خطرناک است. با نگاهی به دوران حکومت اربکان این مسئله را بهتر درک میکنیم. اربکان با حضور در صحنه سیاسی، راهبردها و اصول لائیسیته آتاتورکی را زیر سوال برد و در پی ایجاد تغییرات عمدهای برآمد. این تغییرات عمده همراه با چالش میان دموکراسی و سلطنت بود و مقداری قدرت دموکراسی را بالا برد و دست ارتش را کوتاهتر کرد. این شرایط به نوع دیگری با حضور اسلامگرایان جدید با نام حزب عدالت و توسعه شکل گرفت و این سوال را مطرح کرد که غرب، اسرائیل و ارتش در قبال این تغییرات چه خواهند کرد؟
به هرحال ادامه این راه نزدیکتر شدن ترکیه به ایران و سوریه را نیز به همراه دارد. از طرف دیگر همیشه بحرانهای اقتصادی ایدئولوژیهای افراطی را افزایش میدهند. اروپا و امریکا نیز نمیتوانند به این مسئله توجه نکنند چراکه نمیخواهند پایگاه افراطگرایی دیگری در منطقه فعال شود.
در رابطه با اسرائیل نیز، اسرائیل نشان داده که در سیاست خارجی بخشش ندارد. برخی از کشورها مانند ایران میتوانند این هزینهها را بپردازند و رو در روی اسرائیل قرار بگیرند. اما ترکیه نمیتواند. اگر ترکیه بخواهد روند پیش رو را با اصرار بیشتری ادامه دهد تجزیه ترکیه، به عنوان پروندهای روی میز اسرائیل قرار میگیرد. در چنین شرایطی معمولا اسرائیلیها حرکت میکنند و غرب نیز از آنها دنبالهروی میکند.
این نکته را نباید فراموش کرد که ترکیه به دلیل شکل سیاسی که دارد بسیار آسیبپذیر است. اسرائیل نیز توان تحمل یک حکومت اسلامی را در ترکیه ندارد. بنابراین در چنین مقطعی ترکها باید با احتیاط بیشتری قدم برداند و حواسشان باشد، توان ایران را در عرصه بینالمللی و در مقابله با اسرائیل نخواهند داشت.
*دکتر ماکان عیدی پور تحلیلگر مسائل منطقه
نظر شما :