کارتر در مذاکرات به شدت تحت فشار بود

۲۵ فروردین ۱۳۸۸ | ۱۹:۵۰ کد : ۴۲۹۲ گفتگو
پانزدهمین قسمت از مصاحبه بطرس غالى، وزير امور خارجه‌ اسبق مصر و دبيرکل اسبق سازمان ملل متحد.
کارتر در مذاکرات به شدت تحت فشار بود

ویلیام کوانت در صفحه‌ی 277 خاطراتش می‌نویسد که هیئت مذاکره‌کننده‌ی مصری عبارت بودند از محمد ابراهیم کامل، که استعفا داد، بعد سادات بدون هیچ توضیحی عبدالغنی الجمصی، وزیر دفاع، را تغییر داد. وزیر امور خارجه و رئیس جدید هیئت مصری کمال حسن علی بود که بطرس غالی و اسامه الباز، که هر دو از مذاکره‌کنندگان زبردست کمپ‌دیوید بودند، او را کمک می‌کردند. بعد از آن خیلی سریع، سادات مصطفی خلیل را به ریاست منصوب کرد که پیش از آن در مذاکرات هیچ نقشی نداشت. کمال حسن علی رئیس سابق سازمان امنیت بود و در کمپ‌دیوید حضور نداشت؛ چرا سادات او را انتخاب کرد و به ریاست همه‌ی شما برگزید؟

چون او در مسائل مهمی نقش داشت و مسئول بخش نظامی مذاکرات بود. این مذاکرات دو بخش نظامی و سیاسی داشت، من در بخش سیاسی بودم و کمال حسن علی در بخش نظامی.

شما قائم‌مقام وزارت امورخارجه بودید و او وزیر دفاع و رئیس هیئت مذاکره کننده.

بله.

علت انتخاب یک فرد نظامی به ریاست هیئت آیا این نبود که افراد نظامی گوش به فرمان‌اند و خیلی اهل چون و چرا کردن در اوامر مافوق نیستند؟

این نظر شماست.

نظر شما چیست؟

من گفتم. مذاکرات یک بخش بسیار مهم نظامی داشت و حضور یک نظامی ضروری بود، از طرفی ژنرال‌های بسیاری هم بودند که او را کمک می‌کردند.

او خودش در خاطراتش در این باره حرف‌هایی زده است. شما ظاهرا هیچ وقت از شوخ‌طبعی دست برنمی‌دارید. سفرتان از پاریس به واشنگتن راحت بوده و ظاهرا به سبب فیلمی که در هواپیما نمایش داده شد متوجه گذر زمان نشدید. فیلم داستان یک امریکایی بوده که عاشق زنی زیبا با موهای بلوند می‌شود...

اصلا یادم نمی‌آید.

ظاهرا زنان بلوند را دوست دارید و برای همین اسرائیلی‌ها یک طرفتان گلدا مایر را گذاشتند و طرف دیگر را موشیه دیان! به هر حال؛ چگونه می‌توانستی این‌قدر سریع از اوضاع پرتنش خارج شوی؟

مذاکره و کار سیاسی همین است. باید ابزارهایی داشته باشی که بتوانی از حالت تنش خارج شوی. این تنش نتیجه‌ی فشارهای کاری و مسئولیت‌های بزرگی است که بر دوشت قرار می‌گیرد. این‌که باید تصمیمی بگیری که سرنوشت یک ملت را تعیین می‌کند. برای همین، برای حفظ تعادل روانی‌ات باید تفکر کنی، کتاب بخوانی، موسیقی گوش بدهی...

در خاطرات بسیاری افراد درباره‌ی این ویژگی شما خوانده‌ام. بیش از یک سال پیش که در پاریس با شما ملاقات کردم بین ده تا پانزده ساعت در روز کار می‌کنید در حالی که سنتان حدود هشتاد سال است. جوان‌های ما نمی‌توانند این‌گونه کار کنند. با وجود این، خیلی سریع می‌توانید از وضعیت بحرانی خارج شوید و با روحیه‌ای تازه روزی تازه را شروع کنید.

و می‌توانم بحران را فراموش کنم یا با فکر تازه‌ای به آن برگردم. راه خروج از این بحران این است که به چیز دیگری فکر کنی. کتابی بخوانی یا شعری، یا به موسیقی‌ای گوش دهی.

بعدا بیشتر در این باره صحبت می‌کنیم. کارتر در کاخ سفید با مشاورانش از شما استقبال کرد، احساس کردی که او می‌خواهد به سرعت مذاکرات را پیش ببرد؟

البته. کارتر نقش واسطه را داشت و واسطه همیشه باید تلاش کند بر این مشکلات فائق بیاید. واسطه باید کار را به نتیجه برساند چون کارتر با مشکل افکار عمومی امریکا مواجه بود.

چه مشکلی؟

افکار عمومی می‌پرسیدند رئیس جمهور چرا وقتش را با مسئله‌ای که ربطی به ما ندارد هدر می‌دهد. این همه مشکل حل نشده مانده چرا باید سه هفته در کمپ‌دیوید بماند و در مذاکرات خاورمیانه شرکت کند؟ نتیجه‌ی این همه مذاکرات چه بوده؟ همین که بنشینند و در کنار هم عکس بیندازند؟ پس کارتر لازم داشت کار را به جایی برساند...

و اصلا مهم نبود که در واقعیت چه می‌گذرد؟

باز هم از این حرف‌ها زدی؟ واقعیتی وجود ندارد. هر چه هست مصلحت امریکاست...

حتا اگر به ضرر دیگران باشد؟

معلوم است.

و بیش از هر چیز به ضرر مصر بود.

هر حکومتی که سیاستی دارد به صورتی کاملا خودخواهانه به خودش و مصالح خودش فکر می‌کند...

انور سادات ممدوح سالم را تغییر داد و مصطفی خلیل را تعیین کرد و ترکیب هیئت مذاکره کننده را تغییر داد در حالی که هیئت اسرائیلی کاملا هماهنگ و منسجم بود و هیچ تغییر نکرده بود؛ آیا غیر از این بود که استعفای محمد کامل به سادات فشار آورده بود و احساس کرد که به کسانی نیاز دارد که گوش به فرمان باشند؟

اصلا چنین چیزی نیست. استعفای او در سپتامبر بود و مذاکرات ما از سپتامبر تا مارس سال بعد بود. در ضمن هیئت مذاکره کننده تغییر نکرد.

تغییر نکرد؟

فقط مصطفی خلیل تعیین شد. این هم کاملا طبیعی بود. هم‌چنان‌که قبل‌تر حسنی مبارک، که قائم‌مقام رئیس جمهور بود، کسانی را که در روند مذاکره نبودند وارد کرد و با ایشان تماس گرفت تا فشارهایی بیاورند.

شما احساس نکردید که دولت مصطفی خلیل آمده تا توافق‌نامه را پیش ببرد و آن را امضا کند؟

به هیچ وجه چنین چیزی نیست چون مصطفی خلیل بیشتر مشغول مشکلات بسیار مهم داخلی بود تا مشکلات خارجی.

اما شاید این پاداش حمایت همه‌جانبه‌اش از سادات، در سفر به قدس، بود.

کسان دیگری هم بودند که همراه سادات به قدس رفتند.

اما مصطفی خلیل از همه مناسب‌تر بود به خصوص که امریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها از نصب او استقبال کردند و تاکنون روابط خوبی با آن‌ها دارد...

اما این اصلا دلیل قانع‌کننده‌ای نیست. من وقتی وزیر امور خارجه بودم گفتند فلانی روابط خوبی با فلان کشور دارد باید برکنارش کنی. هر کس رئیس می‌شود باید خودش تصمیم بگیرد. این که دلیل نشد.

من می‌خواهم بفهمم اوضاع چطور پیش می‌رفته؟

می‌دانم من هم می‌خواهم توضیح دهم. بله ممکن است نکات دیگری هم باشد که اشکالی ندارد. اما تو چون اساسا مخالف روند صلح هستی همه‌ی مراحل آن را منفی تحلیل می‌کنی. مصطفی خلیل به یهودی‌ها متمایل بود، فلانی با امریکایی‌ها، فلانی نظامی بود... این تحلیل تو هم منطقی است اما بر اساس آن نگاهی که خودت به مسائل داری و اصلا با نگاه من تناسب ندارد.

سیزدهم اکتبر سایروس وانس طرح امریکایی‌ها را پیشنهاد کرد اما دیان با آن مخالفت کرد چون کنیست فقط به او اجازه‌ی معاهده با مصر را داده است. واضح است که اسرائیلی‌ها از اول برای صلح فردی با مصر مذاکره می‌کرده‌اند.

نه خیر. ما درباره‌ی مذاکرات خودگردانی فلسطینی‌ها هم به توافق رسیدیدم و دو سال برای آن مذاکره کردیم.

اما به نتیجه‌ای نرسیدید.

 اما این معنایش این نیست که مذاکره نمی‌کردیم یا فقط به فکر مسئله‌ی فلسطین بودیم.


نظر شما :