روابط ترکیه و امریکا در آستانه تحول
سفر اوباما به ترکیه از جنبه های مختلفی دارای اهمیت است. گرندوی بایفورد در مقاله ای در نیوزویک اهداف این سفر را مورد بررسی قرار داده است.
دولت جورج بوش سالها سعی میکرد تا انسانهایی را ترکیه آنها را به بازی دعوت میکرد- ایران، سوریه، حزب الله، حماس و ...، منزوی کند. دولت اوباما به شدت با حضور این انسانها در عرصه بینالمللی موافق است. بههمین دلیل روابط ترکیه و امریکا در آستانه تغییر قرار دارد و با وجود اختلافهای بنیادی بین دو کشور، آنها به سمت یک همفکری صریح گام برمیدارند.
برخی در واشنگتن نگرانند که روابط خوب و گسترده ترکیه با کشورهایی که در همسایگیاش وجود دارند به معنای پشت کردن ترکیه به غرب است. آنها روابط بینالملل را رابطهای تک بعدی میدانند که چرخش به سوی دیگر میتواند خطرناک باشد. در واقع، روابط بینالملل مانند روابط شرکای تجاری با یکدیگر است.
سفر باراک اوباما به ترکیه سفری غیر معمول است، چراکه برای اولین بار آنچه امریکا از ترکیه میخواهد بسیار بیشتر از آن چیزی است که ترکیه خواهان آن است. مسلما ترکیه نیز به درخواستهای اوباما پاسخ خواهد داد چراکه رییس جمهور امریکا مدت زمان زیادی را در این منطقه سپری خواهد کرد و مسلما کسانی را که سبب موفقیت اولین سفر خارجی او بشوند به این سادگی از یاد نخواهد برد.
از دیدگاه ترکیه، مهمترین موضوع در دستور کار این سفر آن چیزی است که ترک ها نمیخواهند؛ بهرسمیت شناختن امریکا از آنچه که ارامنه آن را نسلکشی میدانند. من شک دارم که اوباما چنین سفری را در برنامه کاری خود قرار داده باشد و برای مخالفت با رای کنگره برسر این موضوع فکری نکرده باشد. مسئله دیگری که از جمله درخواستهای دولت ترکیه است حمایت شفاف امریکا از تغییر ساختار نظامی ترکیه به سمتی دموکراتتر است. آنها نمیخواهند جمله "ما طرف هیچ گروهی را نمیگیریم" جورج بوش را دوباره بشنوند.
در دستور کار امریکاییها دو مسئله مهم وجود دارد که جنبههای مشترک بیشتری برای هر دو طرف در آن نهفته است. اولین آنها مسئله ایران است. اوباما اعلام کرده است که خواهان مذاکراتی گسترده و شفاف با ایران است. مسلما او بیگدار به آب نخواهد زد. در پله بعدی، تصمیم جدی اوباما برای پیشرفت پروسه صلح خاورمیانه است. مانند تونی بلر و رجب طیب اردوغان، اوباما نیز بر این باور است که نمیتوان حماس را نادیده گرفت. رهبران و مقامات ترکیه، میتوانند بینش و آگاهی جدیدی در اختیار اوباما قرار دهند و کمک کنند تا وی توپ این بازیها را به گردش درآورد. بنابراین پیش از هر اقدامی اوباما میخواهد به طور خصوصی با رجب طیب اردوغان و عبدالله گل دیدار کند. هر دوی این مقامات باید این مسئله را بهخاطر داشته باشند که نقش میانجی همواره بسیار کوتاه و گذراست و دو طرف اصلی باید هر چه زودتر رو در رو با یکدیگر صحبت کنند. در طولانی مدت، مسلما اختلاف نظرهایی نیز به وجود خواهد آمد چرا که امریکا به اندازه ترکیه قصد مصالحه ندارد و در نهایت در صورت ادامه تحریمها علیه ایران ترکیه بسیار بیشتر از امریکا از آن ضرر خواهد کرد.
اوباما همچنین خواهان کمکهای بیشتر ترکیه در خصوص افغانستان است، یعنی سربازان ترک بیشتری را برای افغانستان طلب خواهد شد. این مسئله خود یکی از منابع اختلافنظر این دو کشور است. از آنجا که در اجلاس ناتو اوباما توانست فرانسه و بریتانیا را برای اعزام نیروی بیشتر به افغانستان متقاعد کند، بنابراین برای ترکیه کمی دشوار است که در چنین شرایطی اقدامی انجام ندهد.
در جدول برنامههای امریکا در ترکیه عراق در جایگاه بعدی قرار دارد. آنچه که قرار است دو کشور بر سر آن به تفاهم برسند آماده شدهاست. ترکیه خواهان همکاری بیشتر امریکا در مورد حزب کارگران کرد است. امریکا میخواهد ترکیه مذاکرات خود را با کردهای عراق ادامه دهد. پس از دیدار موفقیتآمیز عبدالله گل از عراق به نظر می رسد که شرایط برای توافق آماده شدهاست. هر دو طرف امیدوارند که پس از عقبنشینی امریکا از عراق ثبات در این کشور پابرجا بماند.
مسئله بعدی قبرس است که البته مشکل اصلی موجود بین ترکیه و اتحادیه اروپا است. اروپا میخواهد ترکیه، فرودگاهها و بندرگاههای خود را به روی یونانیهای قبرس باز کند. ترکیه میخواهد اروپا در عوض به انزوای بازرگانی ترکهای شمال قبرس پایان دهد اما یونان این مسئله را وتو میکند. امریکا میتواند حمایت خود را از ترکیه اعلام کند اما اهرم کافی ندارد. مسلما حل این مسئله تاثیر بسیاری بر روی پرونده ترکیه در اتحادیه اروپا خواهد گذاشت.
آخرین موضوع در لیست برنامه کاری اوباما، خط لوله ناباکو است که قرار است گاز آسیای مرکزی را از طریق ترکیه به اروپا برساند. هم امریکا و هم ترکیه خواهان احداث این خط لوله هستند. سوالی که مطرح میشود این است که چه کسی هزینههای مربوط به این خط لوله را پرداخت میکند؟ نه امریکا و نه ترکیه در حال حاضر شرایط پرداخت برای چنین پروژهای را ندارند.
و آخرین سوال اینکه آیا اوباما آنکارا را انتخاب کرده است تا از این پایتخت اسلامی با جهان اسلام صحبت کند؟ مسلما خیر. اوباما باید از مرکز جهان اسلام با مسلمانان حرف بزند. مصر میتواند انتخاب خوبی باشد، اما سخنرانی از عربستان سعودی مسلما سمبلیکتر خواهد بود هرچند که من شک دارم سعودیها تمایلی به این مسئله داشته باشند. بنابراین بهترین گزینه اردن است. فراموش نکنیم که ملک عبدالله همپیمان خوبی برای امریکا است.
نظر شما :