نقش میانجی مثبت است
موضوع گفتوگوی ایران و امریکا این روزها بسیار طرفدار پیدا کرده است. دیپلماسی ترکیه فعال شده است تا بتواند برگ برنده را به نام خود به ثبت برساند. هوشیار زیباری نیز میگوید واشنگتن واقعا میخواهد با ایران در همه زمینهها گفتوگو کند. برخی نیز زوایا و جنبههای مختلف این گفتوگوی احتمالی را بررسی میکنند. جهان چشمان خود را بازکرده است تا ببیند این مسیر به کجا میرود.
دیپلماسی ایرانی در گفتوگو با هرمیداس باوند، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل ایران و امریکا زوایای مختلف این مسئله را مورد بررسی قرار داده است.
با توجه به شرایطی که در حال حاضر بهوجودآمده است، شما آینده روابط ایران و امریکا را چگونه ارزیابی میکنید؟
مقدماتی باید بگویم تا مادامی که ما مسائل و مشکلاتمان را با امریکا حل و فصل نکنیم، کماکان با مسائل و مشکلات روبهرو خواهیم بود و پیامدهای نامطلوبی برای ما خواهد داشت. عقل سلیم اقتدا میکند تا ما از فرصتهای بهدست آمده برای حل و فصل مشکلاتمان با امریکا استفاده کنیم. به خصوص بعد از روی کار آمدن آقای اوباما که نوید آمادگی برای گفتوگو را داده است.
به نظر من درست است که این گفتوگوها در عرصههای مختلفی است، ولی در ابتدا شاید قرین مصلحت باشد که در زمینههایی که امکان دستیابی به یک تفاهم بسیار قوی است، اقدام شود. مانند مسئله افغانستان و تاحدودی عراق. بدیهی است که هر موفقیتی در این زمینه در زمینههای دیگر اثرگذار خواهد بود، از جمله تکنولوژی هستهای و مسائل پیرامون آن. بنابراین اگر در ابتدا از نظر روانی مشکلاتی باشد، کسی که نقش میانجی و یا واسط را ایفا میکنند، میتوانند اثر تسهیلکننده برای برقراری گفتوگوی سازنده داشته باشد. لذا من فکر میکنم باید از قصد و نیت میانجی استقبال کرد. طرفین نیز باید در مواضع اولیه خود تعدیل نسبی کنند و سعی کنند، واقعیتها را خارج از تبلیغات در نظر بگیرند و بنا شوند که به طور جدی در جهت ایجاد نوعی تفاهم و سازگاری و درنهایت حل مسائل و فی مابین اقدام کنند.
احتمال این وجود دارد که ترکیه بخواهد نقش میانجی را میان ایران و امریکا بازی کند. آیا به نظر شما کشوری مانند ترکیه، پتانسیل چنین نقشی را دارد؟
به عنوان سابقه در این مورد مثالی میزنم. امریکا با چین کمونیست از 1949 تا 1970 هیچ گونه رابطهای نداشت و روابطشان بسیار خصمانه بود و حتی چین در جنگ کره وارد شد و امریکاییها 400 هزار تلفات را پذیرا شدند، ولی وقتی واسطههایی مانند رومانی و پاکستان در آن تاریخ پشت پرده نقش واسطه را آغاز کردند، شاهد بودیم که پس از آن با سفر کسینجر و پس از آن نیکسون چین و امریکا موفق شدند اختلافات گذشته را پشت سر بگذارند و یک راه تفاهم و توافق را پیش بگیرند.
بنابراین میبینیم که رومانی که جزء کشورهای بلوک شرق بود و پاکستان که جزء جهان غرب و عضو پیمان سنتو به شمار میرفت نقش واسطه را ایفا کردند و به نتیجه هم رسیدند. تاریخ نشان میدهد که میانجیگری میتواند سرآغاز گفتوگوهای سازنده بین طرفین باشد. از لحاظ روانی برقراری رابطه با این سابقه دیرینه که نوعی تلخی و کدورت در آن وجود دارد، در یک گفتوگوی آرام شاید مشکل باشد، که نقش میانجی میتواند تسهیل کننده باشد.
برنت اسکوکرانت، مشاور سابق امنیت ملی امریکا اعلام کرده است که مذاکرات ایران و امریکا باید در ابتدا آرام و غیرعلنی باشد آیا به نظر شما این روش می تواند نتیجه بخش باشد؟
وقتی مذاکرات با میانجی شروع میشود، معمولا خودبهخود آرام است و خیلی هم آشکار نیست. چون هنوز نتایجش هم مشخص نیست. در حال حاضر مذاکرات سوریه با اسراییل با میانجیگری ترکیه انجام میشود اما ما مفاد این مذاکرات را نمیدانیم. حتی سوریه اعلام کردهاست که در آستانه برقراری روابط دیپلماتیک با اسراییل است. ولی هنوز از مفاد مذاکرات و تفاهمهایی که حاصل شده جهان اطلاعی ندارد.
نظر شما :