سیاست‌های میلیتاریستی غرب، فضای پر تنش می‌طلبد

۳۰ بهمن ۱۳۸۷ | ۱۵:۲۵ کد : ۳۹۵۸ گفتگو
گفت‌وگو با حسن بهشتى پور، کارشناس مسائل سیاسی
سیاست‌های میلیتاریستی غرب، فضای پر تنش می‌طلبد

روزنامه القدس‌العربى چاپ لندن، در يادداشتى از نفوذ هر چه بيشتر ايران در منطقه و متزلزل شدن جايگاه اعراب سخن گفته است. از سوی دیگر طبق نظر دنیس بلر، رئیس جدید سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا در گزارش خود به کمیته اطلاعاتی مجلس سنای این کشور، ایران و اسرائیل را در حال ورود به یک رویارویی یا بحران در سال ۲۰۰۹ می داند چراکه زیرا ایران در برنامه هسته ای خود در حال پیشرفت است و اسرائیل نیز مصمم به خنثی کردن آن است.

گفت و گوی دیپلماسی ایرانی با حسن بهشتی پور، کارشناس مسائل سیاسی:

علت تکرار نگرانی اعراب از قدرت ایران در منطقه در رسانه های خبری منطقه ای و فرا منطقه ای چیست؟
واقعیت این است که کشورهایی که در همسایگی یکدیگر زندگی می کنند، مجموعه ای از فرصت ها و تهدیداتی را برای یکدیگر ایجاد می کنند، هرچه این کشورها بتوانند منافع مشترکی را میان خود تعریف کرده و پیرامون این منافع به تفاهم برسند، ضریب تهدیدات کمتر می شود و به این ترتیب ضریب امنیت در منطقه بالا می رود.

زمانی که ایران در نوع موضع گیری هایش، خود را قدرت جهانی معرفی می کند، به طور طبیعی همسایگانش احساس نگرانی می کنند چراکه هنوز به حدی نرسیده اند که باور کنند این قدرت، یک قدرت صالح است، تهران مطرح می کند که قدرت صالحی است اما باور این مطلب برای طرف های تهران دشوار است.

متناسب با این وضع ما باید به همسایگان خود نشان دهیم که در عمل به دنبال همکاری و تعامل بیشتر هستیم و به منافع طرف های خود احترام می گذاریم، حتی باید موضوعات مشترکی را انتخاب کرده و آنها را به دستور کار مشترک قرار دهیم و این کار مشترک نیز بر اساس منافع مشترک باشد، هر چه منافع ایران و همسایگانش به یکدیگر نزدیک شود، خود به خود ضریب تنش ها و تهدیدات نیز کاهش می یابد.

به عنوان مثال قرار است در بیست و یکم اسفند ماه اجلاس سران کشورهای اکو در تهران برگزار شود، این فرصتی مناسب است که همکاری های ایران با کشورهای منطقه آسیای قفقاز، ترکیه و افغانستان و پاکستان افزایش یابد.

اکنون بیشتر بحث نگرانی کشورهای عربی حوزه جنوب خلیج فارس از قدرت یابی ایران مطرح است، این کشورها عمدتا تحت تاثیر دو عامل نگران قدرت ایران هستند؛ اول اینکه به شدت تحت تحریکات قدرت های سلطه جو مانند انگلیس، فرانسه و امریکا هستند، بر این اساس طبیعی است که این کشورها مداوما قدرت ایران را در رسانه ها و مذاکرات دیپلماتیک خود متذکر شوند تا در سایه آن سلاح های بیشتری به کشورهای منطقه بفروشند.

اما متاسفانه در طرف دیگر ماجرا مسئولین ایرانی در برخی موارد به گونه ای موضع گیری می کنند که، با وجودی که قصد پاسخ به دشمنان کشور را دارند، دوستان را نیز نگران می کنند.

-         بر اساس گزارش رئیس جدید سازمان اطلاعات امریکا، احتمال تنش بیشتر میان اسرائیل و ایران در سال 2009 بیش از گذشته است، ارزیابی شما در این باره چیست؟
موضوع اسرائیل و ایران موضوع دیگری است. این موضوع، فاکتوری تعیین کننده در روابط میان تهران و کشورهای منطقه است اما مسئله تهدید اسرائیل علیه ایران به چماقی تبدیل شده که همواره از ان استفاده می شود.

این چماق برای این است که فضا، جنگی شده و از این فضا استفاده شود، سیاست های میلیتاریستی غرب اصولا به دنبال وجود فضایی پر تنش است، در یک فضای آرام و امن نمی توان بودجه های نامی را به تصویب رساند.

در این میان اسرائیل به یک مترسک برای ترساندن ایران و دیگر کشورهای منطقه تبدیل شده و همواره از نزدیک بودن حمله این کشور به ایران سخن گفته می شود، در شرایطی که اسرائیل خود در داخل با بحران سیاسی مواجه و در برخورد با فلسطینیان از مشکلات جدی رنج می برد؛ فرض اینکه بتواند در شرایط فراگیری بحران، مشکلات خود را سامان دهد، کم رنگ است. 

شرایط داخلی، منطقه ای و بین المللی برای حمله اسرائیل به ایران فراهم نیست مگر اینکه اسرائیل بر اساس تئوری برهم زدن اوضاع، به دنبال خروج از وضعیت کنونی باشد.

-         امریکا از یک سو خواستار گفت و گو با تهران است و از سوی دیگر درصدد تحکیم روابط با متحدین خود در منطقه و جهان برای افزایش فشارها بر ایران است، بازی امریکا چگونه قابل ارزیابی است؟
به نظر می رسد امریکا در ادعایش برای مذاکره با تهران جدی است، چراکه اگر قرار باشد اوباما همان سیاست های دوران بوش را ادامه دهد به سرنوشت مشابه او دچار خواهد شد، بر این اساس دولت جدید حداقل باید در روش ها، تغییر ایجاد کند.

یکی از تغییر در روش ها این است که بجای اینکه هرگونه مذاکره را رد کند، خود را اهل گفت و گو نشان دهد اما طبیعی است که برای انجام یک مذاکره، واشنگتن تلاش می کند که " آتش تهیه مذاکرات" را فراهم کند.

نمونه این کار این است که مثلا جدی بودن تهدید اسرائیل برای ایران را گوشزد کنند و یا اینکه از احتمال سازش با مسکو در برابر تهران سخن گویند و یا نزدیکی امریکا با اتحادیه اروپا بیشتر شود، این اقداماتی است که برای فراهم سازی فضای تبلیغاتی پیش از آغاز مذاکرات انجام می شود.

به نظر می رسد که این اقدامات مانند بمب های دودزایی است که رها می شوند تا محیط را نا امن نشان داده و مذاکره کننده را با دست پر از مذاکره خارج کنند، در غیر این صورت امریکاییان در شرایط فعلی راه حلی دیگری جز مذاکره با تهران ندارند و از این رو واشنگتن در مورد مذاکره با تهران جدی است و درصدد است که تهران را در مذاکرات تحت فشار بیشتری قرار دهد.

-         این تحلیل که تعامل و گفت و گوی ایران و امریکا، خطری برای اسرائیل خواهد بود، چه اندازه بر پایه های استدلالی صحیح استوار است؟
این یک تحلیل سنتی است، تحلیل سنتی مبتنی بر مبانی سنتی است، به عنوان مثال در این نوع تحلیل ها گفته می شود که اصولا مشکلات روابط تهران و واشنگتن حل نمی شود مگر آنکه روابط ایران و اسرائیل برقرار شده باشد. این یک گزاره غلط است، بر همین اساس مذاکره ایران و امریکا را به زیان اسرائیل معرفی می شود.

این نوع تحلیل های سنتی در عمل ناکارآمدند، اینکه امریکا وارد مذاکره با تهران شود، در ذات خود به نفع یا به زیان اسرائیل نخواهد بود بلکه بستگی به امتیازاتی دارد که در این گفت و گوها به ایران داده و یا از ایران گرفته می شود، همچنین به نتیجه این مذاکرات بستگی دارد.

اسرائیل در شرایط فعلی در موقعیتی نیست که برای امریکاییان تکلیف مشخص کند که با ایران مذاکره داشته و یا نداشته باشد، البته به طور طبیعی خواست های خود را به امریکا تحمیل می کند اما اینکه قدرت ممانعت از انجام مذاکره واشنگتن و تهران را داشته باشد، تحلیلی غلط است.


نظر شما :