فریدمن: اوباما جورج بوش دوم مىشود؟
توماس فریدمن، تحلیلگر و ستوننویس روزنامه نیویورکتایمز در تازهترین یادداشت خود به بررسی جنبههای گوناگون بحران خاورمیانه و حمله اسراییل به غزه پرداخته است.
فرارو- توماس فریدمن، تحلیل گر و ستون نویس روزنامه نیویورک تایمز در تازه ترین یادداشت خود به بررسی جنبه های گوناگون بحران خاورمیانه و حمله اسراییل به غزه پرداخته است.
یاد داشت فریدمن را -البته با اندکی ویرایش - بخوانید: مشاهده جنگ، مرگ و ویرانی در غزه درد آور است اما تمامی این ها آشناست: این آخرین نسخه از بازی رقیبان در خاورمیانه است که اگر من بخواهم آن را در ذیل یک عنوان بررسی کنم می پرسم: این هتل متعلق به کیست؟ آیا یهودی ها می توانند یک اتاق در این هتل داشته باشند؟
غزه نسخه کوچکی از سه کشمکش بزرگ است که از پایان سال 1948 آغاز شده است. این سه کشمکش عبارتند از:
1- ابرقدرت منطقه کیست؟ مصر؟ عربستان سعودی؟ ایران؟
2- آیا یهودی ها می توانند جایگاهی در خاورمیانه داشته باشند و اگر می توانند، شرایط فلسطین چیست؟
3- چه کسی بر جامعه اعراب حکمفرماست، اسلام گرایان یا مدرنیست هایی که می خواهند آینده را با چهره عرب مسلمان در آغوش بکشند؟
بیایید به همه اینها نگاهی بیندازیم: کشمکش برای هژمونی بر جهان عرب مدرن، هم سن جمال عبدالناصر مصری است. اما آن چیزی که امروز جدید است ورود ایران غیر عرب به صحنه به عنوان یکی از بازیگران اصلی است. ایران اکنون به سختی تلاش می کند تا برای کسب برتری، مصر و عربستان سعودی را به چالش بکشد.
ایران تبدیل به آخرین نقطه مواجهه خواهد شد. من مطمئن نیستم ما به تنهایی بتوانیم در مورد صلح اعراب و اسرائیل یا ابتکار عمل صلح اعراب صحبت کنیم؛ شاید باید به دنبال ابتکار عمل ایرانیان بگردیم. خلاصه آنکه مفهوم مصالحه اعراب و اسرائیل تماما تغییر خواهد کرد.
حماس به هیچ وجه اسرائیل را به رسمیت نمی شناسد. با یک تفاوت فاحش، گروه فتح که کرانه باختری رود اردن را در اختیار دارد، اسرائیل را به رسمیت می شناسد و بالعکس اسرائیل نیز فتح را به رسمیت می شناسد.
واکنش اسرائیل ثابت کرده که این رویداد توافقات پیشین دو طرف را نابود می کند. به عبارت دیگر، حماس با زبان گویای موشک هایش به اسرائیلی ها گفت: ما از غزه می توانیم جنوب اسرائیل را بکوبیم، اگر ما کرانه باختری رود اردن را بگیریم می توانیم با راکت هایمان فرودگاه بین المللی اسرائیل را هر وقت و هرروز که لازم بدانیم ببندیم.
چند اسرائیلی با وجود این تهدید جدید، این ریسک را می کنند که کرانه باختری رود اردن را رها کند ؟
سرنگونی حماس در غزه نخستین اولویت تشکیلات سکولار فتح نیز به شمار می رود. این بخشی از جنگ بنیادگرایان و مدرنیست ها است.
امروز غزه به طور اساسی به «نقطه صفر» همه کشمکش های خاورمیانه تبدیل شده است.
مارتین ایندیک سفیر و مشاور بیل کلینتون در خاورمیانه که کتاب تاثیر گذار او ( سرزمین مقدس: گزارشی از دیپلماسی آمریکا در خاورمیانه) منتشر شده است می گوید: این تکه باریک از زمین، پتانسیل منفجر کردن تمام منطقه را دارد؛ مشکلی که درد سر ساز ترین میراث به جای مانده برای اوباما خواهد بود.
نکته مورد اشاره ایندیک در عین حال تهدید بزرگی برای اسلامگرایان رادیکال نیز به شما می رود؛ بنیادگرایان هشت سال تمام بر موج ضد آمریکا سوار بودند و خشم مردم خاورمیانه از جورج دبلیو بوش پایه های این موج را مستحکم می ساخت.
بی شک، حماس، حزب الله آرزو می کنند که بتوانند از کشمکش های غزه برای تبدیل کردن اوباما به بوش دوم استفاده کنند. آنها می دانند باراک حسین اوباما - در صورت تهدید منافع آمریکا و همپیمانان عربش در منطقه - می تواند به سرعت به جرج دبلیو بوش تبدیل شود.
یاد داشت فریدمن را -البته با اندکی ویرایش - بخوانید: مشاهده جنگ، مرگ و ویرانی در غزه درد آور است اما تمامی این ها آشناست: این آخرین نسخه از بازی رقیبان در خاورمیانه است که اگر من بخواهم آن را در ذیل یک عنوان بررسی کنم می پرسم: این هتل متعلق به کیست؟ آیا یهودی ها می توانند یک اتاق در این هتل داشته باشند؟
غزه نسخه کوچکی از سه کشمکش بزرگ است که از پایان سال 1948 آغاز شده است. این سه کشمکش عبارتند از:
1- ابرقدرت منطقه کیست؟ مصر؟ عربستان سعودی؟ ایران؟
2- آیا یهودی ها می توانند جایگاهی در خاورمیانه داشته باشند و اگر می توانند، شرایط فلسطین چیست؟
3- چه کسی بر جامعه اعراب حکمفرماست، اسلام گرایان یا مدرنیست هایی که می خواهند آینده را با چهره عرب مسلمان در آغوش بکشند؟
بیایید به همه اینها نگاهی بیندازیم: کشمکش برای هژمونی بر جهان عرب مدرن، هم سن جمال عبدالناصر مصری است. اما آن چیزی که امروز جدید است ورود ایران غیر عرب به صحنه به عنوان یکی از بازیگران اصلی است. ایران اکنون به سختی تلاش می کند تا برای کسب برتری، مصر و عربستان سعودی را به چالش بکشد.
ایران تبدیل به آخرین نقطه مواجهه خواهد شد. من مطمئن نیستم ما به تنهایی بتوانیم در مورد صلح اعراب و اسرائیل یا ابتکار عمل صلح اعراب صحبت کنیم؛ شاید باید به دنبال ابتکار عمل ایرانیان بگردیم. خلاصه آنکه مفهوم مصالحه اعراب و اسرائیل تماما تغییر خواهد کرد.
حماس به هیچ وجه اسرائیل را به رسمیت نمی شناسد. با یک تفاوت فاحش، گروه فتح که کرانه باختری رود اردن را در اختیار دارد، اسرائیل را به رسمیت می شناسد و بالعکس اسرائیل نیز فتح را به رسمیت می شناسد.
واکنش اسرائیل ثابت کرده که این رویداد توافقات پیشین دو طرف را نابود می کند. به عبارت دیگر، حماس با زبان گویای موشک هایش به اسرائیلی ها گفت: ما از غزه می توانیم جنوب اسرائیل را بکوبیم، اگر ما کرانه باختری رود اردن را بگیریم می توانیم با راکت هایمان فرودگاه بین المللی اسرائیل را هر وقت و هرروز که لازم بدانیم ببندیم.
چند اسرائیلی با وجود این تهدید جدید، این ریسک را می کنند که کرانه باختری رود اردن را رها کند ؟
سرنگونی حماس در غزه نخستین اولویت تشکیلات سکولار فتح نیز به شمار می رود. این بخشی از جنگ بنیادگرایان و مدرنیست ها است.
امروز غزه به طور اساسی به «نقطه صفر» همه کشمکش های خاورمیانه تبدیل شده است.
مارتین ایندیک سفیر و مشاور بیل کلینتون در خاورمیانه که کتاب تاثیر گذار او ( سرزمین مقدس: گزارشی از دیپلماسی آمریکا در خاورمیانه) منتشر شده است می گوید: این تکه باریک از زمین، پتانسیل منفجر کردن تمام منطقه را دارد؛ مشکلی که درد سر ساز ترین میراث به جای مانده برای اوباما خواهد بود.
نکته مورد اشاره ایندیک در عین حال تهدید بزرگی برای اسلامگرایان رادیکال نیز به شما می رود؛ بنیادگرایان هشت سال تمام بر موج ضد آمریکا سوار بودند و خشم مردم خاورمیانه از جورج دبلیو بوش پایه های این موج را مستحکم می ساخت.
بی شک، حماس، حزب الله آرزو می کنند که بتوانند از کشمکش های غزه برای تبدیل کردن اوباما به بوش دوم استفاده کنند. آنها می دانند باراک حسین اوباما - در صورت تهدید منافع آمریکا و همپیمانان عربش در منطقه - می تواند به سرعت به جرج دبلیو بوش تبدیل شود.
نظر شما :