مشکلات افغانستان و پاکستان با چند نشست حل نمیشود
گفتوگو با میر محمود موسوی، سفیر اسبق ایران در پاکستان
دیپلماسی فعال ترکیه این بار همسایگان شرقی ایران را درخود درنوردید تا بار دیگر در صحنه بینالمللی نقش جدید خود را به رخ دیگران بکشد.
نشست سران پاکستان، افغانستان و ترکیه در حالی به پایان رسید که حوادث بمبئی همچنان حضوری پررنگ در اذهان جهانیان دارد.
دیپلماسی ایرانی در گفت و گو با میر محمود موسوی، سفیر اسبق ایران در پاکستان ابعاد این نشست و نقش ترکیه را مورد بررسی قرار داده است.
آصف علی زرداری و حامد کرزای در شهر استانبول در کنار رجب طیب اردوغان و عبدالله گل در نشستی تروریسم را در منطقه مورد بررسی قرار دادند. به نظر شما چنین نشست هایی چگونه می تواند به امنیت منطقه کمک کند؟
از دو جنبه در ارتباط با این سوال می توان جواب داد. یکی اینکه چرا ترکیه؟ در حالی که ترکیه در یک منطقه با پاکستان و افغانستان قرار دارد ولی هم مرز با این دو کشور نیست. از یک وجهی ترکیه در سال های اخیر با رهبری رجب طیب اردوغان تمایل بیشتری نشان داده است که در منطقه کشورهای اسلامی فعال بشود و این در همان چارچوب تعریف می شود. دو تا حرکت دیگر از این قبیل از ترکیه سراغ داریم. یکی حرکت اخیری که حدود چند هفته پیش این کشور اعلام آمادگی کرده بود برای اینکه بین ایران و امریکا میانجیگری کند که این هم باز مسئله ای مربوط به منطقه می شد، مطلب دوم هم برمی گردد به سهم و نقشی که در دو سه سال اخیر در مورد واسطه گری میان اسراییل و سوریه داشته است. البته اگر که بخواهیم جزئی تر بگوییم یک چنین حرکتی هم در مورد ارتباط اسرائیل با پاکستان هم از خودش نشان داد و وزیر امور خارجه وقت پاکستان دو سه سال پیش در ترکیه با وزیر خارجه اسراییل ملاقات کرد.این حرکت ها در آن راستا قابل تفسیر است، یعنی انگیزه دولت ترکیه برخواسته از این است که یک نقش منطقه ای برای خودش قائل شده است و در چارچوب حرکت های منطقه ای خودش چنین مانورهایی را می دهد.
اما از بابت اینکه چه اثری می تواند داشته باشد، قطعا این گونه نشست ها به نزدیک شدن سران سیاسی کشورها کمک می کند. اما نمی توان انتظار بیش از حد داشت، یعنی خیلی ساده انگارانه خواهد بود که این تلقی را داشته باشیم که این نشست ها منجر به حل مسائل می شود. چراکه مسائل منطقهای گاهی اوقات از چنان عمقی برخوردار هستند که احتیاج به کار مستمر، کارشناسانه و عمیق و چند جانبه دارد.
مشکلات بین پاکستان و افغانستان خیلی عمیق است و از نظر تاریخی هم ریشه آن به پیش از به وجود آمدن پاکستان در سال 1947 برمی گردد. یکی از مشکلاتی که بین دو کشور وجود دارد، مشکلات مرزی خط دیوراند است. این خط دیوراند در سال 1893 بین دولت وقت محلی استعماری انگلیس هند و پادشاه وقت افغانستان تعیین شده است. این خط دیوراند به اسم شخص سر دیوراند که یک انگلیسی است، نام گذاری شده است. لذا این را به عنوان نمونه اشاره کردم که مسائل منطقه با یک نشست و دو نشست حل نمی شود ولی به هر حال اگر درست طراحی شود می تواند قدم های مثبتی به سمت حل مسائل برداشته شود.
به نظر شما در کنار این نشست ها چه راه حل هایی می تواند به حل مشکلات بین این دو همسایه به خصوص در زمینه مبارزه با القاعده کمک کند؟
حل مسائل پاکستان و افغانستان خیلی مسئله سخت و پیچیده ای است و ابعاد بسیار گسترده ای دارد که در این مصاحبه نمی گنجد.
من تصور نمیکنم که اقدامات جزئی می تواند بر مشکلات منطقه فائق آید. اقداماتی که لازم است صورت بگیرد، اقدامات ریشهای است. یعنی به ریشه مسائل این منطقه باید پرداخت. اختلافات این منطقه که به یک مورد آن اشاره کردم، موارد دیگری هم دارد که ریشههای تاریخی، قومی و مذهبی دارد. همه اینها باید لحاظ شود. وجود مافیاهای مواد مخدر، حضور انگلیسی ها در یک زمان و به دنبال آن امریکایی ها در زمان دیگر، تقابل دنیای دو قطبی در این منطقه در دهه های 1980 میلادی. همه اینها باید مورد شناسایی و بررسی قرار بگیرد. ساده نیست که ما بدون درنظر گرفتن آنها به دنبال حل مسئله القاعده برویم. مسئله حضور القاعده در واقع معلول شرایط دیگری است. خود القاعده ممکن است که در حال حاضر به صورت یک مسئله جلوه بکند که در واقع مسئله غرب است منتها این بستری که موجب شده است که القاعده در اینجا ظهور و حضور پیدا کند و فعال باشد، شرایط دیگری است. در یک منطقهای که 2400-2500 کیلومتر مرز مورد تصویب دو طرف مرز به عنوان مرز رسمی نیست. این را باید در نظر داشته باشیم بعلاوه یک سابقه جنگ های منطقهای که در کشمیر و در مجاورت اینجا بوده است و ادعاهای مرزی که طرفین نسبت به همدیگر دارند و همانطور که گفته شد، حضور قدرت های دیگر در جهت منافعی که در این منطقه و در آسیای مرکزی در تقابل با شوروی و چین و کنترل کردن قدرت های منطقه دنبال کرده و میکنند، همه اینها یک کلاف سردرگمی را اینجا ایجاد کرده و معادله چند مجهولی است که برای پرداختن به ریشه قضایا احتیاج به بحث های طولانی است که جایش در این مصاحبه نیست.
حوادثی که اخیرا در هند اتفاق افتاده است، می تواند روابط بین هند و پاکستان را تحت تاثیر بگذارد؟
قطعا آنچه که در حال حاضر احساس می شود که این مطلب از مجموع مواضعی که دولت هند گرفته، و از طریق رسانه های آنها ما مشاهده می کنیم و متقابلا آنچه که در رسانه های پاکستانی مشاهده می کنیم، به عنوان عامل دوم، همینطور از بابت رفت و آمدهایی که امریکایی ها طی این چند روز در این منطقه داشتند، رایس، به عنوان وزیر امور خارجه امریکا، مایک مولن، رییس ستاد مشترک نیروهای امریکایی، و همین طور مک کین، کاندیدای شکست خورده همه اینها نشان دهنده این است که واقعه بمبئی به شدت منطقه را بحرانی کرده است و امیدواریم که با مدیریت خوب، طرفین بتوانند این بحران را اداره بکنند و اجازه ندهند که وارد مرحله خطرناکتری بشود.
سوابق 60 ساله دو کشور، متاسفانه در تاریخ رابطه خوبی نبوده است، درحالی که شاید برای هزاران سال این مردم با یکدیگر زندگی کرده اند، به دلایل و عواملی که جایش در بحث دیگری است، متاسفانه 60 سال است که در مقابل هم قرار گرفته اند و یک چنین حرکت هایی هم که صورت می گیرد، احتمال خطرهای بزرگ و درگیری را افزایش می دهد که واقعا موجب نگرانی مردم تمام این منطقه است.
نظر شما :