سرزمین های شبح زده
تينا روزنبرگ نويسنده و کاوشگر واکنشهاى انسانى در موقعيتهاى تعليقى و هراسناک با اثر "سرزمينهاى شبح زده" بيش از آنکه به دريافت جايزه پوليتزر مباهات کند بيشتر به تاثيرى که از اين رويداد جهانى بر او نهاده شده مفتخر است.
او در فرازهاى کتاب به درسهايى که از سرنوشت ملتهاى رهيده از کمونيسم پرداخته و نقطههاى تاريک و پنهانى را برجسته کرده که زواياى آن حتى در تصور قربانيان آن دشوار مىنمود. گذشته با تمام زواياى نهان آن در برجسته کردن رستگارى انسانها در آينده يکى از کشف و شهودهاى درونى او در اين کتاب است.
روزنبرگ مىگويد: "اولين درسى که آموختم اين بود که بسيارى از کشورها اصلا به گذشته نمىپردازند، زيرا گذشته هنوز با آنهاست. در اکثر جمهورىهاى سابق شوروى، روساى قديم حالا روساى جديد هستند، حالا خودشان را، به جاى کمونيست، ملىگرا مىنامند. اين امر در برخى از بخشهاى اروپاى شرقى نيز صدق مىکند: در آلبانى، رومانى و به ميزان کمترى در اسلواکى، آنهايى که بر مسند قدرت هستند درست مثل کمونيستهاى قديم رفتار مىکنند؛ همچنان به سانسور مطبوعات و مجازات مخالفان سياسى ادامه مىدهند، احکام را به زور به دادگاهها تحميل مىکنند و احساسات عمومى را عليه دشمنان قومى و نژادى، کولىها يا يهوديان تهييج مىکنند. صربستان و کرواسى همچون يادمانهاى ويروسى از نفرت سرپا ايستادهاند، ويروسى که مىتواند از چند عوام فريب کمونيست - که حالا ملىگرا شدهاند - منتشر بشود."
روزنبرگ به سرنوشت قربانيانى پرداخته که اين بخترا داشتند روزهاى زوال و پايانيافتن کمونيسم را در حيات خود مشاهده کنند. ورا و کنودولنبرگ يکى از شخصيتهاى حقيقى اين پژوهش رويدادنگارانهاند که امروز پس از گذشت سالها از فروپاشى کمونيسم ماهيت و واقعيت آنان آشکار شده است. به راستى اگر کمونيسم و سايه نکبتبار آن هنوز در جهان و دلها ترس انداخته بود هم اينک اين دو در چه موقعيتى قرار داشتند. ورا و کنودولنبرگ اگرچه در کنار هم زيستند و زندگى مشترکى را تجربه کردند اما از دو جهان متفاوتى الهام مىگرفتند. شايد مهمتر از موقعيتهاى انسانى و غيرانسانى اين دو، بازتوليد پندارها و آرمانهاى اينان در جهان گذشته است. توانايى انسان در بازنويسى گذشته به منظور متناسب کردن آن با زمان حال و بهويژه بازنويسى مشارکت در جرم فردىمان در گذشتهاى ننگين، گواه خلاقيت و هنرمندى نوع بشر است.
در 1989 ميلادى حکومتهاى ديکتاتورى اروپاى شرقى و اتحاد جماهير شوروى به تدريج سقوط کردند و دولتهاى منتخب مردمىجاى آنها را گرفتند. اين کتاب درباره تلاشهاى مردم و دولتهاى آلمان، لهستان، جمهورى چک و اسلواکى براى رويارو شدن با گذشتههاى کمونيستىشان است.
روزنبرگ مىگويد: "من سفرهايم را در 1991 شروع کردم. در خلال دهها سفر در طول بيش از دو سال ونيم، اين ملتها را که درباره سرنوشت رهبران حزب کمونيست خود، گاردهاى مرزى که به شهروندان در حال فرار شليک کرده بودند و خبرچينهاى پليس مخفى و جاسوسها بحث مىکردند، نظاره کردم. برخى از کشورها سرکوبگران خود را محاکمه کردند، برخى قوانينى را به تصويب رساندند که تصدى مشاغل دولتى را براى آنها ممنوع مىساخت. برخى کميسيونهاى حقيقتياب تشکيل دادند تا شرح رسمى حکومت ديکتاتورى را به رشته تحرير درآورند. يکى بايگانى پليس مخفى خود را گشود و از قربانيان آن دعوت کرد به رمز و رازهاى اژدهاى نامريى نه سرى که عليه آنها وارد ميدان شده بود، پى ببرند. آحاد شهروندان بازجويىها به عمل آوردند، رمانها نوشتند و فيلمها ساختند و نشستند تا در کنار بازجويان زندان و خبرچينهاى پليس مخفى خود بگريند. اين بحثها، در همان حال که مردم تلاش مىکردند تعاريف خود را از مشارکت در جرم و گناه پيدا کنند، بهطور همزمان در سطح سياست دولت و نيز در درونىترين حفرههاى روح روى مىداد. دشوارى در اينجاست که ما نمىدانيم ماموران ديکتاتورها و دژخيمان کمونيست خود در چه شرايطى زيستهاند آيا آنان نيز شرايط دشوارى را تجربه کردند و بهناچار به چنين وحشىگرىهايى دست زدهاند؟"
نویسنده: مجید یوسفی
نظر شما :