ناگفتههای جالب از تغییر نامه سعودیها و پیام شهید سلیمانی/ شب ترور حاج قاسم بر نخستوزیر عراق چگونه گذشت؟
عادل عبدالمهدی نخستوزیر عراق در زمان ترور شهیدان حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس، توصیفات و روایتهای ناگفتهای از نقش سردار سلیمانی و همچنین ماجرای میانجیگری عراق میان ایران و سعودیها مطرح کرده است.
به گزارش خبرنگار گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، همزمان با فرارسیدن چهارمین سالگرد ترور سردار رشید اسلام، شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس، فرمانده نیروهای حشد شعبی عراق، خبرگزاری تسنیم در گفتگویی اختصاصی با عادل عبدالمهدی، نخست وزیر وقت عراق به بازخوانی خاطرات دههها آشنایی و همنشینی این مقام ارشد عراقی با سردار سلیمانی بهویژه جزئیات شهادت ایشان پرداخته است.
* زمان و چگونگی آشنایی عادل عبدالمهدی با سردار شهید سلیمانی
عادل عبدالمهدی در پاسخ به نخستین سؤال خبرنگار تسنیم پیرامون نحوه آشنایی اولیهاش با سردار سلیمانی میگوید: من خاطرات فراوانی از سردار سلیمانی در ذهن دارم اما فکر میکنم صحبت کردن در مورد نخستین بار بسیار آسانتر باشد. من در زمان رژیم صدام حسین بهعنوان یکی از نیروهای معارض عراقی (معارض با صدام) با شهید سلیمانی که آن زمان مسئولیت پرونده عراق را بهعهده داشت ارتباط داشتم. جلسات ما عمدتاً بهصورت دونفره یا با حضور بقیه رهبران گردانهای بدر بهویژه شهید محراب سید باقر حکیم انجام میگرفت. در این جلسات وضعیت آینده سیاسی عراق پس از سرنگونی رژیم صدام حسین مورد بررسی قرار میگرفت و مسائلی همچون نحوه مبارزه و برقراری ارتباط بین جریانات و گروههای سیاسی حاضر در عراق و طراحی نظام بدیل برای رژیم بعث. این جلسات عمدتاً در تهران و در پارهای موارد در عراق، کردستان عراق و دیانا برگزار میشد. در خلال همین جلسات بود که متوجه توانایی استثنایی شهید سلیمانی شدم.
در این جلسات فرماندهان عراقی نقطهنظرات خود را بیان میکردند و ایشان به صحبتها گوش میسپرد و سپس در قالب یکی دو جمله به بحثها سمتوسو میداد. مسائلی همچون بحث فدرالیسم، مسائل مذهبی و ملیگرایانه و طرحهای امنیتی و نقشی که گروههای معارض عراقی (مخالف با صدام)، چه اسلامگرا و چه ملیگرا میتوانستند در خلال این طرحها بهعهده داشته باشند در این جلسات مورد ارزیابی قرار میگرفت. جلسات مزبور بهخلاف تصور سایرین، بسیار تخصصی و در سطح بالایی انجام میشد.
ماجرای یک رژه بسیار مهم در عراق پساصدام؛ سازماندهی و مدیریت رژه با شهید سلیمانی بود
برهه فوق در حدود دو تا سه سال قبل از سقوط رژیم بعث را در بر میگرفت، اما پس از حمله آمریکا به عراق و تغییر رژیم صدام حسین در سال 2003، مسائل هم تغییر کرد و در عمل مسئولیتهایی مستقیماً به ما واگذار شد. در این زمان مسئله کلیدی آن بود که؛ نیروهای بدر چگونه میتوانند وارد بغداد شوند؟ ما از مدتها قبل پیرامون طرح آمریکا برای حمله به عراق مطلع بودیم و در قالب لشگر امام علی(ع) در حال آمادهسازی نیروهای خود برای ورود به عراق بودیم.
این لشگر متشکل از 1850 نفر نیرو در منطقه میدان در دربندیخان متمرکز بود و با بمباران عراق بهدست نظامیان آمریکایی مخالف بود. ما با همکاری مرحوم جلال طالبانی، رئیس جمهور فقید عراق تلاش کردیم از این لشگر محافظت کنیم و همزمان با روزهای آغاز تهاجم آمریکا به عراق، مراسم رژهای را برگزار کنیم تا با نمایش آن در رسانههای مهم بینالمللی از اتهام ایرانی بودن و یا وابستگی آن به سپاه پاسداران بکاهیم، این رژه در آن زمان سروصدای زیادی بهپا کرد و بسیاری از شبکههای ماهوارهای مثل سیانان و بیبیسی که در کردستان عراق نمایندگی داشتند، آن را پوشش دادند.
البته برگزاری این رژه با مخاطراتی نیز همراه بود به نحوی که برادر عزیزم «جبر باقر صولاغ» که مسئولیت دفتر گردانهای بدر در دمشق را عهده دار بود با من تماس گرفت و گفت گزارشاتی مبنی بر احتمال بمباران نیروهای ما در زمان برگزاری این رژه دریافت کرده است و باید بسیار مراقب باشیم. ما از خلال برگزاری این رژه موفق شدیم این پیام را به جهانیان عرضه بداریم که لشگر امام علی (ع) متشکل از نیروهای عراقی است و از سالهای بسیار دور و به طور مستقل از نیروهای آمریکایی فعالیت میکند. روشن است که برگزاری این رژه مهم، در حقیقت تحت سازماندهی و مدیریت شهید سلیمانی محقق شد.
بعد از برگزاری این رژه بود که از دو محور به سمت بغداد پیشروی کردیم. سید عبدالعزیز حکیم در معیت نیروهای گردانهای بدر از محور کوت رهسپار بغداد شد و من با همراهی سید محمد الحیدری از محور دیالی و بعقوبه به سمت پایتخت عراق رهسپار شدیم. روز 12 آوریل 2003 وارد بغداد شدیم و این در شرایطی بود که صدام حسین همچنان در بغداد بود.
همزمان با ورود ما کارزار دستگیری نیروهای ما توسط ارتش آمریکا آغاز شد؛ من به همراه آقای حیدری 10 روز پس از ورود به بغداد بازداشت شدیم. بسیاری از افراد بازداشت شده بعدها در دولتهای آتی عراق به سمتهای مهم عالی وزارتی و نظامی نائل شدند. در این برهه نیز مسئولیت پیگیری وضعیت همه امور عراق توسط شخص شهید سلیمانی انجام میشد که پرونده عراق را در دست داشتند.
سردار سلیمانی چگونه با فرماندهان و گروههای سیاسی عراق تعامل میکرد؟
نخست وزیر اسبق عراق در ادامه و در پاسخ به سوالی پیرامون نحوه تعامل و همکاری سردار سلیمانی با گروههای سیاسی عراق در برهه پس از سرنگونی رژیم صدام حسین و سالهای اشغال عراق به دست نظامیان آمریکایی، گفت: در سالهای قبل از سرنگونی صدام، سید باقر حکیم (قدس سره) طرف اصلی مشورتها با سردار سلیمانی بود. ما نیز در برخی جلسات حضور پیدا میکردیم و دیدگاههای خود را مطرح میکردیم، اما با سرنگونی رژیم صدام جلسات دو نفره میان من و شهید سلیمانی به ناگهان از لحاظ کمی و کیفی افزایش یافت. برای مثال برخی جلسات ما برای چند روز به طول میانجامید و در آن به بحث و تبادل نظر در مورد مسائلی چون نحوه اداره حکومت، تشکیل مجلس انتقالی و به دنبال آن تدوین قانون اساسی، تعیین حدود اختیارات قوای سه گانه و نحوه تعامل آن با دیگر نیروهای عراقی مانند کردها، اهل سنت، شیعیان، ترکمانی ها، مسیحیان و غیره می پرداختیم.
حتی یک روز هم بهیاد ندارم که چیزی از سوی ایران بر ما تحمیل شده باشد
از این جا بود که روابط شخصی من و شهید سلیمانی به سرعت تقویت و به رابطه ای بسیار نزدیک و صمیمانه مبدل شد. ما در خلال این جلسات ضمن بحث پیرامون تحولات جاری تبیین کاملی از موقعیت ایران و عراق و ترتیبات امنیتی حاکم بر منطقه ارائه میکردیم و به مرور نقش بازیگران خارجی در معادلات حاکم بر منطقه می پرداختیم. این مسئله در ادامه به جلسات تفصیلی میان ما و مقامات ارشد وقت جمهوری اسلامی ایران منجر شد که در آن به مسائلی همچون تسهیل دیدار مقامات ارشد ایرانی و عراقی و گسترش همکاریهای اقتصادی و توسعه روابط دو کشور پرداخته میشد. یکی از محورهای مهم این جلسات، تلاش برای کاهش اثرات جنگ 8 ساله میان دو کشور بود.
عبدالمهدی سپس با تشریح جایگاه سردار سلیمانی در سازماندهی مخالفین رژیم صدام و تعامل آنها با مقامات ارشد ایرانی افزود: اصلی بنیادین بر تعاملات معارضین عراقی با مقامات ارشد ایرانی به ویژه شخص رهبر معظم انقلاب اسلامی حاکم بود؛ ایران بر سر موضوعات مورد توافق طرفین کاملاً از برادران عراقی خود حمایت میکرد و درموضوعاتی که با هم اختلاف نظر داریم، به رویکرد طرف عراقی احترام میگذاشت و در عین حفظ دیدگاههای خود، از مداخله و یا تحمیل هر چیز به طرف عراقی خودداری میکرد. من حتی یک روز هم به یاد ندارم که چیزی از سوی ایران بر ما تحمیل شده باشد. رابطه میان عراق و ایران بسیار برادرانه است، آنچه که عمدتاً در خارج از کشور طرح می شود صرفا زاییده ذهن طرفهای بیگانه است، چون بر نحوه تعاملات آنها روابط فرادست و فرودست حاکم است، تصور میکنند این قاعده در مورد سایرین نیز صدق میکند.
شهید سلیمانی همواره از حق دفاع میکرد، حتی اگر این مسئله با رویکرد مدنظر طرف ایرانی در تعارض بود
نخست وزیر اسبق عراق در تشریح رویکرد سردار سلیمانی به اختلاف نظرهای طرفهای ایرانی و عراقی نسبت به روندهای حاکم بر مناسبات دو کشور و تحولات منطقهای و بین المللی تاکید کرد: در جلسات مشترک برادران ایرانی و عراقی در بسیاری موارد شاهد بودیم که طرف ایرانی از مواضع کشور خود دفاع میکرد و طرف عراقی نیز به همین شکل از رویکرد کشور خود حمایت میکرد، اما شهید سلیمانی همواره از حق دفاع میکرد، حتی اگر این مسئله با رویکرد مدنظر طرف ایرانی در تعارض بود. من به شخصه بارها شاهد بودم که ایشان با دیدگاه عراقیها همدلی بیشتری نشان میداد که طبیعتاً در تقابل با نگاه {برخی} برادران ایرانی بود. ما همواره شهید سلیمانی را یک برادر واقعی برای خود می پنداشتیم. البته طبیعی بود که هر از گاه بین ما نیز دعوای برادرانه ای هم رخ دهد، اما همه می دانستند که هدف همه در نهایت منافع و مصلحت عمومی است.
فقط اربیل در تهدید نبود؛ خود بغداد هم میتوانست سقوط کند. شهید سلیمانی از همان لحظات نخست یورش داعش راهی عراق شد. شهید سلیمانی بعد از ورود به اربیل به ما گفت؛ تلعفر سقوط کرد و حتی زمانی که بالگرد ما {شهید سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس} در حال برخاستن از زمین بود، بهسمت آن گلوله شلیک شد.
نخست وزیر اسبق عراق در ادامه این گفتگوی ویژه با خبرگزاری تسنیم در تشریح نقش آفرینی سردار سلیمانی در نبرد با گروه های تکفیری در عراق با تمجید از نقش بی بدیل و مثال زدنی ایشان در دفاع از دولت و ملت عراق در برابر تهدید داعش و دیگر گروه های تکفیری افزود: خطر یورش گروه های تکفیری تنها به اربیل محدود نمی شد، بلکه هدف نهایی آن، سقوط بغداد بود. در همان زمان نگرانی زیادی وجود داشت که بغداد نیز ممکن است به سرنوشت بسیاری از مناطق دیگر عراق مبتلا شود و سقوط کند و در صورتی که این اتفاق رخ می داد، اثر روانی بدی را برای سایر استانها رقم میزد و خطر سقوط دومینووار سایر مناطق دور از ذهن نبود. با این حال شهید سلیمانی از همان لحظات نخست هجوم داعش، راهی عراق شد. من در ابتدا در اربیل با ایشان دیدار کردم. من و شیخ محمد تقی مولا از علمای شهر موصل قصد داشتیم تا راهی تلعفر شویم. اما سردار سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس که پیش از ما به آنجا سفر کرده بودند در تماس تلفنی از ما خواستند تا از اربیل خارج نشویم. شهید سلیمانی بعد از ورود به اربیل به ما گفت؛ تلعفر سقوط کرد و حتی زمانی که بالگرد ما {شهید سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس} در حال برخاستن از زمین بود، بهسمت آن گلوله شلیک شد.
هیچ فرمانده عراقی وجود نداشت که بهطور کامل از صحنه عملیات آگاه باشد و گواه درستی ادعای من سقوط شهر موصل بود که طی آن عملاً شاهد سقوط کامل شهر بودیم، بهعوض، شهید سلمانی تصویر کاملی از جبهههای نبرد از دجله تا طارمیه و فلوجه ارائه کرد
شهید سلیمانی در همین زمان در جلساتی با فرماندهان به تشریح آخرین وضعیت جبهه نبرد از روی نقشه هایی که به همراه خود آورده بود، کرد و اولویت های هر محور و نقاط ضعف دفاع از بغداد، نحوه ایمن سازی و سنگربندی پیرامون شهر را ترسیم کرد. من در آن لحظه اعتقاد داشتم که هیچ فرمانده عراقی وجود نداشت که بهطور کامل از صحنه عملیات آگاه باشد و گواه درستی ادعای من سقوط شهر موصل بود که طی آن عملاً شاهد سقوط کامل شهر بودیم، بهعوض، شهید سلمانی تصویر کاملی از جبهههای نبرد از دجله تا طارمیه و فلوجه ارائه کرد، اولویتها و نحوه به عقب راندن نیروهای تکفیری داعش را ترسیم کرد. تنها زمانی که حشد شعبی وارد صحنه شد و به نیروی اصلی پیشران در خطوط نبرد عراق با نیروهای تکفیری مبدل شد شاهد توقف پیشرویها و آغاز عقب نشینی نیروهای داعش از مناطق حساس و راهبردی عراق بودیم.
شهیدان سلیمانی و ابومهدی المهندس یک روح در دو بدن بودند
عبدالمهدی در توصیف روابط حاکم بر مناسبات شهید سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس این دو را به روحی در دو پیکر تشبیه کرد و افزود: همواره و از سالهای بسیار دور رابطه ای قوی بین آنها برقرار بود، چه در زمان معارضین رژیم صدام، چه در مراحل پس از سقوط رژیم بعث و آغاز روند قانونگذاری و اداره کشور و تدوین قانون اساسی، چه در مواجهه با نیروهای القاعده و بعدها داعش؛ این دو نقش مهمی در وحدت بخشی به صفوف گروه های مختلف عراقی ایفا کردند.
سردار سلیمانی همهی کلیدها را در دست داشت
وی در ادامه ضمن ستایش از نقش ابومهدی المهندس در فرماندهی نیروهای حشد شعبی در جبهههای نبرد با داعش افزود: توفیق نیروهای حشد شعبی در نتیجه قدرت فرماندهی شهید ابومهدی و حمایتهای همه جانبه سردار سلیمانی محقق شد؛ چرا که ایشان در همان ساعات نخست خطر سقوط بغداد با ایجاد یک پل هوایی، تمامی سلاحهای موردنیاز برای مقابله با داعش را به عراق ارسال کرد. این در شرایطی بود که ایجاد یک پل هوایی، منطقاً در عرض چند ساعت میسر نیست، اما سردار سلیمانی فردی بود که به عنوان فرمانده نیروهای قدس سپاه پاسداران همه کلیدها را در دست داشت و کلید کلیه مخازن تسلیحات به دست او باز می شد. در نتیجه همین امر بود که سلاحهای مورد نیاز به سرعت به بغداد ارسال و با همکاری نیروهای حشد شعبی و سایر گروهها در میان مجاهدین توزیع شدند که این مسئله نقشی کلیدی در سد راه نیروهای داعش داشت.
عبدالمهدی سپس با انتقاد از قدرناشناسی برخی از طر ها نسبت به حمایتها و پشتیبانیهای ایران در قبال ملت عراق در نبرد با نیروهای تکفیری گفت: همه باید روزنامههای آن روزها را مجدداً مطالعه کنند تا بدانند چه وضعیتی بر صحنههای نبرد حاکم بود. بسیاری جزئیات آن روزها را به فراموشی سپردهاند که طی آن شهرها و پایگاههای نظامی یک به یک سقوط میکردند یا در آستانه سقوط کامل قرار داشتند.
امروز با هر کسی که شهید سلیمانی را میشناخت دیدار و گفتگو کنید همگی بر این مسئله اتفاق نظر دارند که این شهید بزرگوار با سادگی، تواضع، شجاعت و دانش، عقلها را قبل از قلبها تسخیر میکرد و نظر موافق دیگران را به دست میآورد
نخستوزیر پیشین عراق در پاسخ به سوالی پیرامون نحوه تعامل شهید سلیمانی با فرماندهان و مقامات ارشد نظامی عراقی درجبهههای نبرد با داعش، ضمن تحسین تواضع و فروتنی شهید سلیمانی در تعامل با مقامات عراقی افزود: ایشان هیچگاه در برخورد با مسئولین نظامی عراق، پا را از حدود فراتر نمیگذاشت و سعی نمیکرد تا چیزی را به آنها تحمیل کند.
شهید سلیمانی در ابتدا به همه صحبتهای مقامات و فرماندهان عراقی گوش میداد و سپس چند کلمهای صحبت میکرد و در پایان اگر از او چیزی خواسته میشد میگفت در خدمتم. این قاعده در تعامل با تمام فرماندهان نظامی عراقی اعم از فرماندهان ارتش، پلیس اتحادیه و نیروهای مبارزه با ترویسم و حتی روابط با عشایر سنی، پیشمرگهها و کردها برقرار بود. در مقابل سایرین نیز نه به خاطر اینکه سردار سلیمانی مسئولی عالیرتبه بود، بلکه بدین سبب که ایشان فردی بسیار متواضع و فروتن بود، به ایشان احترام میگذاشتند. به همین خاطر معتقدم اگر امروز با هر کسی که شهید سلیمانی را میشناخت دیدار و گفتگو کنید همگی بر این مسئله اتفاق نظر دارند که این شهید بزرگوار با سادگی، تواضع، شجاعت و دانش، عقلها را قبل از قلبها تسخیر میکرد و نظر موافق دیگران را به دست میآورد، هیچ استدلالی روی دست ایشان مطرح نمیشد مگر اینکه آن استدلال مقبولتر مینمود.
شب ترور حاج قاسم سلیمانی بر نخستوزیر اسبق عراق چگونه گذشت؟
نخست وزیر وقت عراق در زمان ترور شهید سلیمانی در تشریح جزئیات شب شهادت فرمانده سابق سپاه قدس و فرمانده وقت نیروهای حشد شعبی گفت: من و شهید سلیمانی قرار بود که ساعت 8:30 دقیقه صبح روز بعد با یکدیگر دیدار کنیم. من معمولاً شبها زود میخوابم اما آن شب تا ساعت یک نیمهشب بیدار ماندم و تلاش میکردم تا تصوراتم را از دیدار فردا و آنچه باید در مورد آن صحبت کنیم، روی کاغذ بیاورم، چرا که وضعیت آن روزهای عراق بسیار سخت و بحرانی بود.
در این شرایط ابتدا از خبر انفجار در فرودگاه بغداد مطلع شدم. تا آن لحظه از نحوه سفر سردار سلیمانی به بغداد اطلاعی نداشتم و نمیدانستم حاج قاسم از چه مسیری برای ملاقات تشریف میآورند. ایشان همواره شخصاً اقدامات پشتیبانی مربوط به سفر و تردد خود را سازماندهی میکرد، و این روندی بود که برای دههها استمرار داشت.
عبدالمهدی در ادامه اظهار داشت: با گذشت زمان به تدریج مطلع شدیم که شخصیت مهمی در انفجار بغداد ترور شده، اما تنها پس از مشاهده تصویر انگشتر ایشان بود که یقین پیدا کردم سردار سلیمانی هدف قرار گرفته و به شهادت رسیده است. نخستین بار یکی از شبکه های اجتماعی بود که خبر ترور شهید سلیمانی را اعلام کرد.
ساعت نزدیک به دو و نیم یا سه بامداد بود که با تماسهای سفارت جمهوری اسلامی ایران در بغداد و تماس تلفنی مصطفی الکاظمی رئیس وقت دستگاه اطلاعات عراق و مدیر دفترم از خانه به سمت دفتر کارم حرکت کردم و پس از ورود به دفتر، شروع به پیگیری اخبار کردیم. در آن لحظات، خبر شهادت شهید سلیمانی به تواتر و پشت سر هم در حال تایید بود و طبیعی بود که ما به تمهیدات امنیتی مرتبط با این حادثه و آغاز تحقیقات بپردازیم.
تشییع شهیدان سلیمانی و ابومهدی المهندس بزرگترین مراسم تشییع در تاریخ عراق بود
عبدالمهدی سپس افزود: در آن لحظات خاص مسئله نحوه تشییع پیکر شهدا به اولویت نخست ما تبدیل شده بود. در این رابطه دو دیدگاه وجود داشت، نخست این نظر که پیکر شهید سلیمانی به جمهوری اسلامی ایران منتقل شود . این مسئله ای بود که به طور مشخص از سوی «ایرج مسجدی»، سفیر وقت ایران در بغداد و «محمدکاظم آل صادق»، سفیر کنونی ایران در عراق پیگیری می شد. آقای آل صادق از همان ساعات نخست در دفتر من حاضر شد و پیگیر اموری همچون اسناد و مدارک همراه شهید سلیمانی و وضعیت محل ترور بود و خواستار انتقال پیکر مطهر شهید به ایران بود.
اما در مقابل ما این ایده را مطرح کردیم که شهید سلیمانی در خاک عراق به شهادت رسیده است و بهترین کار آن است که برای ایشان مراسم تشییع رسمی و شایسته و در خور برای این شهید والامقام و شهید ابومهدی المهندس تدارک ببینیم و در نتیجه شروع به برنامه ریزی مقدمات برگزاری مراسم تشییع شدیم.
عبدالمهدی از مراسم تشییع پیکر شهید سلیمانی ویاران همراهش به عنوان بزرگترین مراسم تشییع در تاریخ عراق یاد کرد که در آن کلیه اقشار برای وداع با شهدا در مسیرهای تشییع پیکر شهدا در شهرهای مختلف عراق حاضر شدند.
برای مدت طولانی از قبول هرگونه تماس آمریکاییها خودداری کردم
نخست وزیر اسبق عراق در پاسخ به سوالی در مورد نحوه تعامل دولتش با مقامات آمریکایی پس از این عملیات ترور که به مثابه نقض حاکمیت ملی این کشور به شمار می رفت افزود: پس از شهادت شهید سلیمانی به دست آمریکایی ها، برای مدتی طولانی از قبول هرگونه تماس از ناحیه طرف آمریکایی خودداری کردم و علی رغم تماس های مکرر از ناحیه کاخ سفید، پنتاگون، وزارت خارجه آمریکا و حتی با وجود درخواست های مکرر ترامپ و سفیر آمریکا در بغداد به منظور انجام یک گفتگوی کوتاه تلفنی، از انجام این کار امتناع کردم؛ چرا که این این حادثه را اقدامی فریبکارانه و بهمثابه خنجری از پشت بر دولت خود و ملت عراق میدانستم.
مطمئنم عاملان ترور شهید سلیمانی روزی محاکمه خواهند شد
عبدالمهدی سپس با اشاره به ارزش های دوگانه حاکم بر سیاست خارجی آمریکا افزود: ترور شخصیت های ارزشمندی همچون شهید سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس، حتی براساس قوانین و موازین خود آمریکایی ها نیز اقدامی جنایتکارانه بود و مطمئن هستم که سرانجام روزی فراخواهد رسید که افرادی که دست به این اقدام جنایتکارانه زدند، در پیشگاه عدل الهی محاکمه خواهند شد و به سزای اعمالشان خواهند رسید.
وزیر پیشین نفت عراق در پاسخ به سوالی پیرامون اینکه آیا تا قبل از حادثه فرودگاه بغداد احتمال ترور شهید سلیمانی و شهید المهندس را می دادید اظهار داشت: ترور بخشی از سنت سیاسی است؛ با این حال حتی در ساختار حقوقی آمریکا نیز براساس قانون موسوم به «قانون ریگان»، اعتراف به ترور مسئولین سایر کشورها جرم انگاشته میشود. درست است که دستگاههای اطلاعاتی دست به عملیاتهای ترور می زنند، اما حتی آنها نیز هیچگاه تن به اعتراف نمیدهند، اما وقتی ترامپ و پمپئو علناً اعلام میکنند که ما دست به این اقدام تروریستی زدهایم، این مسئله ای است که در عرف بینالمللی بیسابقه است.
وی در ادامه با اشاره به تلاشهای دولت بایدن به منظور سرپوش گذاشتن بر جنایت دولت سابق آمریکا در ترور سردار شهید سلیمانی افزود: رئیس جمهور کنونی آمریکا بعد از به قدرت رسیدن در پشت درهای بسته نسبت به این اقدام انتقاد کرد، اما اینگونه صحبتها اصلاً ارزشی ندارند، چرا که مشخص است که اقدامات این چنینی تنها با تایید مقامات ارشد صورت میپذیرد. در نتیجه باید بگویم ترور سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، تصمیم سیاسی احمقانه، اشتباه و جنایتکارانهای بود که بازتابها و پیامدهای بزرگی را به همراه خواهد داشت.
نخست وزیر اسبق عراق ضعف و شکست آمریکا در پیشبرد سیاستهای خود در منطقه و به ویژه عراق را محرک تلاش دولت ترامپ برای ترور سردار سلیمانی و یاران باوفایش دانست و افزود: وقتی دشمن در استفاده از ابزارهای مشروع خود دچار شکست میشود، به شیوههای پست و حقیرانه روی میآورد.
عبدالمهدی با دفاع از تصمیم پارلمان عراق به منظور تصویب قانون اخراج نظامیان عراقی از خاک عراق افزود: من در روز 5 ژانویه با حضور در پارلمان عراق در سخنرانی مبسوطی بر ضرورت اخراج نظامیان آمریکایی تاکید و با ارسال پیامهایی به طرف آمریکایی آنها را از قصد بغداد برای اخراج نظامیان این کشور از خاک عراق مطلع کردم. در عین حال توافقی بر سر زمانبندی خروج نظامیان آمریکایی حاصل و به صورت مکتوب به طرف آمریکایی اطلاع رسانی شد.
ماجرای نامهای که شهید سلیمانی خطاب به سعودیها در دست داشت چه بود؟
عادل عبدالمهدی در پاسخ به سوال خبرنگار تسنیم در رابطه با سخنان سالهای گذشته وی در مورد تلاش های سردار شهید حاج قاسم سلیمانی به منظور میانجیگری میان تهران و ریاض گفت: من در 23 سپتامبر 2019 در پکن بودم که شهید سلیمانی در تماسی از من خواست تا در صورت امکان به عربستان سفر کنم. از وی دلیل این درخواست را جویا شدم و ایشان که از تمایل قبلی من برای میانجیگری میان ایران و عربستان به ویژه پس از حادثه آرامکو آگاه بود با این خواسته موافقت کرده بود. به ایشان گفتم من به تازگی به عربستان سفر کردهام، با این حال پس از بازگشت به بغداد با مقامات سعودی تماس خواهم گرفت و در صورت موافقت آنها به ریاض سفر خواهم کرد. من پس از بازگشت به بغداد با مقامات سعودی تماس گرفتم و از قصد خود برای سفر به ریاض صحبت کردم. آنها از من پرسیدند هدف از این دیدار چیست؟ گفتم میانجیگری میان شما و جمهوری اسلامی ایران. آنها سپس پرسیدند طرف حساب ما کیست؟ گفتیم سلیمانی، گفتند: بسیار خب، تشریف بیاورید.
در همان شب با هماهنگی مقامات عربستان راهی این کشور شدم و پس از استقبال پادشاه این کشور به دیدار محمد بن سلمان ولیعهد عربستان رفتم.در دیداربا ولیعهد سعودی متوجه شدم که وی موضع غیردوستانه ای نسبت به ایران دارد و در همان آغاز گفتگو گفت این اقدام بیفایده است. اما من در ادامه به او گفتم آیا خواهان جنگ با جمهوری اسلامی ایران هستید؟ بن سلمان گفت: نه، خواهان جنگ نیستیم، گفتیم: بسیار خوب، اگر خواهان جنگ نیستید، خواهان مذاکره هم نیستید، پس چه میخواهید؟ باید چیزی وجود داشته باشد. در غیر این صورت احتمال جنگ وجود دارد.
بن سلمان در پاسخ به تشکیک من نسبت به حسن نیت طرف سعودی گفت: پیشنهاد شما چیست؟ به او گفتم، روزنههایی باز و ایجاد کنیم. شکایت و اعتراض شما چیست؟ با بیان این شکایتها و اعتراضها باب مذاکره و گفتگو نیز باز خواهد شد تا از این طریق به توافقاتی برسیم، پیش از این نیز در دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی و ملک عبدالله چینن ابتکاری رقم خورده بود.
بنسلمان با قبول خواسته من قبول کرد تا نامهای را در همین زمینه خطاب به مقامات ایرانی تدوین کند. اما زمانی که نامه را دریافت کردم متوجه لحن به شدت خشک و ناامیدکننده آن شدم. نامه را به من نشان دادند تا اگر نظری در مورد آن دارم، ابراز کنم. من در پاسخ گفتم چنین نامهای بیشتر موجب تنش در روابط دو کشور خواهد شد و کمکی به حل مشکلات نخواهد کرد.
در واکنش به نامه ولیعهد سعودی، نامه دیگری خطاب به وی نوشتم که لحن دیپلماتیکتر و رسمیتری داشت و در آن به این آیه اشاره کردم که «همگی به ریسمان خدا متوسل شوید و متفرق نشوید». نامه من بیشتر شکل پرسشی داشت. این در شرایطی بود که شهید سلیمانی وقتی نامه نخست سعودیها را دیده بود، گفته بود که ما آن را نمیپذیریم. به شهید سلیمانی اطلاع دادیم که ما نامه اصلاح شده را برای سعودیها فرستادهایم و منتظر بازگشت نامه به شکل اصلاح شده هستیم. در واکنش به نامه ما اصلاحات خوبی از سوی سعودیها انجام شد که در عمل بسیار بهتر از نامه نخست بود و با ادبیات متعارف میان دو کشوری نوشته بود که به فکر آیندهای متفاوت تر از وضعیت حاکم بین آنها بود.
شهید سلیمانی وقتی این نامه را دید، گفت که به این نامه پاسخ میدهیم، مدت کوتاهی گذشت. برادران سعودی سؤال کردند، پاسخ ایرانیها چه شد؟ وقتی برادر سلیمانی بار دیگر به بغداد آمد از او سؤال کردم. در آخرین دیدار درحالی که از هم جدا میشدیم گفت: در سفر آتی به بغداد پاسخ را به همراه خود خواهم آورد. در حقیقت پیامی که حاج قاسم با خود آورده بود پاسخی به نامه عربستان بود. در نهایت باید بگویم که این روندی بود که راه را برای مذاکرات آتی باز کرد و در ادامه آن دیداری بین طرف های سعودی و ایرانی در عراق برگزار شد و بعد از چندین جلسه این دیدارها به عمان منتقل و با مساعی جمیله چین، توافق بین ایران و عربستان حاصل شد.
عبدالمهدی در ادامه با تایید این گزاره معروف در نزد افکار عمومی ایران و حامیان محور مقاومت که میگوید «شهید سلیمانی برای آمریکا خطرناکتر از قاسم سلیمانی است» با خواندن ابیاتی از محمد الجواهری، شاعر نام آشنای عراقی در وصف شهید افزود: شکی نیست که خون شهید بیشتر از رفتار و کردار او اثر گذار است، چرا که عمر انسان محدود است؛ اما خون شهید برای قرن ها به مثابه سرچشمه ای جوشان جاری است، همان طور که شهادت امام حسین (ع) همچنان با گذشت قرن ها چشمه ای جوشان در مسیر مجاهدین و طالبان راه حق در دفاع از مظلوم است. به همین خاطر معتقدم که شهید سلیمانی امروز هزاران بار بزرگتر از زمان حیاتش است.
آمریکا با ترور شهید سلیمانی به اهدافش رسید؟
نخست وزیر اسبق عراق در ادامه این گفتگوی اختصاصی با خبرگزاری تسنیم، وضعیت بغرنج آمریکا در منطقه غرب آسیا را یکی از پیامدهای ترور سردار سلیمانی دانست و افزود: نیاز نیست حتماً سیاستمداری ورزیده باشید، کافی است اخبار تحولات جاری در منطقه را دنبال کنید تا با مشاهده شکست آمریکا در افغانستان، عراق و سوریه، از جایگاه آمریکا در این منطقه آگاه شوید.
عبدالمهدی سپس با اشاره به افول جایگاه آمریکا حتی در میان کشورهای متحد خود به ویژه متحدین اروپایی اش آن را نشانه آشکاری از آغاز یک بحران ساختاری پیچیده و طولانی برای آمریکاییها دانست. وی ضمن تایید جایگاه رو به اضمحلال آمریکا در معادلات جهانی افزود: آمریکا با درگیر کردن روسیه در بحران اوکراین تلاش کرد تا این کشور را به زیر بکشد اما امروز همگان شاهد مصایب و پیامدها منفی این جنگ در سرتاسر اروپا هستند.
نخست وزیر اسبق عراق در پاسخ به سوالی پیرامون تلاش های عراق به منظور پیگرد قضایی مجازات عاملان ترور سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس گفت: در زمانی که کابینه را در اختیار داشتم کمیته حقیقت یابی را در خصوص این اقدام مذبوحانه تشکیل دادم و دعاوی قضایی و حقوقی به شورای امنیت ارسال شد.
دولتهای بعد از من نیز این اقدامات را پیگیری کردند، من در حال حاضر اقداماتی که بین دستگاههای قضایی ایران و عراق در این زمینه در دست پیگیری است را دنبال میکنم؛ باید بگویم که نشستهای مستمری برای پیگیری این پرونده در حال برگزاری است و دو طرف ایرانی و عراقی با عزمی راسخ به دنبال به نتیجه رساندن این پرونده هستند، اما همان طور که میدانید امروز مؤسسات و نهادهای بینالمللی آنگونه که باید به وظایف خود عمل نمی کنند. این نهادها ظرف چند روز برای ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه که کشورش یکی از قدرتهای بزرگ جهانی و دارای حق وتو در شورای امنیت است حکم بازداشت صادر میکنند و در مقابل از پیگیری جنایات و نسلکشیهای رژیم صهیونیستی علیه فلسطینیان در نوار غزه که در طول سه ماه گذشته استمرار داشته، خودداری میکنند. در نتیجه تصور میکنم که روند رسیدگی به این پرونده نیز به درازا میانجامد اما اطمینان دارم که در نهایت به نتیجه خواهد رسید و همان طور که در ابتدای مصاحبه گفتم، عاملان این جنایت به دست عدالت سپرده خواهند شد.
نخست وزیر عراق در بخش دیگری از صحبت های خود با اشاره به تلاش های مکرر دولت ترامپ به منظور سرنگونی دولت وی و احساس خطر واشنگتن از گسترش همکاریهای بغداد با کشورهایی شرقی همچون چین و روسیه گفت: اجازه دهید در نهایت شفافیت بگویم که من اصلا قصد ورود به درگیری با آمریکا را نداشتم، چرا که عقیده داشتم عراق نیازمند روابط دوستانه با همه کشورهاست، ایمان داشتم می توانیم به مانند سالهای 2003 تا 2018 روابط خوب و متوازنی با دیگر کشورها همچون جمهوری اسلامی ایران، آمریکا، عربستان داشته باشیم. اما مشکل از زمانی آغاز شد که اعلام کردم دولت ما با اعمال تحریمهای مدنظر آمریکا علیه ایران همراهی نخواهد کرد و این آغاز مشکلات ما با دولت آمریکا بود. ما بر این نکته تاکید کردیم که هرگز اجازه نمیدهیم که عراق عرصهای برای تجاوز و تعدی به ایران باشد.
مسئله دوم اعمال فشارهای آمریکا به منظور مقابله با برخی گروههای عراقی مقاومت در کشورمان به بهانه فعالیت غیرقانونی آنها بود. در این مورد نیز به این مسئله اشاره کردم که دولت عراق وارد هیچگونه تقابلی با گروههای شبه نظامی عراقی نمیشود و ما نمیتوانیم صرفا به این دلیل که آمریکا از برخی این گروهها ناراضی است، با آنها برخورد کنیم.
اما آنچه آتش اختلافات میان ما و دولت ترامپ را شعلهور کرد، سفر من به اروپا و دیدار از دو کشور فرانسه و آلمان و سپس چین بود. واقعیت آن است که ما قصد درگیری با آمریکا را نداشتیم اما دولت ترامپ از همان آغاز به کار خود با اتخاذ سیاستی تهاجمی، مسیر خصومت و دشمنی را نه فقط با ایران که حتی با چین و روسیه و کشورهای اروپایی در پیش گرفت و در ادامه نیز برای طرح شرط و شروط برای کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، ادامه حمایت های امنیتی خود را منوط به پرداخت هزینه های دفاع توسط رهبران این کشورها کرد. ترامپ علناً ابراز میداشت که هدفش از حضور در عراق مهار ایران است که این مسئله مورد قبول ما نبود. براساس توافق بغداد و واشنگتن حضور نظامیان آمریکایی در خاک عراق صرفاً با هدف مبارزه با داعش بود و طرح این ادعاها از سوی دولت ترامپ مورد قبول ما نبود. در نتیجه فکر میکنم مجموعه عوامل فوق زمینهساز اقدامهای عملی آمریکا علیه دولت ما شد.
نخست وزیر اسبق عراق در بخش پایانی این گفتگوی ویژه در پاسخ به سوال خبرنگار تسنیم در رابطه با خاطره شخصی ناگفته و مکتوم خود از شهید سلیمانی گفت: من خاطرات زیادی با شهید سلیمانی داشتهام اما آنچه که تا به حال در جایی مطرح نکردهام این است که من قصیدهای دارم که شهید سلیمانی آن را در وصف من نوشته است. این قصیده تاکنون جایی منتشر نشده است. در چند روز اخیر که به ایران سفر کرده بودم برخی از برادران پس از اطلاع از این موضوع از من سوال کردند که چرا تا به حال آن را منتشر نکردهام؟ من نسخه ای از این شعر را در اختیار برادران ایرانی قرار دادم. آنها گفتند آن را برای زینب (سلیمانی)، دختر شهید سلیمانی میفرستیم. شهید سلیمانی این شعر که حدوداً 30 بیت دارد را در سال 2007 شخصاً برای من نوشته است که شعری بسیار زیبا و عرفانی به زبان فارسی است. من زبان فارسی بلد نیستم اما نسخهای از آن توسط سفارت به عربی ترجمه و در اختیار من قرار گرفت.
علاوه بر این ما خاطرات بسیار دیگری هم با هم داشتهایم. من و شهید سلیمانی بارها به کوه میرفتیم و با هم به صحبت مینشستیم. ما به دفعات در مورد بسیاری از موضوعات مهم مرتبط با راهبردهای جهانی به بحث با یکدیگر میپرداختیم. موارد این چنینی بسیار است و امیدوارم که انشاءالله شرایطی محقق شود تا در آینده بتوان درباره مسائل بیشتری صحبت کنم.
نظر شما :