معمای صادرات گاز ایران: بایدها و نبایدها

۱۴ اسفند ۱۴۰۰ | ۱۱:۴۳ کد : ۲۰۱۰۲۹۰ سرخط اخبار

خبرآنلاین: موضوع صادرات گاز ایران؛ قصه پر غصه ای طولانی است.سوال اساسی آن است که چرا ایران با وجود دارا بودن دومین رتبه ذخایر گاز در جهان تا کنون  نتوانسته در بازار بین المللی گاز - که اتفاقا فروشنده محور است-  نقش ایفا کند؟ و اینکه عبور و رهایی از چنین ناکامی، مستلزم اتخاذ چه نوع تدابیر و سیاست هایی است؟ گزارش حاضر بدنبال پاسخ گویی به سئولات مذکور است.

جمهوری اسلامی ایران در ۲۲ سال گذشته با کشورهای مختلفی نظیر هند، پاکستان، چین، امارات، عراق، ترکیه ،عمان، کویت، بحرین، لهستان، گرجستان ،ایتالیا ، آذربایجان و اتحادیه اروپا مشغول گفتگو جهت صادرات گاز بوده که بسیاری از آنها به قرارداد اجرایی یا یادداشت تفاهم منجر شده اما منهای ترکیه،  عراق ، ارمنستان و آذربایجان در سایر موارد کاملا نا کام مانده است! بطوری که سهم ایران در بازار جهانی گاز همچنان نزدیک به صفر است! قطعا برای چنین ناکامی دلایل زیادی وجود دارد اما برخلاف تصور عمومی ، تحریم یا اعمال آن دلیل موجهی برای این ناکامی بزرگ ارزیابی نمی شود  زیرا قریب به اتفاق مذاکرات با کشور های مذکور، پیش از تحریمها  آغاز شده  و اضافه بر آن  اگر قرار دادی اجرایی در فروش گاز بدست آمده؛ تحریم یا اعمال تحریمهای ظالمانه امریکا،  اجرای آنها را متوقف نکرده است. تداوم صادرات ناچیز گاز ایران به ترکیه، عراق ،ارمنستان و آذربایجان  از آن جمله اند.

لذا این ناکامی بزرگ دلایل دیگری غیر از تحریم دارد. اگر بنا باشد این دلایل را منصفانه و مطابق واقع برشماریم به ترتیب اهمیت عبارتند از :

-مصرف داخلی مسرفانه،

-قبیله گرایی سیاسی مبتنی بر نادانی یا جهت گیری سیاسی

 -نفوذ یا خرابکاری رقبای کشور در صادرات گاز

-فقدان دانش و تجربه روزآمد مجریان مربوطه،

خسارت این ناکامی  در امر صدور گاز آنقدر بالاست که انجام تحقیقات آسیب شناسانه آنرا  به ضرورتی فوری و اجتناب ناپذیر تبدیل نموده زیرا اگر دلایل این ناکامی روشن و بر طرف نشود ؛ فقط وقوع یک معجزه می تواند وضعیت کشور را در بازار صادرات گاز در حد بایسته تغییر دهد.

بررسی و تشریح جزئیات همه دلایل ناکامی ایران  در صادرات گاز در حوصله این گزارش نمی گنجد. بر همین اساس  ضمن تمرکز بر تشریح مصرف داخلی مسرفانه به عنوان مهمترین دلیل ناکامی ایران در صادرات گاز ، اشارات کوتاهی در شرح و بیان سایر دلایل نیز خواهد آمد. 

بازار صادرات گاز از چنان جذابیت متنوعی برخوردار است که برخی واردکنندگان آن، خود به صادر کنندگان مجدد آن تبدیل شده اند. عمان ، امارات ، هند، چین ،ترکیه و ... حتی آلمان کم و بیش از چنین موقعیتی بهره مند شده اند. این امر در حالی روی داده که برخی از مجریان ایرانی سالها پیش بر عدم توجیه اقتصادی صادرات گاز فریادشان بلند بود که در خوش بینانه ترین حالت  قطعا چنین نگاهی کوته بینانه و از روی نادانی بوده است.  در سال جاری از قول رئیس شرکت ملی نفت گزارش شده که ایشان صدور گاز با خط لوله را بر صدور  آن  به شکلLNG    ترجیح داده اند زیرا منافع خریداران را بیشتر تامین می کند یا اینکه خریداران، خط لوله را ترجیح میدهند! اظهارات ایشان محل سئوال است. آیا مشارالیه حافظ منافع خریداران گاز هستند یا کشور ایران ؟! یا چون امکان بهره مندی از انتخاب  LNG را ندارند در پی حذف صورت مسئله بر آمده اند؟ چرا ایشان باید بازار ۳۶۰ میلیون تنی فعلی ال ان جی جهان  را نادیده بگیرند؟ آنهم  بازاری که انتظار میرود در سال ۲۰۴۰ به ۷۰۰ میلیون تن افزایش یابد. اگر ادعای ایشان در مورد ال ان جی درست است چرا بزرگترین صادر کنندگان گاز نظیر امریکا ،روسیه، قطر  و استرالیا بالغ بر ۶۰ درصد صادرات  LNG  جهان را در اختیار دارند؟ ایشان افزایش صادرات گاز کشور از ۹ میلیارد متر مکعب  به ۱۸ میلیارد متر مکعب در دوران هشت ساله دولت آقای روحانی را  افتخار امیز تلقی کرده اند! میزان تولید گاز در دوره هشت ساله دولت آقای روحانی از ۱۵۷.۵ به ۲۵۰.۸ BCM  افزایش یافته یعنی ۹۲.۵ BCM به تولید کشور اضافه شده است. با توجه به این  افزایش تولید و هم چنین  اهداف برنامه ششم توسعه کشور در صادرات گاز، چنین اطلاع رسانی هایی جز گمراه کردن مخاطبین یا عوام فریبی؛ بسختی بتوان نام دیگری بر آن انتخاب کرد. اگر بدانیم  رقیبی ماهر و با برنامه  در حوزه مشترک پارس جنوبی در حال برداشت قابل توجه از این حوزه است غیر عقلانی بودن این نوع اظهارات قطعیت بیشتری می یابد.

همین ساختار و مدیریت غیر تخصصی نفت و گاز کشور سهم قابل توجهی در عقب ماندگی  ایران در بازار گاز ایفا نموده است. برای رفع چنین مانعی  مناسب خواهد بود که شرکت ملی صادرات گاز ایران مانند بسیاری از کشور های دیگر، از شرکت ملی نفت مستقل و از زیر یوغ آن خارج شود تا بحث صادرات گاز کشور به صورت تخصصی و متمرکز دنبال شود.    

ایران در سال ۲۰۲۰  به میزان ۱۶.۷ ‌BCM  گاز صادر نموده که برابر ۱۰۲ میلیون بشکه نفت در سال یا  ۲۷۹ هزار بشکه نفت خام در روز است. این همه در حالی روی داده که  این کشور طی سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۷ تقریبا بصورت میانگین بالغ بر هفتاد درصد صادرات گاز خود را از ترکمنستان وارد میکرده که در سال ۲۰۱۹ این واردات به صفر نزدیک شده است. بنا بر این خالص صادرات گاز ایران قبل از سال ۲۰۱۸ عددی قابل ذکر محسوب نمی شود آنهم برای کشوری که رتبه دوم ذخایر گاز جهان را در اختیار دارد. از این رو ایران را بایستی بازیگری کاملا نوظهور و بسیار کوچک در بازار گاز جهان تلقی نمود.

نمودار شماره(۱) صادرات و واردات گاز ایران

معمای صادرات گاز ایران: بایدها و نبایدها

صادرات گاز روسیه  طی سال ۲۰۲۱ تقریبا ۲۰۰‌   BCM  معادل ۱.۲۲۱ میلیارد بشکه نفت خام در سال و روزانه  ۳,۳۴۵,۲۰۵  بشکه نفت بوده است . صادرات گاز این کشور عمدتا به اتحادیه اروپاست که در همان سال  برابر با ۱۷۰۰ تراوات ساعت معادل صدور یک میلیارد بشکه نفت و روزانه ۲۷۴۰۰۰۰ بشکه نفت  بوده است.  بطور خلاصه این کشور با ۱۹.۵ درصد ذخایر گاز جهان،  به تنهایی  ۱۲  برابر ایران که ۱۷.۳ درصد ذخایر گاز جهان را در اختیار دارد، صادرات گاز داشته است. همانطور که در بالا ذکر شد  از آنجا که طی سالهای ۲۰۰۶ تا  ۲۰۱۷ بصورت میانگین بالغ بر۷۰ درصد گاز صادراتی  ایران از ترکمنستان وارد میشده لذا  خالص  گاز صادراتی ایران در آن سالها، ۷۰ درصد کمتر از آمارهای ارایه شده طی آن سالهاست .ایران  قبل از ۲۰۱۷  بصورت خالص احتمالا بین ۳ تا ۴ BCM  گاز صادر نموده که عمدتا در شرایط فصل سرد با هدف تامین نیاز داخلی قطع میشده و لذا ناپایدار و برای خریداران قابل اتکا نبوده است. اگر امارهای صادرات گاز ایران قبل از  ۲۰۱۲ را در نظر بگیریم وضعیت تاسف بارتری از حضور و سهم ایران در بازار جهانی گاز بدست خواهد آمد. 

قطر در سال۲۰۲۱ ، مقدار  ۱۲۹.۵ میلیارد متر مکعب گاز صادر نموده که ۱۰۸.۷ میلیارد متر مکعب بصورت ال ان جی ( ۷۷.۸۳ میلیون تن ) و ۲۰.۸ میلیارد متر مکعب آن از طریق خط لوله دولفین به امارات و عمان بوده است . مجموع صادرات گاز قطر در سال مذکور برابر با ۷۶۱۸۴۸۵۰۰ یا روزانه ۲۰۸۷۲۵۶  بشکه نفت خام بوده که  این امار ۷.۷ برابر صادرات گاز ایران  در سال مذکور است. این امر در حالی روی داده که فقط ۷۰ درصد تولید گاز ایران از میدان پارس جنوبی است اما تقریبا تمام گاز تولیدی قطر از این میدان تامین می شود. در این سال ،تولید گاز قطر ۱۷۵ و مصرف داخلی آن ۳۵ میلیارد متر مکعب بوده است. بنا بر این صادرات واقعی گاز قطر بایستی عددی نزدیک به ۱۴۰ میلیارد متر مکعب ، معادل صدور سالیانه ۸۲۳۶۲۰۰۰۰ بشکه و روزانه معادل ۲۲۵۶۴۹۳ بشکه نفت خام باشد . شکاف  بین میزان تولید گاز قطر با مجموع مصرف داخلی و صادرات این کشور در مقایسه با سایر کشور ها خیلی بالاست که موید درستی  ارزیابی دوم از صادرات گاز قطر است. نمودار شماره ۲

 بخش قابل توجهی از صادرات ال ان جی قطر فروش  Spot  است که احتمالا شامل این امار نمی شود که  البته در مقایسه با ارزش فروش گاز مبتنی بر قرار داد،  قیمتی چند برابر دارد.  بر این اساس اگر امار دوم  را صحیح بدانیم این کشور ۸.۰۷ برابر ایران گاز صادر می کند و بر خلاف ادعای برخی مقامات ایرانی اگر قطر بیشتر از ایران از حوزه پارس جنوبی استخراج نداشته باشد، حداقل برابر با ایران استخراج می نماید. (نمودار های ۱ و ۲)

 اما در این میان،  بین نتیجه عملکرد  قطر در حوزه گاز ( کسب نفوذ خارجی ، امنیت ، منافع سرشار اقتصادی و... ) با نتیجه عملکرد ایران در آن حوزه  تفاوتهای معنا دار  بسیار بالایی وجود دارد که قابل چشم پوشی نیستند و باز هم بررسی آنها در حوصله این گزارش نمی گنجد. به هر حال با توجه به شرایط جاری بین روسیه و غرب و امکان موفقیت مذاکرات احیای برجام انتظار میرود که ایران بتواند با اتخاذ رهیافتی عمل گرایانه  در بازه زمانی کوتاهی  به جایگاهی مناسب – نه شایسته - در بازار صادرات گاز دست یابد.
 

 نمودار (۲)صادرات گاز برخی از کشورها در سال ۲۰۲۰

معمای صادرات گاز ایران: بایدها و نبایدها

 

نمودار (۳)مصرف سالیانه گاز برخی کشور ها در سال ۲۰۲۰

معمای صادرات گاز ایران: بایدها و نبایدها

نمودار ۴ بیانگر تولید حدودا برابر گاز توسط ایران و قطر طی سالهای ۲۱۰تا ۲۰۲۱ است. نکته جالب این نمودار عدم افزایش و ثبات نسبی  تولید گاز قطر طی سالهای ۲۰۱۴ به بعد است.  این امر احتمالا بیانگر آن است که تولید گاز در حوزه پارس جنوبی به پیک خود نزدیک شده است . اگر این ارزیابی درست باشد ایران در آینده نزدیک بدلیل عدم برخورداری از تکنولوژی مناسب در تولید گاز این حوزه از قطر عقب خواهد افتاد. در ادامه مصرف مسرفانه داخلی به عنوان  مهمترین دلیل ناکامی ایران در بازار صادرات گاز جهان تشریح و نهایتا پیشنهاداتی برای برون رفت از وضعیت غیر قابل دفاع جاری مطرح خواهد شد.

نمودار ( ۴ ) تولید گاز ایران و قطر  طی سالهای۲۰۱۰-۲۰۲۱

معمای صادرات گاز ایران: بایدها و نبایدها

 

 آمار و ارقام ظاهری دال بر آن انست که ایران  در مصرف گاز بعد از  روسیه، امریکا و چین؛ چهارمین مصرف کننده گاز جهان است. اما اگر ترکیب عواملی چون  جمعیت، آب و هوا  و  مخصوصا ارزش GDP  کشورها را لحاظ کنیم با اطمینان می توان ادعا کرد که ایران اولین مصرف کننده گاز جهان است.  اگر سهم ایران از  GDPجهان که   ۸۴.۷ تریلیون دلار ارزیابی شده، زیر نیم درصد باشد چرا باید اجازه دهیم که ایران ۶.۲ درصد گاز جهان را مصرف کند؟ مصرف گاز ایران معادل ۴۲.۲ درصد کل مصرف قاره اروپا با جمعیت ۷۴۸ میلیون نفر و ارزش GDP   ۲۱.۵۲ تریلیون دلار و  یا ۴۸.۴ درصد مصرف گاز چین با جمعیت ۱.۴ میلیارد نفری و  ارزش  GDP   ۱۷.۷ تریلیون دلاری است . میانگین مصرف سرانه گاز ایران بالغ بر  ۲۵۱۰ متر مکعب  و میانگین مصرف سرانه قاره اروپا و چین به ترتیب ۷۰۱ و ۱۷۱ متر مکعب است. (نمودار های ۶،۵و۷)

نمودار شماره (۵)  تولید و مصرف گاز ایران ۲۰۱۰-۲۰

معمای صادرات گاز ایران: بایدها و نبایدها

 

نمودار شماره (۶) درصد مصرف جهانی گاز ایران و برخی کشورها

معمای صادرات گاز ایران: بایدها و نبایدها

 

نمودار شماره (۷) ارزشGDP ایران و برخی کشورها

معمای صادرات گاز ایران: بایدها و نبایدها

 نمودار شماره  ۵ بیانگر تولید و مصرف داخلی گاز ایران طی سالهای ۲۰۱۰تا ۲۰۲۰ است  که طی آنها ایران تقریبا تولید مازاد بر مصرف داخلی نداشته که بخواهد آنرا صادر نماید و در سالهای ۲۰۱۰، ۲۰۱۱ و ۲۰۱۴ نه تنها صادر کننده گاز نبوده بلکه وارد کننده آن بوده است .از سال ۲۰۱۶ به بعد با شیب ملایم تولید مازاد بر مصرف داخلی گاز شکل گرفته و  همین وضعیت ما را مجاب کرده که واردات را از ترکمنستان قطع کنیم یا بتوانیم قطع آنرا تحمل نماییم یا به فراخور توان خویش هر چند ناچیز به صادرات گاز بپردازیم. [۱]بنابر این  مهمترین عامل عدم حضور موثر و شایسته ایران در بازار گاز نه تحریم بلکه مصرف مسرفانه گاز در داخل کشور است. اگر چنین است این همه رفت آمد برای مذاکره و مجاب کردن دیگران به خرید گاز از ایران چه توجیهی دارد؟  یا موقعی که گازی برای فروش یا اختصاص به صادرات وجود نداشته چگونه واردکنندگان گاز امیدوار شوند که می توانند از ایران گاز خریداری نمایند؟!  متاسفانه نحوه تعامل ما با قرارداد کرسنت آنرا به کما برد و با چنان رویکردی به خود تحریمی دست زدیم! و البته  تحریم های ظالمانه امریکا در عدم اجرای این قرارداد نقشی نداشته است.

بر این اساس مادامی که در کنترل  یا مخصوصا کاهش مصرف مسرفانه داخلی گاز چاره ای نیاندیشیم؛ امکان صدور گاز کشور وجود نخواهد داشت. اتفاقا آقای تریپاتی قائم مقام وزارت نفت هند در سال ۱۳۸۷ در پاسخ به سئوال نگارنده دلیل عدم پیشرفت و نتیجه گیری از مذاکرات طولانی ایران و هند پیرامون فروش گاز را  فقدان مازاد تولید بر مصرف داخلی ایران ارزیابی نمود و افزود :« مادامی که قیمت گاز در ایران پایین باشد بازار داخلی ایران هر گونه تولید اضافی را خواهد بلعید بنابر این ایران عملا گازی برای فروش نخواهد داشت.»

 قیمت  فوق العاده پایین گاز طبیعی در ایران باعث  این اسراف کمر شکن در مصرف داخلی گاز شده است .برای اینکه فاصله قیمت گاز خانگی در ایران با جهان مقایسه شود کافی است بدانیم قیمت «مصرف استاندارد »یک میلیون  بی تی یو معادل ۲۸.۲۶ مترمکعب گاز در ایران، بین ۲۲۶۹تا ۳۳۵۵ تومان است ( مطابق  دو دوره قبض گاز بها اخیر در مجتمع های مسکونی با جغرافیای واحد و مصرف استاندارد   که خود بیانگر تفاوت  محاسبه قیمت گاز در یک منطقه واحد جغرافیایی است که میانگین آنها ۲۹۹۳ تومان است !؟)همین مقدار مصرف گاز خانگی در امریکا  ۱۲.۵۲ ، ژاپن ۸.۳ ، آلمان ۲.۷۵ ، سوئد ۵ ، استرالیا ۲۱  ، بنگلادش ۴.۱۷، روسیه ۲.۲۴  و هند ۲.۹ دلار امریکاست  بنا بر این قیمت گاز در این کشورها به ترتیب ۱۰۹-۷۲-۲۳-۴۳-۱۸۲-۳۶-۱۹و ۲۵ برابر ایران است. یعنی بطور میانگین قیمت مصرف گاز طبیعی این کشورها، ۶۳  برابر متوسط قیمت گاز  مصرف استاندارد ایران است.

نمودار  شماره ۵ پیرامون  نقش مصرف مسرفانه در محروم کردن ایران از بازار گاز خیلی گویاست. طی یازده سال  تقریبا هر آنچه که تولید گاز ایران افزایش یافته،  مصرف مسرفانه داخلی آنرا بلعیده است  این امر غیر عقلانی ، ضد توسعه ، ظلم در حق نسل های آینده  و ...است  که  به شکاف بیشتر بین طبقات  فقیر و غنی و بهره مندی اغنیا به ضرر و هزینه فقرای کشور منجر شده است.  به همین دلیل لگام زدن بر مصرف داخلی گاز یک اولویت فوری و غیر قابل چشم پوشی است که در خدمت منافع گوناگون و قطعی کشور است.

 گاز نعمتی خداداد برای مردمان این سرزمین است. حتما بایستی مردم کشور از این نعمت  به اندازه کافی بهره مند شوند اما باید مکانیسمی اندیشیده  و طراحی شود که این اسراف ویرانگر را متوقف و آز آن بازگردیم. پیشنهاد مشخص آن است که :

۱-با هدف کاهش مصرف داخلی گاز، ضرورتی فوری و مهم  وجود دارد که در مورد بها و مقدار  «مصرف استاندارد» بر مبنای مناطق مختلف آب و هوایی کشور به فوریت «تجدید نظر» و «سوبسید انحصارا به «مصرف استاندارد » «تجدید نظر شده» تعلق گیرد. برای شهروندان و مشترکانی که آنرا رعایت می کنند تخفیف و تشویق در نظر گرفته شود  و هر گونه مازاد بر مصرف استاندارد حداکثر در  ۶ پله تصاعدی قیمت  در نظر گرفته شوند و طی فرایندی سه ساله  محاسبه گاز بها کلا به سه پله استاندارد، غیر استاندارد و پر مصرف کاهش یابند و به تناسب قیمت مصرف محاسبه  به نحوی که در آخرین پله  حداقل قیمت فوب خلیج فارس اخذ شود. فرمول مربوطه بایستی طوری طراحی شود که طی سه سال حداقل ۶۰ BCM   سطح مصرف فعلی گاز کشور را کاهش دهد.  با تحقق چنین امری ، ایران بدون در نظر داشت افزایش تولید گاز، طی سه سال می تواند ۶۰BCM  به میزان فعلی صادرات گاز خود بیفزاید.  تحقق چنین هدفی دور از دسترس  نیست زیرا اگر هر ایرانی فقط روزانه یک متر مکعب گاز کمتری مصرف کند سالیانیه ۳۱BCM  مازاد بر مصرف داخلی ایجاد خواهد شد. اضافه بر آن از آنجا که با بکار گیری چنین مکانیسمی مصرف داخلی مهار می گردد لذا هر گونه افزایش تولید گاز به تناسب به افزایش میزان صادرات کشور نیز منتهی خواهد شد. برای پیشبرد چنین امری مناسب است پیش از اجرای طرح ،شرکت گاز  و وزارت نیرو در صدور قبض مصرفی مشترکان گاز و برق ؛میانگین قیمت بین المللی گاز یا حداقل قیمت فوب خلیج فارس  مصرف هر مشترک را جهت اطلاع ایشان اعلام کند. این امر در فهم موضوع توسط مردم و مجاب شدن بسیاری از ایشان جهت صرفه جویی خودکار در مصرف گاز و برق بسیار کارساز خواهد شد.  

۲- درآمد حاصله از دریافت اضافه بهای مازاد بر مصرف استاندارد و همچنین «در آمدهای حاصل از صدور گاز از ناحیه کاهش مصرف داخلی» به تناسب به  ۵ دهک پایین درآمدی کشور مخصوصا شهروندانی که از نعمت گاز شهری برخوردار نیستند و هم اینطور سرمایه گذاری در مناطق محروم کشور و توسعه آموزش کیفی پرداخت یا اختصاص یابد.  از آنجا که سوخت تولید برق در ایران عمدتا مبتنی بر گاز است لذا لازم است فرمول مشابه ای - البته قابل تحمل- برای مصرف برق نیز در نظر گرفته شود.

۳- دولت، دستگاههای اجرایی و شرکت های دولتی در کاهش مصرف گاز و برق خویش باید پیش قدم و الگو باشند.

۴-در ساخت و ساز واحدهای مسکونی و تجاری و نوسازی آنها و تولید محصولات گاز سوز و هم اینطور برقی کم مصرف، تدابیر تشویقی و تنبیهی متناسب اتخاذ گردد.

۵-برای پیشبرد این هدف فرهنگ سازی مداوم صورت گیرد و منافع آن در سطوح مختلف مخصوصا آموزشی تبیین گردد.

تدابیر مناسب برای صادرات گاز

در اختصاص گاز به مشتریان خارجی به همسایگان کشور اولویت داده شود. در همین راستا با توجه به تمایل برادران اماراتی نسبت به اجرای قرارداد کرسنت حداقل از طرف ایران آمادگی لازم تمهید شود.  شرایط این قرارداد در زمان خودش خوب و قابل دفاع  بوده است. منافع قبیله ای، نادانی و احتمالا خرابکاری رقبای خارجی ایران آنرا به چنین سرنوشتی دچار نمود. البته این امر نافی برخورد و پیگرد قانونی خاطیان احتمالی مربوطه نیست. از همان ابتدا باید بین برخورد با خاطیان و اجرای قرارداد تفکیک قایل میشدیم.

 اینکه امروز بازار گاز فروشنده محور است یا اینکه بازار فلان کشور در دسترس ما قرار داد لزوما امری پایدار نیست. ممکن است رقبا، بازار در دسترس مورد نظر را از دست ما  بربایند مانند کاری که در مورد پاکستان توسط روسیه در حال شکل گیری است. بنا بر این برای دسترسی به بازار زمان محدودی در اختیار فروشنده است. نمی توان  بیست سال بدون حصول به نتیجه مذاکره کرد و امیدوار بود که  خریدار در انتظار تصمیم ما باقی بماند. از طرف دیگر با توجه به سرعت پیشرفت در بهره مندی از انرژیهای تجدید پذیر ، مطلوبیت بالای آنها  و پیشرفت تکنولوژی، و شراکت قطر در حوزه پارس جنوبی آن جمله کلیشه ای  مبنی بر این که نفت یا گاز را برای نسل های آینده نگهداری کنیم رنگ باخته است. 

دولت به فوریت در مورد جذب دانش و تکنولوژی تولید ال ان جی و وسایل حمل و نقل آن اهمیت داده و نسبت به جذب و اختصاص سرمایه گذاری مناسب از منابع داخلی و خارجی اقدام نماید.

تجربه جاری بیانگر عدم کارایی ساختار کنونی در موفقیت و بهره مندی از مزایای منابع گاز کشور است. مناسب خواهد بود که شرکت ملی صادرات گاز مستقل و از یوغ شرکت ملی نفت خارج شود تا انحصارا و تخصصی به امر صادرات گاز بپردازد.

از آنجا که نفت و گاز بخش مهمی در اقتصاد کشور است لازم است به منظور بهره برداری از این منابع هر سه ماه یکبار حداقل یک کنفرانس یا سمینار قوی با حضور کارشناسان داخلی و خارجی برگزار گردد تا به اتخاذ جهت گیریها و برنامه ریزی صحیح و اقدامات موثر و پایدار کمک شود.   

جدول تبدیل برخی واحد های انرژی به متر مکعب گاز  

معمای صادرات گاز ایران: بایدها و نبایدها

 

 

 

*کارشناس ارشد روابط بین الملل  


( ۴ )

نظر شما :

ابراهیم قدیمی ۱۴ اسفند ۱۴۰۰ | ۱۳:۲۴
گزارش بسیار جالب ومفیدی بود باید از نویسنده تشکر کرد که این اطلاعات را در اختیار خوانندگان دیپلماسی ایرانی قرار دادند۔از اوکراین کمی بیائیم بیرون به خودمان برسیم۔البته ذکر یک نکته ضروری است که ایران کشوری فاقد ذغال سنگ است۔حتی در مقداری که تنها واحد فولاد سازی متعارف ذغال سنگی کشور با تولید درحدود دومیلیون تن نیاز ذغال سنگ ان تامین نمیشود و بگونه ای که شنیده ام کک از خارج واردمیشود وکک سازی ها تعطیل است تقریبا۔کلیه تولید سیمان کشور که واحدهائی با مصرف انرژی بالا هستند وهم چنین مازاد تولید فولاد کشور با استفاده از گاز است ۔مطمئنا تولید نیروی الکتریکی با ذغال سنگ نداریم ونسبت تولید نیروی الکتریکی نیروگاههای حرارتی با گاز و سوخنت مایع را نمیدانم ۔ علت عدم توجه به نیازها وبرنامه ریزی ها در تمام وزارت خانه ها نبود تماس بین وزارت خانه ها ومطبوعات رسانه های جمعی است۔ دولت را اب ببرد ،مجلس را خواب میبرد۔اگر مجلس مصوبهای تصویب کند که کلیه وزارت خانه ها باید سخنگوی معرفی شده داشته باشند و بصورت برنامه ریزی شده هفتگی با دوهفتگی نشستی وسئوال وجوابی با رسانه ها داشته باشند ویک نماینده کمیسیون مربوطه هم در این نشست ها حضور داشته باشدگارها شایسته تر پیش میرود۔وزارت خانه وزادت خانه است۔میخواهد اطلاعات باشد میخواهد خارجه باشد
سوکیانس سارا ۰۴ مرداد ۱۴۰۱ | ۲۱:۳۸
بسیار عالی و مفید ممنونم از نویسنده عزیزم