بر خلاف شعار قبل از آغاز به کار
بایدن به دیدن قاتل بزرگ می رود!
دیپلماسی ایرانی: بسیاری از سیاستگذاران عصر کنونی از یک تضاد یا تناقض بزرگ در سیاستهای اعلامی و سیاستهای اعمالی برای موفقیت سیاستگذاری یا حکمرانی خویش بهره میبرند. این سیاستگذاران یا حاکمان، سیاستهایی را اعلام میکنند که بتوانند به راحتی شهروندان و افکار عمومی را فریب داده و با خود همراه سازند، اما در عمل سیاستهایی را اجرا میکنند که متفاوت بلکه مخالف و برخلاف سیاستهای اعلامی آنان است.
به نظر میآید این روند متضاد سیاستگذاری از سیاستهای اعلامی و سیاستهای اعمالی دارای یک همپوشانی کارآمد و اثربخش برای حکمرانی است. نمونههای بسیار جالبی از این روند متناقض را میتوان در میان سیاستگذاران مشاهده کرد.
یکی از جالبترین نمونههای البته نمایشی و طنزگونه این روند سیاستگذاری را میتوان در فیلم "دکتر استرنجلاو" (Dr. Strangelove ) تولید شده در سال 1964 مشاهده کرد که شعار معروف و سیاست اعلامی آمریکا یعنی:«peace is our profession صلح حرفه ماست» در تابلوی بزرگی نقش بسته که سربازان آمریکایی در زیر آن در حال جنگی شدید با یکدیگر هستند تا به دفتر فرماندهی پایگاه هوایی آمریکا که فرمانده آن دستور حمله اتمی به اتحاد جماهیر شوروی را داده است را تصرف کنند! "صلح حرفه ماست" سیاست شعاری است که حتی ارشدترین طراحان یا سیاستگذاران آن در عمل هیچ اعتنا و پایبندی به آن ندارند و خود در زیر تابلوی آن به جنگ با همدیگر میپردازند. نمونه دیگر این روند متضاد در سیاستگذاری را میتوان در دولت "جو بایدن" نیز به خوبی مشاهده کرد.
بایدن در اواخر اسفند 1399 در مصاحبه با شبکه ایبیسی آمریکا در پاسخ به پرسش مجری این مصاحبه مدعی شد که "ولادیمیر پوتین روح ندارد و یک قاتل است".1 بایدن در این مصاحبه وعده داد که پوتین تاوان دخالت در مسائل داخلی آمریکا بهخصوص انتخابات 2020 ریاست جمهوری آمریکا را خواهد داد.
اکنون بعد از گذشت حدود 3 ماه از آن مصاحبه جنجالی بایدن علیه پوتین، قرار است که به زودی (۱۵ و ۱۶ ژوئن برابر با ۲۵ و ۲۶ خرداد ماه در ژنو سوئیس) ولادیمیر پوتین و جو بایدن رؤسای جمهور روسیه و آمریکا با یکدیگر دیداری رسمی داشته باشند. هر چند این دیدار را نمیتوان پایان تقابل و دشمنی دو کشور در نظام جهانی قلمداد کرد، اما شاید بتواند روزنهای به چرخشی قابل توجه در سیاست خارجی ستیزهجویانه و برتریجویانه دو کشور در صحنه بینالمللی باشد.
دیدار آینده پوتین و بایدن که دیدار بایدن با یک قاتل معروف است را میتوان جلوهای از یک سیاستگذاری بسیار متناقض و متضاد دانست که سیاستهای اعلامی آن با سیاستهای اعمالی و اجرایی آن در تضاد و تناقض کامل قرار دارد.
اینکه رئیس جمهوری مدعی حقوق بشر و دموکرات ایالات متحده آمریکا حاضر به دیدار رسمی با فردی است که خودش لقب قاتل و بیروح را به وی داده، میتواند نمادی از اعمال اصل مصلحت در سیاستگذاری خارجی قلمداد شود که در شرایط کنونی از سوی دولت آمریکا در دستورکار قرار گرفته است.
هر چند دولت ایالات متحده آمریکا برای مقابله یا مدیریت چالشهای بزرگ جهانی و منطقهای مانند: قدرتیابی جهانی چین، قدرتنمایی منطقهای ایران و ... به همکاری یا همراهی دولت روسیه نیاز دارد، اما دیدار رئیس جمهوری آمریکا با فردی که خودش تنها سه ماه قبل، وی را قاتل و فردی بیروح نامیده بود، نشان از نوعی سرگردانی در گفتار و کردار جو بایدن رئیس جمهور آمریکا نیز دارد.
این سیاستگذاری متناقض از سوی دولت بایدن که خیلی زود سیاست اعلامی مجازات قاتل بزرگ و متجاوز در مسائل داخلی آمریکا بهخصوص انتخابات 2020 را فراموش کرده و مشتاقانه منتظر دیدار با ولادیمیر پوتین یا همان قاتل بیروح است را میتوان مصداق این تعریف از الگوی حکمرانی ایالات متحده آمریکا دانست که: «رفتار ایالات متحده همیشه غیرعقلانی بوده است (به جز در زمان جنگ).»2
روند پریشان سیاستگذاری جو بایدن طی چند ماه اخیر نشان داده است که بسیاری پیشبینیهای دونالد ترامپ و اغلب کارشناسان در مورد ناتوانی و نابسامانی دولت بایدن، واقعیت داشتهاند. این پریشانی سیاستگذاری عمومی بهخصوص سیاستگذاری خارجی دولت ایالات متحده آمریکا که بخش عمده آن به ناتوانی آمریکا در مقابل سیطره جهانی چین معطوف میشود را میتوان تاکتیکی برای جداسازی روسیه از چین محسوب کرد تا شاید بتوانند ابزارهای هژمونی چین در جهان را محدود کنند.
اکنون که تنها 5 ماه از تحلیف جو بایدن به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا گذشته است، یکی از مهمترین و برجستهترین وعدهها و سیاستهای اعلامی رئیس جمهور کنونی آمریکا یعنی مقابله با روسیه و مجازات ولادیمیر پوتین به دیدار دوستانه تبدیل شده است. وعدههای انتخاباتی و سیاستهای اعلامی جو بایدن اکنون برعکس شدهاند و هیچگونه مشابهتی با طرح اولیه ندارند. این روند سیاستگذاری دولت بایدن، یادآور سخنان "اتوفن بیسمارک" نخستین صدراعظم آلمان و سیاستمدار بزرگ آلمان و اروپا در قرن 19 است که میگوید: «وای بر رهبری که استدلالهایش در پایان جنگ، چون اول جنگ قابل تقدیر نباشد.»3
اکنون وعدهها و سیاستهای اعلامی جو بایدن تنها بعد از گذشت 5 ماه از شروع دولتش، دچار تناقض بزرگ شده است و بعید نیست که بایدن مصداق گفته بیسمارک شده و در سپهر سیاسی آمریکا نیز دچار افول و سرنگونی دولتش شود.
به هر حال در دنیای سیاستگذاری و حکمرانی عصر کنونی، روند سیاستگذاری دولت بایدن یعنی حمله به ولادیمیر پوتین و دادن لقب قاتل و مرد بیروح به ایشان و اکنون دیدار با همان قاتل را باید نمادی از سیاستگذاری پریشان و حکمرانی ناتوان دولت آمریکا محسوب کرد که میتواند دارای این پیام باشد که همکاری با یک قاتل بیروح همچنان بخشی از اصول زیربنایی سیاستگذاری خارجی ایالات متحده آمریکاست.
منابع:
1- شبکه ایبیسی. 28 اسفند 1399. به آدرس: https://www.abc.net.au/news/2021-03-18/biden-vows-putin-will-pay-a-price-for-election-meddling/100015608
2- مورن، مایکل- رین، مارتین- گودین، روبرت. دانشنامه سیاستگذاری عمومی. ترجمه محمد صفار. تهران، نشر میزان. چاپ اول 1393، ص 1074
3- کسینجر، هنری. دیپلماسی، ترجمه فاطمه سلطانی یکتا و رضا امینی. انتشارات اطلاعات. 1383. چاپ دوم. جلد1، ص 345
نظر شما :