جنگ ۱۲ روزه چگونه به نخست‌وزیری نتانیاهو پایان داد

۱۹ خرداد ۱۴۰۰ | ۱۶:۱۹ کد : ۲۰۰۳۱۰۹ سرخط اخبار

بنیامین نتانیاهو تا سال‌ها با استفاده از بزرگ‌نمایی تهدیدات مختلف توانسته بود از فرصت رشد جریان‌های افراطی در جامعه صهیونیستی بهره برده و خود را به عنوان مهم‌ترین ناجی این رژیم در مقابل تهدیدات امنیتی معرفی کند اما جنگ 12 روزه نشان داد که نتانیاهو طبلی توخالی است.

گروه بین‌الملل خبرگزاری فارس – مهدی پورصفا: «بنیامین نتانیاهو» نخست‌وزیر فعلی و به زودی سابق رژیم صهیونیستی هم‌اکنون هم رکورد طولانی‌ترین مدت نخست‌وزیری مداوم را در طول تاریخ این رژیم جعلی به نام خود ثبت کرده است. بعد از نتانیاهو «دیوید بن گوریون» بنیانگذار این رژیم جعلی قرار دارد.

عوامل زیادی در موفقیت نتانیاهو در حفظ سمت در این سال‌های طولانی به عنوان نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی نقش داشتند. از جمله آن‌ها می‌توان به قدرتمند شدن پایگاه یهودیان ارتدوکس در این داخل جامعه صهیونیستی، فراگیر شدن احساسات راست‌گرایانه علیه فلسطینی‌ها و همچنین رابطه عمیق وی با لابی یهودی در ایالات متحده آمریکا نام برد. کمااینکه در دوران اوباما بود که با وجود برخی اختلافات تاکتیکی بین طرفین، نتانیاهو با دعوت جمهوری‌خواهان به کنگره آمریکا رفت و نطق تندی را در مخالفت با سیاست‌های اوباما ایراد کرد.

در دوران ترامپ هم عملاً نتانیاهو هر چه امکان‌پذیر بود از واشنگتن دریافت کرد. انتقال سفارت آمریکا به قدس اشغالی، به رسمیت شناخته شدن حاکمیت تل‌آویو بر مناطق اشغالی جولان، خروج آمریکا از برجام و فشار حداکثری بر ایران و در نهایت گسترش همکاری نظامی از جمله پیوستن رژیم صهیونیستی به منطقه استحفاظی فرماندهی مرکزی ارتش آمریکا (سنت کام) همه و همه از جمله امتیازاتی بود که با حضور ترامپ در کاخ سفید نتانیاهو دریافت کرد و بعید به نظر می‌رسد که بایدن هم در صدد تغییر آن‌ها باشد.

در داحل جامعه صهیونیستی آنچه که توانست نقش موثری در حفظ حکومت نتانیاهو ایفای نقش کند، امنیتی‌تر کردن فضا با بهانه‌های مختلف بود. هدف از این اقدام حفظ نوعی سایه ترس بر سر یهودیان بود تا امکان هر نوع فرآیند سیاسی دیگر به‌طور کامل زیر سئوال برود.

در صورتی که شرایط اجازه می‌داد حتی نتانیاهو به سراغ نوعی از تنش کنترل‌شده نیز می‌رفت تا بتواند اوضاع را به نفع خود تغییر دهد. موارد فراوانی را می‌توان در این باره ذکر کرد که شاید مهم‌ترین آن بحث پرونده هسته‌ای ایران باشد.

* نتانیاهو چگونه و چرا درباره ایران دروغ گفت؟

در طول دوران نخست‌وزیری نتانیاهو، بارها شایعات فراوانی در خصوص امکان حملات گسترده ارتش رژیم صهیونیستی به سایت‌ها و مراکز هسته‌ای ایران منتشر شد.

در حقیقت دستگاه دروغ‌پراکنی رژیم صهیونیستی به صورت دائم در حال تبلیغ این مساله بود که به زودی ایران با یک حمله اتمی یک کشتار بزرگ را به راه خواهد انداخت و ارتش رژیم صهیونیستی نیز اجازه چنین اقدامی را ایران نخواهد داد. شاید جالب‌ترین نوع پروپاگاندا در این باره مقاله‌ای بود که «جفری گلدبرگ» روزنامه‌نگار آمریکایی در نشریه آتلانتیک منتشر کرد. در این گزارش مفصل و طولانی گلدبرگ به دلبستگی روانی نتانیاهو به پدرش «بن زیون نتانیاهو» می‌پرداخت و اینکه هیچگاه حاضر نیست پدرش او را فردی بزدل محسوب کند. به همین دلیل نتانیاهو به هیچ عنوان به دنبال این نخواهد بود تا در مقابل ایران فردی ضعیف جلوه کند.

کار تا به آنجا پیش رفت که رسانه‌های صهیونیستی به صراحت از بررسی طرح حمله به ایران سخن گفتند و این که پیش‌بینی‌ها نشان می‌دهد که به احتمال زیاد در حمله انتقام‌جویانه ایران تنها 300 نفر کشته خواهند شد.

بعدها روشن شد که اساساً نه تنها چنین گزارش‌هایی هیچ نسبتی با واقعیت ندارد بلکه نهادهای نظامی صهیونیستی در مقابل هرگونه اقدام نظامی در مقابل ایران هشدارهای جدی را به نتانیاهو داده بودند. بر اساس این گزارش‌ها نیروی هوایی رژیم صهیونیستی به دلیل کمبود هواپیماهای سوخت‌رسان اساساً امکان پشتیبانی از تعداد زیادی جنگنده برای حمله به ایران را ندارد و چنین طرحی می‌تواند به یک فاجعه گسترده منجر شود.

با وجود این، نتانیاهو با حمایت ضمنی دولت اوباما توانست این حمله را تبدیل به ابزاری برای جلب سایر کشور از جمله کشورهای اروپایی برای تحریم ایران تبدیل کند؛ تحریم‌هایی که اغلب بخش‌های اقتصادی ایران همچون نفت و بخش‌های مالی را هدف قرار می‌داد. حتی بعد از برجام نیز نتانیاهو نه تنها این وجه تبلیغاتی را کم نکرد بلکه خود را به عنوان مخالف این توافق جا می‌زد در حالی که رسانه‌های رژیم صهیونیستی از رضایت نهادهای اطلاعاتی این رژیم از حصول برجام خبر می‌دادند.

با این حال به نظر می‌رسد که حربه نتانیاهو این بار برای تنش‌آفرینی در داخل رژیم صهیونیستی با استفاده از یک جنگ محدود در غزه شکست خورده و موشک‌های مقاومت اجازه سوءاستفاده از این ماجرا را نداده‌اند.

* اشغال شیخ جراح همه چیز را عوض کرد

ماجرای تصرف محله «شیخ جراح» همه آن چیزی که نتانیاهو به دنبال آن بود را در خود داشت. با تصرف این محله در قدس شرقی، صهیونیست‌های افراطی و راست‌گرایان در حمایت از وی متحدتر می‌شدند و مخالفت‌های احتمالی با وی در حزب لیکود کم‌رنگ‌تر می‌شد.

از سوی دیگر با این درگیری محدود امکان نوعی شوک به جامعه صهیونیستی فراهم می‌شد تا همچنان شخص نتانیاهو به عنوان مهم‌ترین مدافع امنیت جامعه صهیونیستی معرفی شود.

این نقشه جاه‌طلبانه درست در زمانی در حال اجرا شدن بود که احزاب مخالف به دنبال تشکیل دولت در مقابل حزب لیکود و شخص نتانیاهو بودند و با توجه به پرونده‌های در جریان نتانیاهو این امکان وجود داشت که دیگر وی نتواند روی فعالیت سیاسی در نخست‌وزیری را ببیند. از همین رو با راهپیمایی گروه‌های افراطی یهودی در محوطه قدس شریف و همچنین صدور حکم تخلیه محله شیخ جراح برای ایجاد واکنش در بین جامعه فلسطینی اجرای آن آغاز شد.

با این حال گذشت زمان نشان داد که اوضاع با گذشته فرق کرده است. مقاومت فلسطینی‌ها بلافاصله تبدیل به یک قیام ملی شد و فلسطینی‌های داخل اراضی 1948 نیز به ساکنان قدس اشغالی ملحق شدند. از سوی دیگر حمایت جهانی  از فلسطین برخلاف ادوار گذشته نه تنها در کشورهای اسلامی بلکه در حتی در غرب نیز به شدت اوج گرفت به گونه‌ای که برخی حتی از فرا رسیدن دوران جدید در حمایت از فلسطین سخن گفتند. در این میان شاید جدی‌ترین ضربه را نوار غره و گروه‌های جهادی حماس و جهاد اسلامی به صهیونیست‌ها وارد کردند تا نقشه نتانیاهو با شکست روبه‌رو شود.

* حماس چگونه در مقابل سخت‌ترین حملات صهیونیست‌ها مقاومت کرد

سال‌هاست که نوار غزه تحت شدیدترین فشارهای صهیونیست‌ها قرار دارد به‌گونه‌ای که مبادلات غذایی نیز به سختی امکان‌پذیر است، با این حال جنبش حماس با استفاده از ظرفیت‌های داخلی خود نوعی دژ غیر قابل تسخیر را ایجاد کرده است.

استفاده از شبکه تونل‌های امن در مقابل حملات هوایی اولین اقدام در مقابل حملات هوایی رژیم صهیونیستی بود. این تونل‌ها نه تنها امکان مقاومت در مقابل حملات بلکه حمل و نقل امن نیروهای حماس را نیز فراهم می‌آوردند. در کنار این شبکه داخلی و امن حماس امکان تبادل اطلاعات را با ریسک پایین برای نیروهای مقاومت فراهم آورد.

به همین دلیل از زمانی که بمباران‌های سنگین غزه با استفاده از جنگنده‌ها و سلاح‌های سنگین آغاز شد تمام عملیات‌های مخفیانه ارتش این رژیم برای غافلگیر کردن حماس با شکست روبه‌رو شد. از سوی دیگر توان موشک‌باری مقاومت تا پایان نبرد به صورت نسبی حفظ شد. در جریان این نبرد، رعب و وحشت دائمی برای تمام ساکنان سرزمین‌های اشغالی تبدیل به تجربه مداومی شده بود که هیچ پایانی برای آن متصور نبود.

همه این موارد سبب شد تا ارتش رژیم صهیونیستی حتی با وجود تلاش برای آغاز حمله زمینی بلافاصله از ادامه آن منصرف شود. همه این موارد نشان می‌داد که نقشه تهاجم امکان پیروزی را نداشت و باید فکری برای آن می‌شد. پس از آن بود که میانجی‌ها به خصوص از طرف مصر فعال شدند و در نهایت با امضای یک پیمان آتش‌بس دو طرفه مقاومت توانست این نبرد را با کمترین خسارت ممکن به انتها برساند.

* طبل توخالی که در نهایت رسوا شد

ناکامی در نبرد غزه در حقیقت ابزار قدیمی نتانیاهو را از وی گرفت. ناکامی در برآورده کردن کوچکترین اهداف به سیاستمداران صهیونیست نشان داد که تا چه اندازه طبل نتانیاهو توخالی است.

در کنار آن ایجاد شکاف‌های گسترده عملاً جامعه صهیونیستی را در مقابل بزرگترین بحران از زمان شکل‌گیری آن قرار داده است. از همین رو بلافاصله بعد از پایان نبرد غزه بود که رایزنی‌ها برای تشکیل کابینه جدید جدی شد و در نهایت نیز در دقایق پایانی زمینه برای تشکیل یک کابینه چرخشی فراهم شد.

البته نتانیاهو هنوز هم امیدوار است تا بتواند با بکارگیری راه‌حل‌های کهنه زمینه تثبیت خود را فراهم آورد. به عنوان مثال او «نفتالی بنت» را به عقب‌نشینی در مقابل آمریکا و برگشت به برجام متهم می‌کند و از عدم قاطعیت او سخن به زبان می‌راند و یا در جایی دیگر کابینه خود را موفق‌ترین دولت در مقابل تهدیدات فلسطینی‌ها معرفی می‌کند؛ اما واقعیت این است که نبرد غزه کار را به جایی رسانده که دیگر کسی سخنان نتانیاهو را باور نمی‌کند. شاید از هم‌اکنون نتانیاهو باید به فکر تقویت تیم حقوقی خود برای رهایی از زندان باشد.


( ۴ )

نظر شما :