اروپا و ایران در خاورمیانه ای در حال تغییر (بخش هجدهم)
آمریکا زورگیری می کند، چین فرصت ارائه می دهد
تهیه شده توسط بنیاد مطالعات مترقی اروپایی
نویسنده این مطلب: رنج علاءالدین
دیپلماسی ایرانی: از زمان خیزش های عربی در سال 2011، خاورمیانه دستخوش تحولات بنیادی شده است. در میانه رقابت های منطقه ای، روسیه آنچه را که پیشتر معماری امنیتی منطقه ای اعمال شده و شکل گرفته توسط ایالات متحده قلمداد می شد، مختل کرده است. تجدید حیات روسیه در خاورمیانه با ظهور یک چین به طور فزاینده مدعی همراه بوده است. جاه طلبی های جهانی چین برای به چالش کشیدن نظم بین المللی تحت رهبری غرب از طریق پیشنهاد بسته های سرمایه گذاری و بازسازی به کشورهای فقیرتر خاورمیانه و در چارچوب ابتکارعمل «کمربند و جاده» پیش برده شده است.
2.2 نمایان شدن فزاینده چین
حضور چین در خاورمیانه تاریخچه طولانی ندارد و به مثابه میراث استعماری و ردپای غرب و روسیه نیست. چین در دهه 1970 از یاسر عرفات و سازمان آزادی بخش فلسطین که عقاید انقلابی مائوئیست را پذیرفتند، حمایت کرد و پشتیبانی نظامی فراهم آورد. این روابط باعث شد که سازمان آزادیبخش فلسطین در سال 1974 سفارتی در پکن تاسیس کند و چین هم در سال 1988 کشور مستقل فلسطین را به رسمیت شناخت. در سال های اخیر چین بارها از اقدامات در محکوم کردن اشغال اسرائیل حمایت کرده است. چین در سال 2012 پشتیبان اقدام فلسطین برای تبدیل شدن به یک کشور ناظر غیر عضو سازمان ملل بود و همچنین اسرائیل را تحت فشار قرار داد تا قطعنامه های سازمان ملل با خواسته عقب نشینی اسرائیل از سرزمین های فلسطین را بدون قید و شرط اجرا کند.
با این حال، چین همچنین روابط خود را با اسرائیل تقویت کرده که این مساله موجب نگرانی در ایالات متحده بوده است. پس از مبادله ماموریت های دیپلماتیک در سال 1992، سرمایه گذاری های چینی در اسرائیل از 50 میلیون دلار آمریکا در دهه 1990، در سال 2016 به 16.5 میلیارد دلار رسید. روابط اقتصادی دو طرف حول نوآوری در فناوری و راه آهن «رِد-مِد»، یک شبکه منطقه ای از زیرساخت های دریایی و ریلی با هدف اتصال چین به اروپا از طریق آسیا و خاورمیانه، بوده است. گروه بندر بین المللی شانگهای نیز در سال 2015 برای بهره برداری از بندر جدید در حیفا به مدت 25 سال به رغم مخالفت های ایالات متحده و نگرانی درباره پیامدهای امنیتی، در مناقصه در اسرائیل پیروز شد.
با این حال، تنها اقتصاد و تجارت نبوده که رابطه خاورمیانه و چین را تقویت کرده است. نظرسنجی های افکار عمومی از کاهش جایگاه ایالات متحده در منطقه از زمان حمله 2003 آن به عراق، از جمله در کشورهای اردن، عربستان سعودی، مصر و مغرب حکایت دارند. نتایج یک نظرسنجی افکار عمومی عرب در سال 2006 مبنی بر دیدگاه نامطلوب 78درصد از پاسخ دهندگان به ایالات متحده و در مقابل، احساسات مطلوب به چین به عنوان دومین کشور محبوب پس از فرانسه بود. به همین ترتیب، 40درصد از شرکت کنندگان در یک نظرسنجی در سال 2008، عملکرد چین را به عنوان یک رهبر جهانی تایید کردند. رویکرد آمریکا تنها از نظر 17درصد از شرکت کنندگان مورد تایید بود.
موفقیت اقتصادی و ظهور چین به عنوان جایگزینی برای ایالات متحده در منطقه به طور فزاینده در گفتمان روشن فکری عرب مطرح می شود و برخی حتی این مساله را مطرح کرده اند که مدل چین بهتر از ایالات متحده است چون «سنت های تاریخی و اجتماعی» آن شباهت بیشتری به خاورمیانه دارد. قدرت نرم پکن با رشد پیوندهای آموزشی و فرهنگی تقویت شده است. برای نمونه، سالانه 1500 دانشجوی کالج مصری زبان چینی می آموزند و در عربستان سعودی، شرکت های چینی برای تحصیل در چین به شهروندان سعودی بورسیه می دهند.
در حالی که ایالات متحده برای تقویت دولت های دوست، به طور فعالانه به لحاظ نظامی و سیاسی در منطقه مداخله کرده، به طور گزینشی اصلاحات دموکراتیک و طرفدار بازار را ترویج داده و با تهدیدها علیه منافع خود مقابله پیشگیرانه داشته، چین تلاش کرده است تا روابط صمیمانه و «بدون انتظار» را در سراسر منطقه داشته باشد. چین که هرگز یک قدرت سنتی در خاورمیانه نبوده، توانسته گشایشی برای حضور خود در منطقه بیابد. رشد اقتصادی قابل توجه چین به افزایش گردش مالی پروژه های قراردادی در امتداد جاده ابریشم جدید از 30 میلیارد دلار به 57 میلیارد میلیارد دلار بین سال های 2008 و 2014 بوده که نگرانی ها را درباره «تجارت تهاجمی» و چشم انداز جهانی «یک کمربند» در پی داشته است.
این رشد اقتصادی به درگیری بیشتر چین در منطقه ای انجامیده که منبع حیاتی انرژی به شمار می رود. چین در حال حاضر در میان سه وارد کننده برتر انرژی از عربستان سعودی، عراق و ایران است. الزام واردات انرژی به عنوان اولین عامل تعامل چین با منطقه، به مرور شکل گیری اتحادهای استراتژیک در مقابل روابط معاملاتی را در پی داشته است. سفر سال 2017 ملک سلمان به پکن با توافقنامه های دوجانبه به ارزش بیش از 65 میلیارد دلار در بخش های نفت، فضا و انرژی های تجدید پذیر همراه بود. در مصر هم چین در حال رقابت با ایالات متحده و روسیه است و همکاری جدیدی را در کانال سوئز آغاز کرده. در عمان، ورودی سرمایه چینی یک دهکده ماهیگیری در آب های پشتی را به یک «شهر صنعتی چینی-عمانی» 10.7 میلیارد دلاری شامل یک پالایشگاه نفت با ظرفیت پالایش 235هزار بشکه در روز تبدیل کرده است.
ایران، بزرگ ترین شریک تجاری چین در منطقه به شمار می رود. روابط دو کشور در سال 2017 از 37 میلیارد دلار آمریکا فراتر رفت و از زمان خروج آمریکا از توافق هسته ای سال 2015 و اعمال مجدد تحریم ها علیه ایران، تقویت شد. برای نمونه، شاخه سرمایه گذاری دولتی چین پس از خروج ایالات متحده از برجام، خط اعتباری 10 میلیارد دلاری برای ایران ایجاد کرد و این در حالی بود که دیگر شرمت های خارجی از بیم تحریم های ثانویه آمریکا از ایران گریخته بودند. با این حال، وخیم تر شدن روابط ایران و اسرائیل و خطر یک رویارویی مستقیم نظامی، می تواند برای چین مشکل ساز باشد. در واقع، روابط فزاینده پکن و تهران سبب شده اسرائیل در صدد جلب حمایت چین از تلاش های خود برای سرکوب متحدان منطقه ای ایران مانند حزب الله در لبنان برآید.
در زمینه نظامی هم چین و ایران روابط نزدیکی دارند و رزمایش های دریایی مشترکی در حاشیه تنگه هرمز انجام داده اند. چین در گذشته نیروی دریایی خود را برای محافظت از مسیرهای تجاری و تخلیه شهروندان ایرانی گرفتار در درگیری های منطقه ای به ویژه از لیبی در سال 2011 و از یمن در سال 2015 به کار گرفته است. سرمایه گذاری های مداوم چین در زیرساخت های بندری از جمله در تنگه هرمز، تنگه باب المندب، کانال سوئز، حیفا) که همگی نقاطی استراتژیک قلمداد می شوند، در نهایت می تواند برای چین دسترسی نظامی در منطقه فراهم آورد. نمونه این اتفاق در جیبوتی، جایی که چین یک پایگاه نظامی ساخته، قابل مشاهده است. (این مطلب ادامه دارد.)
منبع: بنیاد مطالعات مترقی اروپایی / تحریریه دیپلماسی ایرانی 34
نظر شما :