این بار به بهانه جنگ یمن

عمان و ایفای نقش دوباره میانجی‌گری برای ایران

۱۸ بهمن ۱۳۹۹ | ۱۳:۴۲ کد : ۱۹۹۹۷۶۱ خاورمیانه انتخاب سردبیر
میرجواد میرگلوی بیات در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: عمان کشور همسایه یمن و عربستان که به انحاء مختلف از جنگ یمن احساس خطر و بحران می کند مورد اعتماد رهبران ایران و آمریکاست، و در سال های اخیر نشان داده که یک میانجی صادق و بی طرف بوده و دغدغه های تمام طرف های درگیر را به خوبی درک می کند. عمان در گفت وگوهای برجامی نشان داد که بازیگری عاقل و قابل اعتماد برای سران جمهوری اسلامی ایران است و تجربه موفق برجامی بیانگر این است که عمان بار دیگر می تواند میزبان گفت وگوهای غیربرجامی نیز باشد. یکی از گفت وگوهای غیر برجامی همین جنگ میان عربستان و یمن است که اتفاقا حل این بحران برای خود عمان نیز بسیار مهم است.
عمان و ایفای نقش دوباره میانجی‌گری برای ایران

نویسنده: میرجواد میرگلوی بیات، دانشجوی دوره دکتری مطالعات منطقه ای دانشگاه تهران، کارشناس مسائل شبه جزیره عربستان، نویسنده کتاب عمان

دیپلماسی ایرانی: با شکل¬گیری کابینه دولت جدید آمریکا به تدریج شاهد مواضع جدید این کشور در قبال مسائل مختلف در نقاط مختلف جهان هستیم. اما آنچه برای ما اهمیت دارد مواضع دولتمردان آمریکایی در مورد برجام و هم چنین مسائل غرب آسیا است که اتفاقا بر اساس اظهارنظرهای این روزهای دولتمردان آمریکایی و اروپایی حل یکی از آنها بدون دیگری امکان پذیر نیست.

در این متن بیش از آنکه بخواهم در مورد خود برجام و تعهدات دو طرف صحبت کنم، به دنبال ارائه راه حلی برای شروع گفت وگوها در مورد برجام هستم. موضع جدید آمریکا در مورد قطع کمک های تهاجمی آمریکا به عربستان در جنگ یمن یک قدم رو به جلو برای حل بحران و پایان جنگ یمن است. این پیشنهاد دولت بایدن با اظهارنظر مثبت وزیر امور خارجه صنعا روبه رو شد و عربستانی ها که اتفاقا به خوبی می دانند که این موضع بایدن نیز از این موضوع چندان به نفع آنها نیست از این مساله استقبال کردند. اظهار نظر وزیر امور خارجه صنعا به احتمال زیاد نمی تواند بدون هماهنگی با تصمیم¬سازان ایرانی باشد، بنابراین می توان گفت که ایران نیز از این پیشنهاد بایدن راضی است. علاوه بر این اظهارنظر بایدن، تصمیم دولت آمریکا برای بررسی خروج انصارالله از فهرست گروه های تروریستی خود نیز پالس مثبتی دیگر برای محور مقاومت است.

می دانیم که لابی عربستان در آمریکا در کنار اسرائیل یکی از تاثیرگذارترین لابی ها در میان افراد ذی نفوذ آمریکایی است که بدون توجه به این لابی شاید بررسی سیاست های دولت آمریکا دچار خطای تحلیل شود. اظهار نظر امانوئل ماکرون، رئیس جمهوری فرانسه برای مشارکت اسرائیل و عربستان در هرگونه مذاکرات آتی با ایران را باید در فضای تاثیرگذاری لابی های عربی – یهودی تحلیل کرد. تاکید بر حضور عربستان و اسرائیل در مذاکرات به معنای این است که نگرانی های سیاستمداران غربی فقط مرتبط با برنامه های هسته ای ایران نیست و آنها به دنبال این هستند که بحران های متفاوت در بیخ گوش اروپا که منجر به مشکلات عدیده برای آنها شده است کاهش پیدا کند. بسیار مشخص است که گره زدن برجام به این پرونده ها و اضافه کردن عربستان و اسرائیل به این مذاکرات از سوی رهبران جمهوری اسلامی ایران رد می شود و ایران حاضر نخواهد بود که تن به این شروط بدهد. خوب در چنین شرایطی چه باید کرد؟

جمهوری اسلامی ایران بر اساس تجارب و عقلانیتی که در چهار دهه از حیات خود به دست آورده توان تفکیک چالش ها و حتی دشمنی ها را دارد، یعنی در حالی که در جبهه¬ای در حال تخاصم و حتی درگیری است توان این را دارد که در پرونده و جبهه ای دیگر رایزنی ها و مذاکرات را بدون عدول از مواضع در پرونده دیگر پیش ببرد. پرونده جنگ یمن به خاطر مختصاتی که دارد، بستر لازم برای رایزنی بدون اینکه به روح برجام آسیب برساند را دارد. بحران انسانی یمن، توازن قدرت میان دو طرف، فشار جامعه جهانی برای حل بحران و اظهارنظر اخیر بایدن در مورد قطع کمک به سیاست های تهاجمی عربستان در این جنگ و چندین مورد دیگر شرایطی را به وجود آورده که باید با دیپلماسی میوه آن را چید. مقاومت انصارلله و کمیته های مردمی در یمن عملا آنها را تبدیل به یک نیرویی کرده است که حتی امیر جدید کویت نیز مستقیما با آنها مکاتبه کرد و جواب پیام تبریک آنها را پاسخ داد، قطر و عمان نیز دولت صنعا را پذیرفته اند و این جریان مردمی تبدیل به یک نیروی سیاسی – نظامی پذیرفته شده در میان کشورهای منطقه شده و خود عربستان نیز از نابودی این نیرو ناامید است. آنچه از مواضع چند روز اخیر مقامات آمریکایی، عربستانی و یمنی (شما بخوانید ایرانی) به اذهان متبادر می شود، اجماعی برای حل این بحران و اتمام جنگ است. در این پرونده ایران برگ های لازم برای بازی دارد و همه قدرت های جهانی از این مهم باخبر هستند ولی آنچه برای ایران اهمیت دارد اتمام بحران انسانی و تثبیت قدرت انصارالله در یمن است که عملا به آتش بس میان عربستان و یمن به وقوع خواهد پیوست.

عمان کشور همسایه یمن و عربستان که به انحاء مختلف از جنگ یمن احساس خطر و بحران می کند مورد اعتماد رهبران ایران و آمریکاست، و در سال های اخیر نشان داده که یک میانجی صادق و بی طرف بوده و دغدغه های تمام طرف های درگیر را به خوبی درک می کند. عمان در گفت وگوهای برجامی نشان داد که بازیگری عاقل و قابل اعتماد برای سران جمهوری اسلامی ایران است و تجربه موفق برجامی بیانگر این است که عمان بار دیگر می تواند میزبان گفت وگوهای غیربرجامی نیز باشد. یکی از گفت وگوهای غیر برجامی همین جنگ میان عربستان و یمن است که اتفاقا حل این بحران برای خود عمان نیز بسیار مهم است. عمان در پرونده هم یک میانجی عاقل و مورد اعتماد و هم یک میانجی منتفع از حل بحران یمن است و به دنبال این نخواهد بود که از این نمد برای خود کلاهی ببافد. به نظر من در این برهه از تاریخ باید میانجی گرانی پا به میدان بگذارند که اولا سابقه خوبی دارند و اعتماد طرف ها را جلب کرده، ثانیا حل بحران با منافع او گره خورده باشد و به دنبال سوءاستفاده و امتیازاتی برای خود نرود. در این مورد به خصوص عمان می توان شروع مذاکره مستقیم ایران با دولت بایدن باشد و پالس به اروپایی ها چندان مقبول نیست. گفت وگوی غیربرجامی میان ایران، یمن، عربستان و آمریکا در عمان راه حلی برای شروع گفت وگوهای مستقیم میان ایران و آمریکاست، هم عربستان به عنوان یک بازیگر مهم منطقه ای و تاثیرگذار وارد بازی می شود و تضمین‌های لازم را کسب می کند و هم یمن از یک بحران بزرگ نجات پیدا می کند. این پرونده جدید می تواند با عقلانیت تصمیم سازان ایرانی هم به عنوان یک حسن نیت برای حل و فصل امور مختلف تلقی شود و هم برجام را از هر گونه متغیر جدید حفظ کند و بازگشت بدون شرط آمریکا به برجام را تسهیل کند. لازم به ذکر است در چنین تحلیلی متغیرهای زیادی می تواند دخیل باشد که نویسنده آن را قبول دارد و می¬تواند آن در سلسله مقالاتی نقد و بررسی کرد.

کلید واژه ها: عمان ایران و عمان عربستان سعودی ایران و امریکا میانجی گری عمان جنگ یمن یمن


( ۴ )

نظر شما :

خسرو ۱۹ بهمن ۱۳۹۹ | ۱۳:۲۹
نوشته خوبی بود خسته نباشید ، با توجه به توازن قوا در یمن ، محتمل است که دو یمن به مرکزیت صنعا و عدن تشکیل شود که یمن شمالی با مرکزیت صنعا کشور شیعیان زیدی و یمن جنوبی با مرکز عدن کشور اعراب سنی نزدیک به امارات و عربستان باشد و در یمن جنوبی رقابت دوباره عربستان و امارات و مصر و قطر و ترکیه برای نفوذ کلید بخورد
ایرانی ۱۹ بهمن ۱۳۹۹ | ۱۸:۰۵
به خسرو متاسفم برای نگاه بینهایت غیر انسانیتون چیزی که شما میگید اگر باب المندب رو نادیده بگیریم کلا به نفع ایرانه اما چقدر راحت از تجزیه یمن صحبت میکنید دوست دارید کسی از تجزیه ترکیه حرف بزنه قطعا نه ایران من هرگز به خودش این اجازه رو نمیده باعث تجزیه یک کشور بشه با همه انتقاداتی که به مقامات کشورم دارم مطمئنم که هرگز این کارو نمیکنند بادلیل میگم کما اینکه در عراق فرصت رو داشتن که این کشور رو به سه بخش سنی و شیعه و کرد نشین تقسیم کنند و نکردند با وجود اینکه به نفع ایران بود چون قریب به اتفاق نفت عراق در مناطق شیعه نشین هست و در مورد کردها هم مشکلات ایران اصلا به بغرنجی ترکیه نبوده و میتونست به خاطر منطقه شیعه نشین از این مشکلات چشم پوشی کنه اما نکرد متوجه هستین سرزمین من ظالم نیست ، نظم سایکس پیکو با همه بدیهاش نگهبانی داره بنام ایران پس هرگز تصور نکنید که سرزمین من باعث تجزیه جایی بشه مهمترین نگرانی ایران در جنگ شمال اخیر هم حفظ مرزها و عدم تغییر بود متوجه هستین ، اگر روزی ایران من به این سو حرکت کنه مطمئن باشین بعنوان شهروندانش تهران رو متوجه حرکت غیر انسانیش خواهیم کرد و الان هم دوست دارم به تهران بگم با عربستان حرف بزنید نگرانیهاش رو برطرف کنید حق دارند یمن همسایه اونهاست این حق رو بهشون بدید که با همسایشون مراوده داشته باشن مهمترین کشور برای حضور موثر در یمن قطعا عربستان و بعد ایرانه عربستان به خاطر همسایگی و ایران به خاطر تشیع عزیز باز هم میگم عربستان از ما باید حضور بیشتری داشته باشه مرزهاشه طبیعیه همونطور که ما در افغانستان باید بیشتر باشیم حالا که فرصت مناسبه این جنگ رو با حفظ حق حوثی های مقاوم و پذیرفتن حق عربستان خاتمه بیم این مردم مظلوم خیلی وقته در عذابند به حق عاشورای حسین کمک کنیم به تموم شدند این کشتار
خسرو ۲۰ بهمن ۱۳۹۹ | ۱۳:۱۹
تا سال 1991 یمن شمالی و جنوبی وجود داشتند و در آن سالها بعد از فروپاشی شوروی متحد شدند و لیکن یمن شمالی در سال 1918 از عثمانی جدا شد و به مرکزیت صنعا با جمعیت خالص شیعیان زیدی در همان جایی مستقر بود که امروز دست حوثی هاست و یمن جنوبی تا سال 1967 مستعمره انگلیس بوده و سپس استقلال یافت و جمعیت آن اهل تسنن هستند یعنی مرزهای امروزی استقرار حوثی ها و اهل تسنن همان مرزهای یمن جنوبی و شمالی است و با توجه به توازن قوا در همین حالت خواهد ماند این یک تحلیل منطبق بر واقعیات است و انسانی است ، نگاه غیر انسانی همان نژادپرستی خشک وخالی و منطبق بر افسانه های باستانی دروغین و نفی وجود فرهنگ ها و اقوام ایرانی است
ایرانی ۲۰ بهمن ۱۳۹۹ | ۱۶:۳۶
مطمئنا تحلیل شما کاملا ناظر بر تمایل سنی مذهب ها و اخوانیهایی است که ارزوی نفاق دارند ، فراموش نکنید یمن دیگه ایران نیست که بتونید با. تحریک قومیتی دستاش رو ببندین عربستان و امارات قدرت مطلق این قسمت هستند و قطر وزنی نداره ، در ثانی پذیرفتن حرف شما یعنی پذیرفن خودمختاری اکراد سوریه ، راستی ازمایی ادعا ها از همین جا شروع میشه . افسانه ؟ اقوام ایرانی ؟ نفی اقوام ؟ تا کی مظلوم نمایی ؟ تا کی پشت حقارت انکاری دیگران مخفی خواهید شد ؟ نمیفهمم فهم شما و اندیشه شما از ایران رو ؟ تاریخ با کشفیات باستانشناسی با ما حرف میزنه ، حتما اخبار باستانشناسی امروز 20 بهمن 99 رو بخونید تا متوجه بشید متوهم چه کسانی هستند و افسانه سرا کی هست، منصف باشیم