کووید ۱۹، یک هشدار به موقع برای ایالات متحده
وقتی تغییر رفتار در خانه موفق نیست، تغییر نظام در خارج غیرممکن است
دیپلماسی ایرانی: پیشتر در توئیتی به این مساله اشاره کردم که کشوری که نمی تواند شهروندان خود را به پوشیدن ماسک برای کنترل یک بیماری همه گیر وادار کند، نمی تواند کاری با سقوط دولت های خارجی و تلاش برای بازسازی جوامعی داشته باشد که حتی آنها را به درستی درک نمی کند. منطق پشت این توئیت چندان دشوار نیست، اما از آنجایی که افراد و نهادهایی هستند که تصور می کنند تغییر نظام یک راه حل آماده و راحت برای مقابله با چالش های سیاست خارجی است، می شود به جزئیات این استدلال بیشتر پرداخته شود.
مساله را با طرف ملت-سازی معادله آغاز می کنم. به رغم آنچه به طور عمده درباره «جنگ های ابدی» انتظار می رفته، در 25 سال گذشته هیچ یک از تلاش ها برای تحمیل تغییر نظام از خارج به طور کامل موفقیت آمیز نبوده است. اول اینکه سرنگونی یک دولت خارجی ناگزیر به نابودی همه نهادهای سیاسی آن می انجامد که یعنی هیچ ظرفیت محلی موثری برای حفظ نظم پس از پایان نظام قبلی وجود نخواهد داشت. حتی عملیات محدود برای برکناری یک رهبر استبدادی و زیردستان او هم سبب می شود که فشار حفظ نظم بر دوش مقامات رده های پایین تر بماند که این مساله به بی ثباتی در داخل کشور هدف می انجامد.
تغییر نظام همچنین یک سری برنده و بازنده ایجاد می کند که بازنده ها عمدتا افرادی رده بالا در نظام قبلی و ناراضی از اتفاقات جدید هستند که در برابر از دست رفتن قدرت و ثروتشان مقاومت کنند و شاید حتی برای بازیابی موقعیت قبلی به خشونت متوسل شوند. در جوامعی که تحت تاثیر اختلافات قومی، مذهبی، فرقه ای یا دیگر موارد هستند، شهرت، حرص و طمع یا جاه طلبی می تواند گروه های مختلف را به تلاش برای به دست آوردن موقعیت و قدرت ترغیب کند. قدرت های خارجی و سازمان های تروریستی فراملی نیز معمولا خیلی سریع در صدد استفاده از فروپاشی نهادها و هرج و مرج موجود بر می آیند.
در واکنش به این اتفاقات قدرت مداخله گر اصلی احتمالا برای حفظ نظم در میانه روند تشکیل دولت جدید، کشور هدف را اشغال می کند. حضور گسترده نظامی خارجی معمولا به نارضایتی در داخل کشور هدف می انجامد و با مقاومت خشونت آمیز همراه می شود و در نتیجه، برای برقراری نظم شمار بیشتری از نیروهای اشغال گر نیاز می شود. و از آنجایی که این اتفاقات عموما در کشوری دور از قدرت اشغال گر رخ می دهد، هزینه تدارکات و رسیدگی به نیروهای اعزامی بالا می رود.
در نبود اطلاعات و درک درست از آداب و رسوم و ارزش های محلی و دانش زبانی، احتمال اینکه کشور «ملت-ساز» بتواند رهبران مناسبی را برای سمت های اصلی انتخاب یا موسسات جدید دارای مشروعیت ایجاد کند، بسیار کم است و تلاش ها ایجاد نهادها و زیرساخت های محلی برای رونق اقتصاد ناگزیر به تشدید فساد می انجامد و عواقب ناخواسته خواهد داشت.
خلاصه کلام اینکه حتی در بهترین شرایط روند تغییر نظام و ملت سازی یک عمل فوق العاده پیچیده مهندسی اجتماعی است. در حقیقت، قدرت مداخله گر می کوشد تا میلیون ها نفر با پیشینه، باورها و هنجارهای سیاسی و اجتماعی متفاوت را به تغییر رفتار مطابق باورها و هنجارهای خود وا دارد. برای موفقیت تغییر نظام تحمیلی یک سری تلاش های همزمان گسترده توسط افراد آگاه و ماهر لازم است؛ هزینه زیادی دارد و ممکن است مدت زیادی طول بکشد. به علاوه، به حمایت های سیاسی داخلی و البته بخت هم نیاز خواهد شد. لازم به گفتن نیست که عمده اقدامات دو دهه اخیر ایالات متحده در این زمینه فاقد این ویژگی ها بودند.
حالا چالش های کووید 19 و دشواری های وادار کردن مردم به پوشیدن ماسک در معابر عمومی را بررسی می کنیم. البته لازم به ذکر است که ماسک وزن زیادی ندارد، پوشیدن آن دردناک نیست، هیچ تغییری در محل زندگی یا سایر عادت های رفتاری ایجاد نمی کند و اطلاعات شخصی افراد را در اختیار دولت، جورج سوروس یا گوگل نمی گذارد و البته هزینه بالایی هم ندارد.
دولت آمریکا در این مورد سعی نمی کند مردم یک کشور خارجی را به تغییر رفتار ترغیب کند، بلکه با مردم خود در ارتباط است. مردم خارجی ندارد. این کشور در قلمرو خود و با افرادی که می داند بهترین عملکرد را دارد. گرچه برخی از عناصر واکنش به یک همه گیری چالش برانگیز است، اما یک هدف ساده را دنبال می کند: برای مهار بیماری لازم است سرعت انتقال آن در میان جمعیت کاهش یابد. برای این کار فاصله گذاری اجتماعی، پوشیدن ماسک، خودداری از تجمع و موارد اینچنینی لازم است. نیازی به قانون اساسی، تجدید نظر درباره مرزهای ایالتی، سرنگونی رهبران و نهادهای سیاسی، تغییر نقش، رسیدگی به مسائلی همچون اقلیت های دینی، حقوق زنان، ارزش های سیاسی یا اجتماعی نیست. در حقیقت، هر اندازه که تلاش های دولت در کنترل بیماری موفق تر باشند، تاثیرات بلندمدت سیاسی یا اجتماعی آنها کمتر خواهد بود.
به طور خلاصه، مواجهه با همه گیری کووید 19 در بهترین شرایط دشوار است، اما همچنان خیلی ساده تر از تلاش برای اعمال دموکراسی های پایدار و موثر در عراق، افغانستان، لیبی یا سایر کشورها آنهم از طریق مداخله نظامی است. به همین دلیل است که به سادگی می توان گفت دولتی که توانایی ترغیب شهروندان خود به پوشیدن ماسک را ندارد، چطور می تواند به تلاش برای تغییر رفتار مردم کشور های خارجی بیاندیشد؟ البته منظور این نیست که اگر ایالات متحده بعد از همه تعلل ها و تلاش های دیرهنگام در قیاس با کشورهایی مانند کره جنوبی، ژاپن، ویتنام، آلمان، یونان و برخی از دیگر کشورها نهایتا دریافت که چطور مردم را به فاصله گذاری اجتماعی و رعایت احتیاط ترغیب و بیماری را کنترل کند، می تواند به شغل قبلی در تغییر نظام در دیگر کشورها برگردد. این دو مساله اصلا ارتباطی به یکدیگر ندارند و موفقیت در ارتقای بهداشت عمومی در خانه نمی تواند عمل تقریبا غیرممکن تغییر نظام در خارج را موفقیت آمیز کند. با این حال، کووید 19 یک هشدار به موقع است: وقتی ایالات متحده نمی تواند یک سیاست عمومی نسبتا ساده را در خانه به درستی اجرا کند، احمقانه است که فکر کند می تواند اقدامی بسیار جاه طلبانه در جوامعی که هیچ شناخت درستی از آنها را ندارد با موفقیت پیش ببرد.
منبع: فارن پالسی / مترجم: طلا تسلیمی
نظر شما :