نگاهی به سریال «تهران»
وقتی که رسانه در خدمت بازی سیاسی سناریوی «زمستان سایبری» اسرائیل علیه نطنز و پارچین قرار گیرد
دیپلماسی ایرانی – مینی سریال «تهران» محصول اسرائیل به کارگردانی دانیل سیرکین روسی الاصل و حمایت تیم سازنده سه نفره ای با محوریت موشه زوندر است که از 22 ژوئن/ دوم تیر پخش و نمایش آن در کانال کان 11 اسرائیل آغاز شد. اگر چه هنوز تاریخ دقیقی برای نمایش این سریال در ایالات متحده مطرح نشده، اما گویا برای برنامه جدی برای نمایش گسترده آن در آمریکا و اروپا نیز در دستور کار است. چرا که محتوا و بن مایه اثر بر مبنای یک تیلر جاسوسی با تم سیاسی، ذیل محوریت تنش اسرائیل با جمهوری اسلامی ایران است. در این راستا اپل تی وی پلاس حق پخش انحصاری این سریال در سراسر جهان را برای خود خریداری کرده است و به عنوان تنها سرویس پخش کننده اختصاصی این سریال در سراسر جهان عمل میکند. اگرچه در ژوئیه سال ۲۰۱۹ کمپانی Cine Flix حق پخش انحصاری جهانی برای این سریال را به دست آورده بود. اثر به شدت حال و هوایی نزدیک به فیلم سینمایی «مامور مخفی» (The Operative) ساخته یووال آدلر، دیگر کارگردان اسرائیلی محصول مشترک ایالات متحده، اسرائیل و آلمان دارد که اتفاقا برخی از صحنه های این فیلم سینمایی بر خلاف سریال تهران در ایران و صد البته به صورت غیرقانونی فیلمبرداری شده است.
»موشه زوندر روزنامهنگاری که پیش از این در نشریه عبری ماآریو مطلب مینوشت در کنار دانا ادن، اومری شینهار و مور کوهن فیلمنامه ای را با موضوع جنگ سایبری اسرائیل علیه ایران در زمینه فعالیت های هسته ای ایران زیر قلم برده اند که دونا پروداکشنز و شولا اشپیگل پروداکشنز مسئولیت تهیه آن را بر عهده گرفته اند. پیرو این نکات خروجی اثر در حوزه متن تصویری آن چنان که باید قابل اتکا نیست و در نهایت ما با اثری رو به روییم که فاقد هر گونه ارزش دراماتیک و نیز بصری است. چرا که، نه موشه زوندور روزنامه نگار که پیشتر سریال پرمخاطب فائودا (فوضی) محصول سال ۲۰۱۵ شبکه نتفلیکس را نویسندگی کرده است، آن شناخت لازم را از ایران به عنوان نویسنده کار دارد و نه سابقه کارگردانی دانیل سیرکین که ساخت آثاری چون خارج از دید، استکهم و سلول گوردین را در کارنامه دارد نشان از این داشت که این سریال هشت قسمتی بتواند اثری جالب توجه از آب درآید. با وجود آن که سریال ضد ایرانی میهن یا همان «Homeland» در این ژانر و سیاق به مراتب اثری جلوتر از این سریال است. اما این اثر در بُعد فرامتنی حائز اهمیت است.
سریال با صرف بودجه سنگینی تولید شده است، لذا طراحی صحنه های آن و بازنمایی بخش هایی از تهران در سریال که لوکیشن آن در یونان است قدری باور پذیر جلوه می کند. با این حال سریال تهران در قالب متن تصویری خود، نه از وجه تریلر جذاب جاسوسی توانسته به خلق یک اثر پر کشش دراماتیک برسد و نه از طراحی صحنه قابل قبول و بازیگران حرفه ای توانسته طرفی به اثر ببندد. اما بی شک این پروپاگاندای صهیونیستی از آن جهت می تواند قابل تامل باشد که به دنبال ذهنیت سازی در میان افکار عمومی در راستای واقعیت بخشی به برخی ادعاهای مقامات اسرائیلی طی چند هفته و چند ماه اخیر است. پیرو این نکته در کنار فشارهای سیاسی و دیپلماتیک آمریکا و اروپا، برخی مقامات صهیونیستی طی روزهای اخیر تلاش کردهاند که در خصوص ضربه زدن به توانمندیهای دفاعی و هستهای ایران دست به یک ادبیاتسازی معناداری بزنند. چرا که موضوع سریال تهران به تلاش موساد برای از کار انداختن برنامه اتمی ایران از طریق هک کامپیوتری باز می گردد. برای انجام این کار یک مأمور زن جوان را که اصالت ایرانی دارد، به تهران اعزام میکند این زن جوان در قامت افسر تازه کار موصاد ظاهر می شود و از آنجا که در شش سالگی به اتفاق خانواده اش به اسرائیل مهاجرت کرده است به منظور انجام نخستین ماموریت خود برای موصاد می بایست به تهران سفر کند تا با هک کردن پدافند هوایی جمهوری اسلامی ایران و از کار انداختن توان دفاعی کشور شرایط را برای بمباران هوایی رژیم صهیونیستی به رآکتورهای هسته ای ایران فراهم کند. در این خصوص علیرغم آن که فیلمبرداری این سریال (سریال تهران) از اکتبر سال گذشته میلادی در یونان آغاز شده است، ولی به نظر میرسد که با یک زمانبندی این اثر تلویزیونی با خط داستانی خاص خود بیشتر پازل مکملی برای تلقین راستی اتهامات و هجمه سازی هایی اخیری است که توسط سران و مقامات صهیونیستی علیه جمهوری اسلامی ایران در خصوص انفجار مخزن گازی شرق تهران و در محوطه پارچین و یا حادثه نیروگاه اتمی نطنز پیش کشیده شده است.
اگر چه در رابطه با هر دو اتفاق (انفجار در محوطه پارچین و حادثه نطنز) از سوی مقامات و مسئولین ذی ربط توضیحات کامل ارائه شد، ولی رسانه های معاند با بزرگ نمایی ادعای مقامات اسرائیلی سعی در حقنه کردن این مسئله و باور غلط دارند که تمامی این اتفاقات، نه یک حادثه، بلکه رخدادهایی ذیل حملات و عملیاتی های سایبری صهیونیست ها به منظور ناتوان کردن قدرت دفاعی کشور است تا در کنار این اتهام سازی ها ضمن قدرتمند جلوه دادن اسرائیل، سعی کنند ایران را کشوری نشان دهند که با توجیه این حوادث و نسبت دادن آن به اتفاقات غیر عمدی از درگیری مستقیم با اسرائیل هراس دارد. اما در این میان تنها ذکر این نکته کفایت می کند که پاسخ موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در حمله به پایگاه عین الاسد آمریکایی ها در عراق که به مجروج شدن 110 نظامی این کشور انجامید خود گویایی آن است که ایران برای حفظ منافع ملی و تمامیت ارضیش، نه تنها در تقابل با اسرائیل که حتی در رویارویی و مواجه با ابر قدرتی چون ایالات متحده هم هراسی ندارد. کما این که اگر چه کیوان خسروی، سخنگوی دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی عنوان داشت که به دلیل برخی ملاحظات امنیتی علت و چگونگی بروز حادثه نطنز در زمان مناسب اعلام خواهد شد. اما تهران در همین رابطه صراحتا بیان داشت که اگر ثابت شود عوامل خارجی در حوادث پارچین و نطنز دست داشتهاند، تلافی خواهد کرد. این در خالی است که روزنامه پرتیراژ اسرائیلی یدنوت اخرونوت به نقل از سرویس های اطلاعاتی اسرائیل اساسا مسئله خرابکاری و جنگ سایبری را رد کرده و بیان می دارد که انفجار هفته گذشته پارچین و دیگر حوادث به اصطلاح «مشکوک»، به علت نقص فنی بوده است.
اتفاقا تغییر زمین بازی از جنگ مستقیم نظامی به نبرد سایبری با ایران از سوی مقامات صهیونیستی می تواند دال بر آن باشد که این تل آویو است که تمایلی به پیگیری جنگ مستقیم با تهران را ندارد و در این میان آثاری چون سریال تهران می تواند پاشنه آشیل هراس اسرائیل را به جای نقطه قوت او قالب کند و به همین دلیل است که خود صهیونیست ها تمام ادعاهایشان در خصوص عملیات های اخیر سایبری علیه ایران را پاسخ به اتهام دیگرشان علیه تهران در خصوص حمله سایبری چند هفته پیش منتسب به ایران علیه شبکه آبرسانی اسرائیل مرتبط می دانند تا هم کنش و هم واکنش ها را در زمین جنگ سایبری محدود کنند؛ اما چرا جنگ سایبری؟! چون بی شک مقامات صهیونیستی و آمریکایی به راحتی میتوانند هرگونه ادعا و اتهامی را در خصوص انجام عملیاتهای سایبری ضد مواضع کشورمان به عنوان یک پیروزی در رسانهها مطرح کنند، بدون آنکه دلیل، سند و یا مدرکی برای این ادعای خود داشته باشند. کما این که مصداق همین فضاسازی رسانه ای و سیاسی در خصوص حادثه نطنز و پارچین شکل گرفت و سعی در مسموم کردن افکار عمومی داخی و ناامن کردن شرایط روانی کشور را داشتند. در کنار آن تل آویو سعی دارد از این حربه ایران را در یک انزوای رسانهای و پاسخگویی قرار دهد. چون در این نوع نبردهای سایبری جبهه بندی، میزان گستردگی عملیات، شدت خسارات، موفقیت ها و شکست هایش مانند جنگ نظامی قابل درک و تبیین نیست. از این رو صهیونیست ها به راحتی می توانند روی آن مانور دهند. اتفاقا ذیل همین واقعیت است که ایگال یونا، رئیس ستاد سایبری اسرائیل، روز پنجم تیرماه از «فرا رسیدن زمستان سایبری» سخن گفت. اگر چه ایگال یونا اشارهای به ایران نکرد، اما روزنامه «تایمز اسرائیل» سخنان او را با حمله سایبری چند هفته پیش منتسب به ایران علیه شبکه آبرسانی اسرائیل مرتبط دانست تا بدین وسیله زمستان سایبری را بین تهران و تل اویو تعریف کند. یعنی از این طرق اسرائیل دست به موازنه قوا علیه ایران زده است تا بتواند برخی از تحولات منطقه خاورمیانه را بر مبنای منافع خود توجیه کند. البته در کنار تمامی این نکات سریال تهران در زیرلایه های بعدی خود سعی دارد به نحوی روابطی نزدیک و دوستانه از مردم ایران و اسرائیل به مخاطب خود، هم در اسرائیل و هم در خارج از اسرائیل ارائه دهد. لذا جاسوس موساد را فردی عاشق ایران نشان می دهد.
اینجاست که خلاء سریالهایی نظیر سریال گاندو، چه در تلویزیون ملی و چه در شبکه نمایش خانگی بیش از پیش احساس میشود. متاسفانه به جای اهتمام برای ساخت آثاری از این دست، ما با سریال هایی به شدت سطحی، پوچ و بی ارزشی طرفیم که نهایتا با نمایش روابط به اصطلاح عاشقانه ای کپک زده، علاوه بر به سخره گرفتن تفکر و شعور مخاطب، عملاً به مظنور پولشویی ساخته و به افکار عمومی عرضه می شود. اگرچه سریال این روزهای شبکه دوم سیمای جمهوری اسلامی ایران با عنوان «شاهرگ» و نیز فیلم های سینمایی ارزشمندی مانند «ماجرای نیمروز» و «ماجرای نیمروز؛ رد خون» و تاحدودی فیلم سینمایی «سیانور» توانسته است ابعادی از فعالیت های مخرب، ترور و جاسوسی های سازمان مجاهدین خلق (منافقین) را در یک سیر و پیوستار تاریخ سیاسی به درستی تبیین کند. اما به نظر لازم است که آثاری با محوریت جاسوسی ها و فعالیت های مخرب این سازمان تروریستی در همکاری با اسرائیل و ایالات متحده امریکا در برخی از اتفاقات و رویدادهای متاخرتر کشور مانند نقش منافقین در شکل گیری P.M.Dساخته شود تا بدین وسیله اهمیت شناخت منافقین برای جامعه به عنوان یک پدیده زنده تاریخ سیاسی کشور و به تبع آن نیز نقش جاسوسی های اسرائیل و آمریکا درک شود. اتفاقا شاید به واسطه موفقیت فیلم سینمایی جذاب و به شدت قابل احترام ماجرای نیمروز؛ رد خون است که ما شاهد برخی هجمه سازی ها علیه این اثر بودیم؛ هجمه سازی هایی که با نوشته هایی چون «ماجرای نیمروز؛ اثر هنری یا پروژه خطرناک امنیتی؟ نوشته بابک غفوری آذر» و «رد خون؛ جای شهید و جلاد عوض نشود، به قلم روزبه کمالی» در رسانه های معاند پی گرفته شد. لذا بی تردید لازم است که مسئولین فرهنگی و حتی نظامی و امنیتی کشور به اهمیت ساخت سریال ها و فیلم های سینمایی با موضوعات امنیتی و تریلرهای جاسوسی و آثاری با تم سیاسی معاصر در دنیا پی ببرند و با یک برنامه ریزی نسبت به تولید سریال ها و فیلم هعای سینمایی که قابلیت پخش جهانی به لحاظ کیفی را داشته باشد، اقدام کنند. در این میان شاید «روز صفر» ساخته سعید ملکان بتواند گام خوبی برای قدم نهادن در این مسیر باشد.
نظر شما :