نشست وبیناری با زائران امام (بیروت)، عبدالشهید الزهیری: امام خمینی شخصیتی استثنایی در جهان و حسنهای از حسنات دوران بود
یکی از از نزدیکان به امام خمینی در نجف اشرف با اشاره به صفات شخصیتی امام خمینی (ره)بیان کرد: ایشان شخصیتی استثنایی در جهان و حسنه ای از حسنات دوران بود.
به گزارش ایسنا، عبدالشهید الزهیری از نزدیکان به امام خمینی در نجف اشرف در نشست وبیناری با زائران امام (بیروت) با اشاره به صفات شخصیتی امام خمینی(ره)عنوان کرد: او شخصیتی استثنایی در جهان و حسنه ای از حسنات دوران بود؛ این عارف کامل رضوان الله تعالی علیه از همان آغازی که وارد نجف شد با توجه به روایت انا مدینه العلم وعلی بابها؛ این خود دارای رازی بود، یعنی ایشان امداد خود را از امام علی علیه السلام گرفت به تمام معنای کلمه شجاعت و علم و تواضع و زهد آن حضرت و تمام آن صفات را از جدش امیرمؤمنان گرفت.
وی افزود: روح الله اعتماد و مفهومی برای خود داشت او از مسیح عیسی بن مریم در قداست الگو گرفته بود؛یکی از روزها از استادم عبدالزهرا رضوان الله تعالی علیه گفت" پشت سر چه کسی و کجا نماز می خوانی؟" گفتم پشت سر سید روح الله خمینی، گفت "پس باهم برویم و پشت سرش نماز بخوانیم" با من به مسجد شیخ انصاری رضوان الله تعالی علیه آمد، همین که نماز تمام شد به سمت امام رفتم ایشان تبسمی فرمودند و عبدالزهرا نیز تبسم کردند بدون ان که سخنی رد و بدل شود، این عارف به من گفت " ایشان از اهل حال و معنا هستند و جایگاه بزرگی را در آینده خواهند داشت؛ زمانی که انقلاب اسلامی رخ داد مفهوم و کنه این کلام را دریافتم.
الزهیری اظهار کرد: ایشان هر بار که زیارت امام حسین (ع) می رفتند برایش تابستان و زمستان و مسائل دیگر مهم نبود، با این که آن زمان در آن دوران زیارت کردن ممنوع بود، اما برای این سید این امر هرگز مانعی نبود؛ گویی انقلاب را از امام حسین (ع) الهام می گرفت یعنی در هر زیارتی که مشرف میشد مدد را از امام حسین و از امام علی علیه السلام می گرفت. روز دهم محرم به خانه اش که بین حرم امام حسین و ابالفضل قرار داشت رفتم و جمعی از مریدان و حجت الاسلام دعایی و فرقانی را دیدم که حضور داشتند ؛ پشت سر امام نماز ظهر را یه جماعت خواندیم اما امام عبا نپوشیده بودند؛ این از عادات ایشان نبود که بدون عبا نماز بخوانند. نشستند؛ خواستند تا روضه ای بخوانم، سید از بکائین بود و ذکر امام حسین را دوست داشت؛ هنگامی که یادی از فرزندش کردم نگریست اما به محض ذکر مصیبت علی اکبر گریستند. نماز که در آن خانه در کربلا تمام شد، به سوی ایشان رفتم، امام عمامه اش را از روی سر برداشتند و روی زمین گذاشتند و به شدت شروع به گریه کردند، و از شهادت امام حسین برایش خواندم، این سید یک فرد عجیبی بود ؛ در کنار عرفانش تواضع عجیبی داشت. او قله کوهی سرافراز در برابر ستمگران بود.
وی ادامه داد: در آن زمان یکی از مسئولان به دیدار ایشان آمده بود، از ایشان خواسته بودند تا در موضوع تنب کوچک و بزرگ نظر خود را اعلام کند، به آنها گفت که شما اشتباه می کنید، در آن زمان چه کسی جرأت می کرد با مسئولان این گونه حرف بزند؟ کسانی که همگی از ستمگران بودند. من نه مرزهای شما را به رسمیت می شناسم و نه قوانین شما را. ایشان هرگز ترسی جز از خداوند را به رسمیت نمی شناختند. کسی که از خداوند بترسد خداوند هر چیز دیگر را از او میترساند و کسی که از خداوند نترسد از همه چیز خواهد ترسید.
الزهیری در پایان بیان کرد: سلام من به آقای خامنهای و سید حسن نصرالله که تاجی بر سر تمامی ماست.
انتهای پیام
نظر شما :