نائب رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس در گفت وگو با دیپلماسی ایرانی:
طرح "توقف در برابر توقف" فرانسه کارایی ندارد
گفت وگو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – هفته گذشته و به دنبال اقدام ایران در کاهش تعهدات برجامی و افزایش تنش میان تهران و واشنگتن، امانوئل بن، مشاور دیپلماتیک رئیس جمهوری فرانسه با همراه داشتن بسته پیشنهادی با عنوان "توقف در برابر توقف" به ایران سفر کرد. طرحی که در آن فرانسه پیشنهاد کرده است تهران افزایش فعالیت های هسته ای خود را متوقف کرده و آمریکا نیز در طرف دیگر، تحریم های خود علیه ایران را متوقف کند تا زمان بیشتری برای از سرگیری مذاکرات فراهم شود. اما به واقع در شرایط کنونی که ایالات متحده آمریکا و جمهوری اسلامی ایران در رادیکال ترین وضعیت خود قرار دارند اساساً این طرح پاریس می تواند محلی از اعراب داشته باشد؟ دیپلماسی ایرانی پاسخ به این سوال را در گفت و گویی با محمد جواد جمالی نوبندگانی، نائب رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی پی گرفته است که در ادامه می خوانید:
بعد از اقدام ایران در کاهش تعهدات برجامی در گام اول و نیز فاصله زمانی تا اجرای گام دوم شاهد بودیم که امانوئل بن، مشاور ارشد امانوئل مکرون، رئیس جمهوری فرانسه دو بار پیاپی به ایران سفر داشت. طبق اخبار مطرح شده فرانسه در این رفت وآمد دیپلماتیک طرحی به نام "توقف در برابر توقف" را مطرح کرده است و اکنون پیگیری این طرح در دستور کار جدی کاخ الیزه قرار دارد. اما به واقع در شرایط کنونی که ایالات متحده آمریکا و جمهوری اسلامی ایران در رادیکال ترین وضعیت خود در قرار دارند اساساً این طرح پاریس می تواند محلی از اعراب داشته باشد؟
به سوال خوبی اشاره کردید. به نظر من طرح "توقف در برابر توقف" فرانسه بیشتر به سود ایالات متحده آمریکاست. اگر شما به روزهای ابتدایی جنگ تحمیلی نگاه کنید در آن زمان هم پس تجاوز رژیم بعث عراق و اشغال خوزستان و بخش های دیگری از ایران، شورای امنیت از طرفین درخواست کرد که جنگ را متوقف کنند و هر کدام در مناطقشان مستقر باشند تا بعد از آتش بس تکلیف آن روشن شود. اگر آن زمان ما به درخواست شورای امنیت جامعه عمل میپوشاندیم، یقین بدانید که تمام مناطق اشغال شده از خرمشهر تا دیگر مناطق هنوز در دسته رژیم بعث بود. اکنون هم ایالات متحده آمریکا در طول ۱۴ ماه بی سابقه ترین تحریم های اقتصادی را علیه جمهوری اسلامی ایران اعمال کرده است. اما تنها زمانی که جمهوری اسلامی ایران در دو گام کوچک به سمت کاهش تعهدات برجامی خود، ذیل ماده ۲۶ و ۳۶ توافق هسته ای گام بر می دارد به ناگاه فرانسه طرح "توقف در برابر توقف" را مطرح میکند. این طرح اساساً به سود کیست؛ جز آمریکا؟! نکته مهمتر توقف تا کجا؟! پس می بینید که اساسا این طرح فرانسه، نه برای کاهش تنش، بلکه بیشتر برای حفظ منافع ایالات متحده آمریکاست. چون اگر این توقف اجرایی شود دقیقا ما به وضعیت قبل از ۱۸ اردیبهشت سال جاری باز می گردیم. یعنی تداوم اعمال تحریم های امریکا و بدعهدی اروپا و دست های بسته ایران در تقابل با این شرایط. بنابراین این طرح فرانسه به هیچ وجه قابل قبول نیست.
پس از نگاه شما اساساً فرانسه این طرح را به چه منظوری ارائه کرده است؟
هدف از این طرح توقف در برابر توقف فرانسه بیشتر معطل کردن ایران برای عدم ورود به گام های بعدی است. در کنار آن فرانسه سعی دارد که تهران حتی دو گام نخستینی هم که برداشته است، متوقف کند. با این تفاسیر اساساً نباید به این طرح فرانسه اعتنایی کرد.
در کنار نکات مطرح شده برخی تحلیل ها بر این واقعیت تاکید دارد که اکنون تقسیم وظایف میان فرانسه و آلمان با انگلستان صورت گرفته است که از یک سوم پاریس و برلین به عنوان پلیس خوب، تلاش های دیپلماتیکی را برای کاهش تنش و حمایت از برجام و اینستکس داشته باشند و از آن سو لندن نیز با اقداماتی نظیر توقیف نفتکش گریس1 و محموله نفتی آن و نیز برخی جریان سازی های رسانهای از چهارشنبه هفته گذشته در خصوص اقدام تهران برای حمله و توقیف نفتکش انگلیسی در خلیج فارس نقش پلیس بد را ایفا کند. از نگاه شما این طرح و تحلیل تا چه اندازه مطابق با واقعیت است؟
من معتقدم که این تحلیل درست است. چون بعد از اقدام ایران در کاهش تعهدات برجامی، به خصوص افزایش سطح غنی سازی شاهد بودیم که لحن اروپایی ها عوض شد. در این راستا انگلستان علاوه بر تهدیدات و مواضع تند، برخی تحرکات را نیز سامان داد. اکنون لندن با یک اقدام غیرقانونی در توقیف محموله نفتی ایران سعی دارد شرایط را به سمت و سویی بکشاند تا ایران از انجام اقدامات و گام های خود در کاهش تعهدات هسته ای دست بردارد. در کنار آن هم فرانسه طرح خود را به ایران ارائه می کند. لذا این وضعیت نشان از این دارد که تقسیم وظایفی میان سه کشور اروپایی صورت گرفته است و این دست اقدامات حکایت از برنامه ریزی قاره سبز و هماهنگی آنها با ایالات متحده آمریکا و رژیم صهیونیستی است. چنانی که این کشورها تا پیش از ۱۸ اردیبهشت و گام های ایران در کاهش تعهدات برجامی، سناریو های خود را داشتند و اکنون نیز با عملیاتی شدن این گامها این بازیگران به دنبال اجرای سناریوهای دیگری هستند تا ایران را در برابر فشارهای خود تسلیم کنند. اما جمهوری اسلامی در طول این سالها به روشنی نشان داده است که اهل تسلیم و سازش نیست. همین مسئله باعث شده است که خود این کشورها در مواضع خود عقب نشینی کنند. البته رگههایی از این عقب نشینی در مواضع لندن در توقیف محموله نفتی ایران هم مشهود است. به هر حال ایران حق پاسخگویی به این اقدام متجاوزانه انگلستان در توقیف محمولی نفتی را برای خود محفوظ می داند. با این تفاسیر به نظر من لندن چارهای جز آزاد کردن نفتکش و محموله نفت ایران ندارد.
در این بحبوحه آقای ظریف قرار است چند ساعت دیگر سفری به نیویورک داشته باشند. این سفر در این شرایط به چه منظوری صورت می گیرد؟
سفر آقای ظریف در شرایطی انجام میشود که ایران گام دوم خود را در کاهش تعهدات برجامی عمل کرده است. از این رو ایران در سایه سفر آقای ظریف به نیویورک و مذاکراتی که در آمریکا خواهد داشت، مذاکراتی کاملاً جدی، حساس و به منظور احقاق حقوق ایران خواهد بود. یقیناً دیگر لحن ایران در این مذاکرات متفاوت از گذشته است و طرف های برجامی این مسئله را به خوبی درک کرده اند. بنابراین سفر می تواند حاوی دستاوردهای جدی برای ایران باشد.
در کنار این مسائل پنتاگون پنجشنبه هفته گذشته اعلام کرد که در حال رایزنی برای تشکیل ائتلافی است تا برای تمامی کشتیهایی که از خلیج فارس عبور میکنند، حمایت نظامی تامین کند؛ طرحی که از مدت ها قبل رسانه ای شده بود. اما به واقع این مسائل چه تاثیری بر تحولات منطقه و به خصوص شرایط ایران خواهد داشت؟
تمام این اقدامات برای انجام پروژه ایران هراسی است. اکنون هم انگلستان با این اقدامات سعی می کند به این مسئله دامن بزند تا بتواند از یک سو فشار جدی به ایران وارد کند و از سوی دیگر شرایط برای امنیتی شدن منطقه و به تبع آن فروش سلاح به کشورهای عربی شکل گیرد. البته کلیه اقدامات صورت شعاری و نمایشی است و اساساً نمی تواند امنیت جمهوری اسلامی ایران را تحت الشعاع قرار دهد. کما اینکه در ساقط کردن پهپاد متجاوز آمریکایی به روشنی نشان دادیم که توان ایران در حفظ و برقراری امنیت در مرزهای خود و دفع کلیه تهدیدات مثالزدنی است. لذا اگر ائتلاف نظامی در خلیج فارس به منظور ارزیابی توان ایران باشد یقیناً کشور با قدرت روز افزون به درجه ای از توان رسیده است که در برابر تمام سناریوهای احتمالی آمادگی تقابل دارد. اگر چه اکنون زمزمه های جنگ نفتکش ها با اسکورت کردن آنها مطرح هست، اما یقین بدانید که این شرایط بیش از آن که به ضرر ایران باشد، به ضرر کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، رژیم صهیونیستی و منافع آمریکا در منطقه است.
در کنار نکاتی که به آن اشاره داشتید برخی معتقدند که اکنون مواضع جمهوری اسلامی ایران در برابر پروسه مذاکره یک موضع دوگانه است. چون از یک سو پاسخ بسیار تندی به درخواست های مکرر دونالد ترامپ، مایک پمپئو و دیگر مقامات آمریکایی در خصوص مذاکره بدون پیششرط دارد. اما از آن سو وزیر امور خارجه کشور به طور مکرر از آمادگی جمهوری اسلامی برای مذاکره و گفت وگو با امارات متحده عربی و عربستان سعودی سخن می گوید. آیا می توان میان اسرائیل و ایالات متحده با عربستان سعودی و امارات متحده عربی در مواضعشان برای تقابل با جمهوری اسلامی ایران تفکیکی قائل شد. چرا از یک سو می توان با ریاض و ابوظبی مذاکره کرد، اما تلاش برای مذاکره با واشنگتن با "نه" قاطع تهران روبه رو است؟
ما مذاکره با آمریکا را قبول نداریم، چرا که ایالات متحده مذاکره را برای مذاکره نمیخواهد، بلکه مذاکره را به عنوان یک جزئی از پروژه فشار بر جمهوری اسلامی ایران در نظر دارد. از آن گذشته ایالات متحده آمریکا از مدت ها قبل پیش شرط های خود را در برابر ایران مطرح کرده است. پس مذاکرات پیش بدون پیش شرط وجود ندارد. تمام این مواضع مقامات کاخ سفید فریب افکار عمومی است. اما در طرف دیگر شرایط عربستان سعودی و امارات متحده عربی متفاوت از آمریکاست. اگرچه ریاض و ابوظبی به شدت دنباله روی سیاستهای واشنگتن و صهیونیستها در منطقه هستند و از هیچ کوششی برای دشمنی با جمهوری اسلامی ایران دریغ نمیکنند. اما زمانی که تهران به صراحت از آمادگی برای هرگونه گفت و گو و نیز امضای پیمان عدم تجاوز سخن میگوید نشان از این دارد که جمهوری اسلامی ایران با وجود تمام دشمنی ها حاضر است به سمت کاهش تنش با برخی کشورهای عربی منطقه گام بردارد. به هر حال امنیت این کشورها یعنی امنیت منطقه و امنیت جمهوری اسلامی ایران. ما هیچگاه خواهان ناامنی در هیچ نقطه ای از جهان، به خصوص منطقه غرب آسیا و خلیج فارس نبوده ایم. لذا از این روست که اساساً مذاکره با ایالات متحده آمریکا نمی تواند در قالب و چارچوب تلاش برای گفت وگو با کشورهای عربی منطقه تعریف شود.
نظر شما :