دموکراسی طوفان ترامپ را تاب می آورد؟
خیز جریان پوپولیستی جناح راستی (بخش پنجم و پایانی)
نویسنده: جان ففر (دبیر لوبه لوگ و مدیر برنامه سیاست خارجی زیر ذره بین در موسسه مطالعات سیاسی است. از جدیدترین کتاب های او می توان به «پس از شوک: سفری به رویاهای نابود شده اروپای شرقی» اشاره کرد. او مقاله هایی هم در نیویورک تایمز، واشنگتن پست، نقد کتاب لس آنجلس و بسیاری از دیگر نشریات به انتشار رسانده است.)
دیپلماسی ایرانی: استیو بنن سعی در ایجاد شبکه ای متشکل از پوپولیست های جناح راستی دارد و آن را «جنبش» می خواند و امیدوار است بتواند از شک و تردید ایجاد شده درباره اتحادیه اروپا استفاده و اسب تروای «جنبش» خود را به قلب اردوگاه دشمن وارد کند. این جنگ صلیبی بنن و جناح راست جدیدترین نمونه از تلاش ها برای باقی نگه داشتن ایالات متحده و بخش گسترده ای از یوروآسیا به عنوان سرزمین های مسیحیت سفیدپوست به شمار می رود. در برابر این جنگ صلیبی، افراد خوش بین به تئوری پاندول در علوم سیاسی دل خوش کرده اند و معتقدند دموکراسی این شورش عظیم راست های افراطی را دوام می آورد.
جنبش در برابر جنبش
در ایالات متحده، نهادهایی همانند «اینویزیبل / نامرئی» که یک گروه ترقی خواه تاسیس شده توسط یک سری از اعضای پیشین کنگره در آستانه انتخابات ریاست جمهوری 2016 است و اکنون 5 هزار بخش محلی دارد نیز هستند که منتظر بازگشت پاندول سیاسی نمانده اند. آنها همین حالا هم به شدت تلاش می کنند تا سیاست را به سمت جناح چپ بازگردانند و تلاش ها و برنامه ریزی های آنها نتیجه بخش و بر انتخابات میان دوره کنگره در سال 2018 تاثیرگذار بوده است؛ در این انتخابات دموکرات ها موفق شدند کنترل مجلس نمایندگان را بازپس بگیرند.
اما انتخابات ریاست جمهوری سال 2020 مساله دیگری است. در حال حاضر ترامپ از یک مزیت قابل توجه سود می برد و آن شرایط اقتصادی مطلوب در ایالات متحده است. در حقیقت برخی کارشناسان اقتصادی در پیش بینی چشم انداز سیاسی پیش رو گفته اند که تا زمانی که مشکل اقتصادی رخ ندهد، ترامپ به تاخت و تاز خود ادامه خواهد داد و احتمال پیروزی او در انتخابات زیاد خواهد بود. به علاوه، گروه رئیس جمهوری از این مساله کسب اطمینان کرده اند که مناطقی که او پایگاه قوی تری در آنها دارد، اشتغال زایی بیشتری را در قیاس به پایگاه های سنتی دموکرات ها شاهد باشند.
به علاوه، ترامپ و زیردستانش به شدت در تلاش هستند تا پایه و اساس جامعه دموکراتیک را نابود سازند و از این رو در جهت ارائه وجهه ای شیطانی از رسانه، محدود سازی حضور مردمی در انتخابات، کاهش موانع بین کلیسا و دولت و پر کردن دادگاه ها با ایدئولوگ هایی که حامی دیدگاه های آنها هستند، اقدام کرده اند. اکثریت قریب به اتفاق گروه هایی که برای شکست ترامپ در انتخابات 2020 فعالیت می کنند، همچنان از ابزارهای سنتی برای تحقق تغییرات سیاسی استفاده می کنند. اما ترامپ هم که از استادان پیشین پوپولیسم همچون اوربان و اردوغان درس گرفته، در کل درگیر تغییر زمین بازی است.
همین مساله است که شرایط سیاسی کنونی را متفاوت می کند. تئوری تغییرات سیاسی پاندولی تنها زمانی تحقق می یابد که بیشتر بازیکنان انتخاباتی با قوانین یکسان بازی کنند. اما پوپولیست جناح راستی در همه این مدت مشغول تغییر قوانین بازی بوده تا بتواند تا مدت زمان ممکن روی کار بماند و در همین حال، از شرایط موجود برای تقویت موضع خود استفاده کرده است. پوتین برای دو دهه بر روسیه فرمانروایی کرده و اردوغان هم برای 16 سال روی کار بوده است. اوربان هم به یک دهه فعالیت در صدر دولت نزدیک می شود. حتی در کشور غیردموکراتیک چین هم شی جین پینگ قوانین جانشینی را تغییر داده تا کسب اطمینان کند که برای همیشه در قدرت خواهد ماند.
یک پاسخ محتمل و ممکن به پوپولیسم جناح راستی می تواند تقویت پوپولیسم جناح چپی باشد. این استراتژی در سال 2015 برای حزب سیاسی سیریزای یونان جواب داد و این حزب از آن زمان تاکنون دولت را حفظ کرده است. برنی سندرز هم با همین استراتژی به نامزدی ریاست جمهوری حزب دموکرات در انتخابات 2016 نزدیک شد.
اما پوپولیسم جناح چپی نمی تواند پاسخی دائمی به پوپولیسم جناح راستی جدید باشد. آنها یا همانند ژان لوک ملانشون در انتخابات شکست می خورند یا با «واقعیت های اقتصادی» مشابه آنهایی مواجه می شوند که سیریزا را وادار به پذیرش ریاضت های اقتصادی درخواستی بوروکرات ها و بانک های اروپایی کرد. این احتمال هم وجود دارد که همانند ایوو مورالس در بولیوی درست همانند همتایان جناح راستی خود اصول دموکراتیک را زیر پا بگذارند.
راست جدید به واکنش بهتری نیاز دارد. هر چه نباشد، همه عواملی که سبب این موج جدید پوپولیسم جناح راستی شده اند، از جمله افزایش نابرابری اقتصادی، افزایش شمار مهاجران و ترکیدن حباب رسوایی ها هنوز وجود دارند. احزاب میانه همچنان بی اعتبار هستند و لیبرال ها هم نتوانسته اند جایگزین قانع کننده ای برای سیاست ها و نهادهای جهانی سازی ارائه کنند. تلاش برای خارج کردن پاندول سیاسی از منطقه فوریتی یک ضرورت است، اما کافی نخواهد بود. درست همانند آن است که انتظار داشته باشیم یک لایحه قانونی متعارف همانند اصلاح مالیات بر بنزین بتواند تغییر آب و هوا را متوقف کند. کارشناسان محیط زیست می دانند که تغییرات بی سابقه جوی به پاسخ بی سابقه نیاز دارند. به طور مشابه، برای مقابله با تهدید تغییرات آب و هوایی سیاسی نیز به یک رویکرد گسترده بین المللی و اساسا جدید، نیاز است.
از این رو، نمی شود منتظر حرکت پاندول سیاسی ماند؛ نمی توان به محدودیت ناشی از محافظ های قانونی دل خوش کرد. اکنون زمان منتشر کردن مانیفست یا برنامه 10 مرحله ای نیست. زمان آن است که جنبش بنن با یک جنبش پاسخ داده شود؛ ائتلافی از مردم و سیاستمداران در اتحادی بین المللی در برابر تهدیدهای جهانی از تغییرات آب و هوایی گرفته تا جنگ های بی پایان و نابرابری اقتصادی قد علم کنند. اگر چنین جنبشی تشکیل نشود، موج خروشان پوپولیسم جدید جناح راستی همه قایق های نجات، جلیقه ها و همه چیز را در خود فرو خواهد برد.
منبع: لوبه لوگ / مترجم: طلا تسلیمی
نظر شما :