نکته ای که باید به آن توجه شود
نگاهی به مفهوم استقلال
نویسنده: مصطفی ملکیان، فیلسوف
دیپلماسی ایرانی: اولویت داشتن آرامش، امید، رضایت باطن و... بر مفاهیم انتزاعی مانند "استقلال"، "نظام" و...
- شما مفهوم استقلال را در نظر بگیرید و اینکه می گویید کشور باید استقلال داشته باشد. بسیار خوب! استقلال داشته باشید، یعنی چه داشته باشد؟ فرض کنید کشوری را بگویند که وابسته است به کشوری دیگر، اما بعد می بینیم که مردمان همین کشور وابسته هم شادتر هستند، هم آرامش بیشتری دارند، هم امیدوارترند، هم رضایت باطن بیشتری دارند و بعد در مسائل اجتماعی هم می بینیم امنیت بیشتری دارند، رفاه بیشتری دارند، از عدالت اجتماعی بیشتری هم برخوردارند.
- اما یک کشور دیگری را می بینیم که به هیچ کشور دیگری وابستگی ندارد، ولی هیچ کدام از ویژگی هایی را که مردم در آن کشور وابسته داشته اند، مردم این کشور مستقل ندارند. حال کدام یک از اینها ارزشمندتر است؟
- شما یک چیزی درست کرده اید به نام مفهوم انتزاعی «استقلال»، بعد برای این که آن چیز حاصل بیاید، مردم دارند شادی، امید، آرامش، امنیت، عدالت اجتماعی و رفاه خود را از دست می دهند، ولی در عوض یک چیزی دارند به نام «استقلال» این «استقلال» چیست که دارند؟
- ممکن است شما بگویید استقلال به این معنا است که رجال سیاسی یک کشوری در تصمیم گیری هایشان، از هیچ کسی فرمان نمی برند. من می پرسم آیا نفسِ این فرمان نبردن مطلوبیت دارد یا چون این فرمان نبردن سبب رفاه بیشتر، سبب امنیت، عدالت، آزادی بیشتر و سایر احوال نفسانی مردم آن کشور می شود باارزش است؟
- اگر به سبب اینهاست، وقتی دیدیم اینها حاصل نشده است دیگر نمی توانیم به مفهوم انتزاعی مثل «استقلال» بچسبیم و یا از آن طرف ببینیم که اینها حاصل است ولی آن فرمان نبردن حاصل نیست، چه دغدغه ای داریم؟
- اینها را برای این نمی گویم که استقلال چیز بدی است. اصلا به این معنا نیست. می فهمم استقلال چیست، اما می گویم استقلال ارزشش برای این است که سبب ساز این امور می شود. اگر دیدیم این امور وجود ندارد حالا شما یک اسم هم به نام استقلال داشته باشید، چه سودی می برید؟
- به نظر من در مغالطه تجاهر همه این دیدگاه ها مشترک هستند. شما یک مفهوم در ذهنتان درست می کنید و به ازای این مفهوم در زبانتان یک اسم می گذارید و بعد فکر می کنید که این واقعیت با مفهوم شما و با اسمی که شما بر روی آن گذاشته اید پدید آمده و بعد می گویید: این واقعیت در حال رشد است، این واقعیت دارد تغذیه می کند، این واقعیت دارد رو به فلان چیز می رود. مثلا می گوییم فلان کس دارد نظام را تضعیف می کند. نظام را تضعیف می کند یعنی چه؟ یعنی چه چیز دارد تضعیف می شود؟
نظر شما :