ایرانیان و بیاعتمادی به سرزمین تزارها
فرارو- باوجود تمایل زیاد مقامات کشور به افزایش و تعمیق ارتباط با روسیه، همیشه نوعی بی اعتمادی در خصوص سرزمین تزارها میان ایرانیان وجود داشته که بخشی از آن پیشینه تاریخی دارد و بخشی دیگر بر گرفته از واقعیات روز است.
به گزارش فرارو؛ بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و فروپاشی اتحاد شوروی، ایران و روسیه در موقعیتی قرار گرفتند تا بتوانند مناسبات جدیدی را پایه ریزی کنند و این مسئله طی سال های اخیر بیش از گذشته مورد توجه مقامات دوطرف قرار گرفته است و این زمینه همکاری های بیشتر را فراهم کرده و در این مورد می توان به ساخت ۸ واحد جدید برق هسته ای، تقویت بنیهٔ دفاعی ایران، موافقت دو کشور برای جابه جایی ۵۰۰ هزار بشکه نفت خام در روز، همکاری های دو کشور برای پایان دادن به هرج ومرج ناشی از دخالت نیروهای خارجی در سوریه، همکاری های منطقه ای در آسیای مرکزی و قفقاز، همسویی مواضع دو کشور در مسائل افغانستان و عراق و نظر مشترک دو کشور در مورد اصلاح نظام نوین جهانی اشاره کرد.
اما این تنها یک طرف ماجرا است و رابطه میان ایران و روسیه هرچند بسیار مورد توجه و اعتماد مقامات کشور است، اما در میان افکار عمومی اینگونه نیست و همیشه نوعی سوظن و بی اعتمادی به طرف روسی وجود داشته است و معتقدند که این کشور با توجه به سابقه تاریخی، همیشه در بزنگاه ها ایران را تنها گذاشته و از اعتماد طرف ایرانی سوءاستفاده کرده است.
در همین خصوص علی بیگدلی استاد روابط بین الملل در گفتگو با فرارو اظهار کرد: «سال هاست که روس ها، ایران و سوریه را به گروگان گرفته اند و به وضوح می توان دید که روس ها با ایران در حال بازی هستند و به همین دلیل نباید مقامات ما خیلی دلباخته روسیه شوند و تصمیماتشان را با اتکا به پوتین اتخاذ کنند. آن ها پیش تر هم در مواردی پشت ایران را خالی کرده بودند و ثابت کردند که طرفشان را رها می کنند. نمونه آن تنها گذاشتن عرب ها در جنگ ۱۹۷۳ است؛ بنابراین باید خیلی حواسمان جمع باشد که اگر روسیه بر سر ما و سوریه دست به معامله ای با آمریکا و اسرائیل زد، ما در یک شرایط پیش بینی نشده ای قرار نگیریم. متاسفانه ما از استقلال سیاسی خودمان تا حدودی فاصله گرفته ایم و دلباختگی به روسیه از حد گذشته است و به نوعی موجب شده استراتژی های ما تا حدودی تغییر کند.»
البته این تحلیل بی راه نیست و با نگاهی به تاریخ رابطه میان ایران و روسیه می توان نمونه های مشابه زیادی در این زمینه دید و موجب شده تا امروز به واسطه مواردی مانند عهدنامه های ننگین ترکمنچای و گلستان، مداخله ویرانگر روسیه تزاری در انقلاب مشروطه ایران در حمایت از استبدادگران حاکم، حمایت اتحاد شوروی از جریان های تجزیه طلب در شمال و شمال غربی ایران در پایان هر دو جنگ جهانی اول و دوم، تخلیه نکردن خاک ایران در پایان جنگ جهانی دوم از سوی نیرو های نظامی اتحاد شوروی، حمایت اتحاد شوروی از حزب توده ایران، حمله اتحاد شوروی به افغانستان و اشغال این کشور مسلمان نشین در همسایگی شرقی ایران، حمایت ﻣﺆثر شوروی از عراق در طول جنگ با ایران؛ ایرانیان همواره نسبت به کشور شمالی خود بیم داشته باشند.
البته این ها مواردی بود که در دوران پیش از فروپاشی شوروی رخ داده بود و همانطور که در ابتدای گزارش اشاره شد بعد از فروپاشی شوروی رابطه میان ایران و روسیه به شکل چشمگیری افزایش پیدا کرد، اما این رابطه هم با اتفاقات و تصمیمات عجیب مسکو مواجه بود و نخستین مسئله ماجرای دریای خزر بود. زیرا در پی تجزیه اتحاد شوروی، شمار همسایگان ایران در دریای خزر به چهار کشور افزایش یافته بود که در مورد چگونگی تقسیم دریای خزر و بهره برداری از ذخایر نفتی آن با یکدیگر اختلاف داشتند.
در سال ۸۰ و ۸۱ روسیه با قزاقستان و سپس با آذربایجان پروتکل دو جانبه ای را امضا کرد که با وصل کردن دو سر نقاط ساحلی این دو کشور عملاً حدود ۲۷ درصد دریا سهم قزاقستان و حدود ۱۹ درصد دریا سهم روسیه می شد. سهمی حدود ۱۸ درصد هم با همین فرمول برای آذربایجان در نظر گرفته شد و درواقع ۶۴ درصد بستر دریا را این سه کشور میان خود تقسیم کردند و سهم ایران در این فرمول تنها ۱۳ درصد درنظر گرفته شد، اما ایران و ترکمنستان این نوع تقسیم بندی دو جانبه را به رسمیت نپذیرفتند. با اینحال برخی اخبار حاکی از آن است که در آخرین توافق ها سهم ایران از دریای خزر ۱۳ درصد از روی آب است.
بعد از این ما جرا دوران حضور مدودیف در کاخ کرملین آغاز شد و رابطه ایران و روسیه را وارد فاز جدید کرد و با وجود اینکه قرارداد یک میلیارد دلاری فروش موشک های اس ۳۰۰ به ایران را امضاء کرده بودند، ولی با صدور قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت علیه برنامه هسته ای ایران، روسیه تحویل آن را به حالت تعلیق درآورد. پس از آن با صدور قطعنامه ۱۷۳۷ علیه ایران در سال ٢٠١٠ تحریم های روسیه علیه ایران رخ داد. دمیتری مدودیف در ۲۲ سپتامبر ۲۰۱۰ فرمانی با عنوان «اقدام های مربوط به اجرای قطعنامه شماره ۱۹۲۹ شورای امنیت سازمان ملل مورخ ۹ ژوئن ۲۰۱۰» صادر کرد که بر اساس آن صدور تانک، خودرو های زرهی، توپ های کالیبر بزرگ، هواپیما های جنگی، بالگرد، ناو جنگی و سیستم های ضدهوایی «اس ۳۰۰» به ایران و همچنین واگذاری خدمات مالی در رابطه با «برنامه هسته ای» ایران از سوی اشخاص حقیقی و حقوقی روسی به طرف های حقیقی و حقوقی ایرانی ممنوع شد. بر اساس این فرمان، حتی فعالیت مشترک با بانک های ایرانی در روسیه منع و اعلام شد شعبه های بانکی جدید و بنگاه های بیمه جدید ایرانی در روسیه افتتاح نشد؛ بنابراین مجموع این ها موجب شد که همیشه بی اعتمادی خاصی نسبت به روسیه وجود داشته باشد و مداوم به این نکته اشاره کنند که روزی خواهد رسید و روسیه، ایران را در یک شرایط مهم تنها می گذارد. اما این نگاه طی ماه های اخیر بیش از پیش افزایش پیدا کرده است و ماجرا از حمله هوایی اسرائیل به مواضع ایران در سوریه آغاز شد. زیرا این اتفاق در حالی رخ می داد که وظیفه حفظ امنیت آسمان سوریه بر عهده روسیه قرار داشت.
در همین خصوص علی خرم دیپلمات سابق کشورمان طی گفتگو با فرارو عنوان کرد: «متاسفانه یک اعتماد بیش از حد به روسیه در ایران وجود دارد که این بسیار خطرناک است. زیرا با وجود اعتمادی که به این کشور در ایران وجود دارد، اما آن ها در چند صحنه نشان دادند که اصلا قابل اعتماد نیستند. نباید فراموش کنیم که روسیه یکی از کشور هایی بود که قبل از برجام از قطعنامه های تحریمی حمایت می کرد از سوی دیگر در سوریه هم به جای اینکه به تعهدات خود عمل کند به اسرائیل اجازه داد مواضع ایران را مورد حمله هوایی قرار دهد. این در حالی بود که مسئولیت مراقبت از آسمان سوریه بر عهده روسیه بود و بعد از این حمله نتانیاهو اعلام کرد که این اتفاق با هماهنگی روسیه رخ داده است.»
این دیپلمات سابق افزود: «این ها صرفا بخشی از مواردی هستند که نشان می دهد روسیه به هیچ عنوان قابل اعتماد نیست و باید مواردی مانند سکوت آن ها در قبال انتقال پایتخت اسرائیل به قدس را هم اضافه کرد که حتی اروپایی ها به این تصمیم اعتراض کردند، اما روسیه کاملا سکوت اختیار کرد. حالا در مسئله برجام هم می بینید که روسیه آرام آرام در حال تغییر موضع است. آن ها ابتدا اعلام کردند از ایران حمایت می کنیم بعد الان همان حرف آمریکایی ها را می زند و می گوید ایران باید برای حفظ برجام امتیاز بدهد؛ بنابراین به عقیده من به هیچ عنوان این کشور قابل اعتماد نیست و این اعتماد بیش از حد مسئولان بسیار نگران کننده است و ممکن است هزینه های زیادی برای ایران داشته باشد.».
اما همانطور که خرم اشاره کرد با وجود همه این مسائل همچنان مقامات کشور اعتماد عجیبی به روسیه دارند و بعد از اینکه ایالات متحده آمریکا از توافق هسته ای با خارج شد، به وضوح در اظهار نظر های مقامات و حامیان رابطه ایران و روسیه این نکته دیده می شد که آن ها باور دارند روس ها در این موضوع ایران را همراهی خواهد کرد و مانع از فشار های بیشتر آمریکا خواهد شد. اما برخلاف همه این انتظارات و با وجود اینکه پیش بینی می شد سفر محمدجواد ظریف به روسیه دستاورد های بسیاری داشته باشد، اما در عین ناباوری سرگئی ریابکوف معاون وزیر خارجه این کشور عنوان کرد، حفظ توافق هسته ای ایران (برجام) بدون اینکه تهران امتیازات جدیدی واگذار کند، غیرممکن خواهد بود.
البته این اظهار نظر و موضع روسیه هم تا حدود زیادی از سوی برخی تحلیلگران مسائل بین الملل پیش بینی شده بود. زیرا مدتی قبل از این اظهارات زمانی که دیدار پوتین و نتانیاهو در روسیه انجام شد برخی تحلیلگران مانند محسن جلیلوند مدرس راوابط بین الملل به چنین مسئله ای اشره کرده بود. او در گفتگو با فرارو تاکید کرده بود که روسیه این روز ها وضعیت مناسبی ندارد. آن ها از یک سو تحت فشار اسرائیل هستند و از سوی دیگر آمریکا هم دوباره در حال تشکیل ناوگان دوم خودشان در اقیانوس اطلس است که هفت سال پیش منحل کرده بودند. از سوی دیگر روس ها مدتی است که ارمنستان که پایگاهشان در قفقاز بود را از دست داده اند و بعید نیست آمریکایی ها هم در تلافی تحرکات روسیه در سوریه این کشور را تحت کنترل بگیرد و با توجه به اینکه گرجستان و آذربایجان هم در اختیار آمریکایی ها است، بنابراین روسیه شرایط مناسبی ندارد و به نظر می رسد سعی کند شرایط فعلی را به نوعی بالانس کند تا فشار های موجود را کاهش دهند؛ بنابراین با توجه به نفوذی که اسرائیل و گروه های یهودی در آمریکا بر روی ترامپ، و کنگره و سنا دارند، روسیه احتمالا در برخی موضوعات به یک توافق هایی با آن ها خواهد رسید.
با تمام این تفاسیر باید در نظر داشت روسیه مانند هر کشور دیگری منافع و امنیت ملی خود را مد نظر دارد و گاهی ایران در راستای این منافع قرار دارد و گاهی خیر. به عبارت ساده تر هرآنچه میان ایران و روسیه رخ داده است صرفا موضوع منافع در میان بوده است و تا زمانی که حمایت از ایران منافع و امنیت ملی روسیه را تحت تاثیر قرار ندهد، این حمایت ادامه خواهد داشت. اما در شرایط فعلی با توجه وضعیت این کشور، نگاه غیرواقعی به رابطه موجود، می تواند شرایط ایران را تاحدود زیادی تحت تاثیر قرار دهد. روسیه این روز ها بیش از هر زمان دیگری نیازمند امتیاز دادن به ایالات متحده است و با وجود اینکه از یک سو قصد ندارد این امتیازات را از جانب خود بدهد و از سوی دیگر توان مالی و معنویشان آنقدر نیست که بتوانند کار خاصی انجام دهند بنابراین دور از ذهن نیست که در شرایط خاصی از ایران برای کسب امتیاز استفاده کند و همین احتمال موجب می شود که بی اعتمادی به روسیه در افکار عمومی روز به روز افزایش پیدا کند.
نظر شما :