حتی آمریکا نیز با مشکل آب روبه ررو است
سوء استفاده مخالفان برای بزرگ نمایی بحران آب
اسفندیار باتمانقلیچ
دیپلماسی ایرانی: مهمترین جمله در زبان فارسی، مسلما "بابا آب داد " است. جمله به این معنی است که "بابا آب داد." وقتی کودکان ایرانی خواندن و نوشتن یاد می گیرند این اولین جمله است که به آنها یاد داده می شود. فراتر از سادگی آوایی، این جمله، احساس مسئولیت در والدین به وجود می آورد که این نشان دهنده ی دوران کودکی ایرانی است. همچنین، این جمله، توقع مراقبت کردن بزرگان از جوانان و قدرتمندان ازناتوانان را بنا می کند. به صراحت، "بابا آب داد" خلاصه ترین جمله ای از وعده قراردادی اجتماعی در ایران است.
امروز سرزمین مادری، ایران برای تامین آب مردم خود با مشکل مواجه است. در ارزیابی کارشناسان، ایران "ورشکسته آبی" خوانده شده است، اصطلاحی که پیچیدگی های اقتصادی کشور را بازتاب می دهد. در مقاله ای که کاوه مدانی، امیر آقا کوچک و علی میرچی در سال 2016 نوشته اند، بحران آب ایران عمدتا ساخته بشر بوده، اما با تغییرات آب و هوایی تشدید شده است. عاملان بحران آب بی شمار هستند و شامل رشد جمعیت، شهرنشینی، زیرساخت های ضعیف، کشاورزی ناکارآمد، فقدان مدیریت و رفتارهای هدر دهنده است. با توجه به این چالش ها، نویسندگان هشدار می دهند که "هیچ راه حلی به تنهایی مشکلات آب ایران را حل نمی کند ... برای حل این مسائل، لازم است رویکرد ترکیبی اتخاذ کنیم که شامل اجرای چندین استراتژی همزمان است."
مدنی اکنون معاون سازمان محیط زیست ایران است و رهبری پر انرژی او در این مورد نشان دهنده همکاری در حال افزایش در میان گروه های دولتی، تجاری و جامعه مدنی است تا سعی در کاهش بحران داشته باشند. صحنه هایی از جوامع ایرانی که برای باران دعا می کنند و ارتباط احتمالی بین ناامنی آب و اعتراضات اخیر شاهدی دیگر برای ضرورت اقدامات در دست انجام است. همین طور که بحران به نقطه اوج خود می رسد، پاسخ ممکن است سازماندهی بهتری به خود گیرد. نویسندگان پیشنهاد می کنند که رویدادهای شدید که منجر به افزایش فشار و آگاهی عمومی می شود می توانند هزینه های سیاسی تغییرات نظارتی رادیکال را کاهش دهند. بنابراین، در حالی که وقایع و بحران های شدید در کوتاه مدت مخرب و پر هزینه هستند، با این حال می توانند مزایای بلندمدتی داشته باشند، به شرط آنکه سیستم تحت مدیریت قبل از اجرای اصلاحات، فرو نپاشد.
تصور اینکه رویدادهای شدید مربوط به بحران آب ممکن است موجب سقوط "سیستم" شود، تخیلات و توهمات یک عده خاص را قدرت بخشیده است. نوشته اخیر توماس فریدمن، که به طرز عجیبی بحث در مورد بحران آب ایران را با تصور توییت دونالد ترامپ و در مورد این مسئله آغاز می کند، یک نمونه بارز در این خصوص است. این نوشته در مقایسه با آنچه در ماه مه 2013 در مورد نقش خشکسالی در جنگ داخلی سوریه نوشته بود، به مراتب از جزییات کمتری برخوردار است. در حالی که فریدمن توانست از داخل خاک سوریه گزارش خود را بنویسد، برای مطلبش راجع به ایران، به شدت به نقل قول گزارش های روزنامه های مختلف در مورد بحران متکی بوده است تا بتواند مفهومی نسبتا ساده را القا کند.
فریدمن معتقد است که بحران آب نمادی از یک مجموعه وسیعتری از شکست ها در قرارداد اجتماعی ایران است. این بدیهی است. اما آنچه کمتر مشهود است، انگیزه او برای برجسته کردن واقعیت است. فریدمن نخستین مفسر با دیدگاهی منفی در برابر دولت ایران نیست که بحران آب را برجسته می کند. تا به اینجا، منبع اصلی او در داستان، نیک کوسر، یک فعال سیاسی است که یک وب سایت مختص به بحران آب ایران را دارد و با جمهوری اسلامی مخالف است.
آب و تغییر رژیم
در طول یک سال گذشته، بحران آب نقطه مشترکی در نظرات و رسانه های اجتماعی شخصیت های وابسته به بنیاد دفاع از دموکراسی ها (FDD)، اتحاد علیه ایران هسته ای (UANI)، شورای ملی مقاومت ایران (NCRI) و رضا پهلوی، پسر آخرین شاه ایران بوده است.
در منابع و نوشته ها در مورد بحران آب، این گروه ها تلاش های سازنده مقامات دولتی، رهبران تجاری و اعضای جامعه مدنی را برای یافتن راه حل های بحران نادیده می گیرند. این تلاش ها، به وضوح، مربوط به یک اقلیت مشخص و نه یک اکثریت جامع است. اما طرفداران این ایده با ناتوانی در ارائه پیشنهادهای مفید در مورد چگونگی کمک همکاران بین المللی برای یاری رساندن به ایرانیان در تلاش های فوری آنها، امکان بهبود شرایط را از دست می دهند.
این نادیده گرفتن ها راه را برای استفاده از بحران آب به عنوان دلیلی برای تغییر رژیم باز کرده است. همانطور که رضا پهلوی در یک قطعه پست هافینگتون پست در سال 2017 ادعا کرد: "به دلیل سیاست های حاکمان جمهوری اسلامی، میلیون ها نفر از مهاجرین تحصیل کرده ایران قادر به بازگشت و کمک به نجات کشور عزیزشان از فاجعه نیستند ... ما باید این وضعیت را به منظور نجات ایران برای نسل های آینده پایان دهیم."
نادیده گرفتن کامل تلاش های داخلی برای متوقف ساختن بحران آب توسط پهلوی و پیشنهادهای توهین آمیز این که تنها "فارغ التحصیلان ایرانی خارج از ایران" می توانند به جلوگیری از فاجعه کمک کنند، اشاره به بدبینی در قبال این درخواست های کمک می کند. اگر دولت ایران تغییرات اساسی در سیاست های خود داشته و در بهبود امنیت آب پیشرفت کند، بسیار بعید است که چهره هایی مانند پهلوی به این پیشرفت اذعان کنند و از مجاری خبری برای امداد استفاده کنند. بر اساس این فرمول مشکوک، راه حلی که بحران آب ایران را حل می کند باید از مسیر تغییر در سیستم سیاسی ایران عبور کند!
با این حال، مدیریت ناامن منابع طبیعی، شکستی است که به ایران منحصر نمی شود. حتی در ایالات متحده، کمبود آب ایالات جنوب غربی را تهدید می کند و دولت های محلی ممکن است از تامیین آب آشامیدنی سالم حتی در مناطقی که فراوان است، باز بمانند. مانند فلینت و میشیگان. زیر سوال بردن یک دولت که با کمبود مدیریت منابع مواجه شده، پیش از پرسیدن این سوال که آیا با توجه به شرایط اجتماعی-سیاسی موجود، می توان اقدامات عملی را برای کاهش این مشکل انجام داد، موضعی کاملا بیشرمانه است. با همه این اوصاف، مردم ایران مطمئنا اعتبار کلی تامین آب خود را مهم تر از اعتبار نهایی دولت خود می دانند. در کوتاه مدت، باید موضوع اول (تامین آب) قبل از هر چیز بهبود یابد.
منبع : لوبلاگ / ترجمه تحریریه دیپلماسی ایرانی / 33
انتشار اولیه: دوشنبه 9 بهمن 1396 / انتشار مجدد: چهارشنبه 25 بهمن 1396
نظر شما :