راه اتحاد اسرائیل و عربستان علیه ایران از فلسطین می گذرد!
پانزدهم آبان و در بحبوحه استعفای حریری، محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین در سفری غیرمنتظره به ریاض سفر و با مقامات سعودی دیدار و گفت وگو کرد؛ سفری که به گفته ناظران، بیش از هر چیز، فرا خواندن عباس از سوی سعودی ها برای اتمام حجت در مورد صلح با اسرائیل بود.
به گزارش «تابناک»، امروز نیز آمریکایی ها ـ دولت ترامپ ـ به فلسطینی ها هشدار داده که اگر وارد مذاکرات جدی سازش با اسرائیل نشوند، دفتر سازمان آزادیبخش فلسطین در واشنگتن را تعطیل خواهد کرد.
مقام های آمریکایی تأکید کردند: دولت ترامپ به مقام های فلسطینی تذکر داده است که دفتر سازمان آزادیبخش فلسطین در واشنگتن را خواهد بست، مگر اینکه فلسطینی ها وارد مذاکرات جدی سازش با اسرائیل شوند، این اقدام می تواند اهرم فشار قدرتمندتری را در اختیار ترامپ گذارد.
رکس تیلرسون، وزیر خارجه آمریکا اعلام کرده است، فلسطینی ها از یک بخش مبهم در قانون آمریکا سوءاستفاده کرده اند که می گوید، اگر فلسطینی ها سعی کنند از اسرائیل به دلیل جنایاتی که علیه فلسطینی ها مرتکب شده، در دادگاه بین المللی کیفری شکایت کنند، دفتر سازمان آزادیبخش فلسطین در آمریکا باید تعطیل شود.
یک مقام وزارت خارجه آمریکا در ماه سپتامبر تأکید کرده بود، محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین با درخواست از دادگاه بین المللی کیفری برای تحقیق و محاکمه مقام های اسرائیلی، از این چهارچوب تخطی کرده است، ولی این قانون تصمیم گیری نهایی درباره تعطیلی دفتر فلسطینی ها در واشنگتن را در اختیار رئیس جمهور آمریکا قرار داده است؛ بنابراین، اظهارات تیلرسون لزوماً به معنای تعطیلی این دفتر نبوده است.
اکنون ترامپ نود روز فرصت دارد تا بررسی کند، آیا فلسطینی ها در مذاکرات مستقیم و معنادار با اسرائیل قرار دارند یا نه. اگر ترامپ اعلام کند که فلسطینی ها در این مذاکرات هستند، دفتر سازمان آزادیبخش فلسطین در واشنگتن حفظ خواهد شد.
این مقام وزارت خارجه آمریکا افزود: هنوز معلوم نیست، آیا آمریکا دفتر فلسطینی ها را پیش از پایان مهلت نود روزه تعطیل خواهد کرد یا نه، ولی دفتر سازمان آزادیبخش فلسطین فعلاً در شرایط کنونی بازخواهد بود.
ریاض المالکی، وزیر امور خارجه فلسطین در پاسخ گفت: واشنگتن مجوز دفتر نمایندگی فلسطین در آمریکا را تمدید نخواهد کرد.
ریاض المالکی افزود: تمدید نشدن این مجوز، شاید بخشی از تدابیر آمریکا برای اعمال فشار بر مسئولان تشکیلات خودگردان باشد. تشکیلات خودگردان هیچ نوع باج گیری یا اعمال فشاری را ـ چه درباره دفترش در واشنگتن یا درباره مذاکرات ـ نخواهد پذیرفت.
فشار بر تشکیلات خودگردان
چند روز پس از سفر عباس به عربستان، روزنامه تایمز آو اسرائیل به نقل از کانال ده تلویزیون رژیم صهیونیستی نوشت: عربستان سعودی به محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین، گفته است، طرح صلح دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا را بپذیرد یا استعفا کند.
بنا بر این گزارش، ریاض پس از فرا خواندن ناگهانی عباس، به رئیس تشکیلات خودگردان دستور داده است از ایران دوری و روابطش را با حزب الله لبنان قطع کند.
همچنین بنا بر گزارش های دیگری، طی مذاکرات با عباس، سه شرط مطرح شد تا در صورت محقق شدن آنها، عربستان قویاً از عباس و موضع «مشروعیت فلسطینی» حمایت کند.
نخست؛ از عباس خواسته شد تا گام های بیشتری برای آشتی با حماس برندارد، مگر پس از آنکه حماس مجبور شود کامل روابط خود را با ایران قطع کند و به این امر نیز اشاره شد که عربستان در زمینه مالی از عباس در صورت سخت گیری بیشتر در حق حماس برای قطع هرگونه رابطه ای با تهران حمایت خواهد کرد که این امر در چارچوب مبادله اقتصادی سیاسی صورت می گیرد.
دوم؛ عربستانی ها هراس و نگرانی شدید خود را به عباس نسبت به وضعیت جنبش فتح در لبنان و اردوگاه های لبنان ابراز کرده اند. این امر در سایه برآوردهای عربستان در این زمینه است که برخی از طیف های گروه های با نفوذ در اردوگاه های لبنان از محافل نزدیک به جنبش فتح و تشکیلات خودگران، ارتباطات و تماس هایی با حزب الله دارند. ریاض از عباس خواست تا تضمین های واقعی را در این زمینه بدهد که هیچ یک از پایگاه های قدرت جنبش فتح و طیف های آن در جهت جانبداری سیاسی یا نظامی از حزب الله در صورت تشدید اوضاع برنیاید.
عربستان به این مسأله نپرداخته که از جنبش فتح بخواهد به کمپین بر پا شده علیه حزب الله بپیوندد؛ اما عربستان به این مسأله اهمیت می دهد که از سوی فتح و سازمان های آن در لبنان مواضعی مطرح نشود که حزب الله بتواند از آنها بهره ببرد.
سوم؛ ریاض از عباس خواست تا به آغاز تماس ها پس از آشتی با غزه و دیدگاه آن گوش دهد و گزارش های مفصلی درخصوص موضع رئیس تشکیلات و نهادهای تشکیلات نسبت به روند سازش ارائه دهد.
هدف چیست؟
اما همه ماجرا آن سه خواسته و شرط فوق الذکر نیست. طبق گزارش هایی، سلمان از عباس خواسته به عبدالفتاح السیسی، رئیس جمهور مصر فشار بیاورد تا قاهره به جبهه ضد ایرانی عربستان بپیوندد.
بنابراین به نظر می رسد، عربستان می خواهد نخست فلسطینی ها را برای صلح با اسرائیل متقاعد دارد. راهبردی که با هماهنگی و همکاری آمریکایی ها دنبال می شود و یک هدف عمده در پس آن نهفته است: همراهی مستقیم و علنی با اسرائیل برای مقابله با ایران.
در واقع، از آنجایی که دشمن مشترک عربستان و اسرائیل ایران است و این دو بازیگر تاکنون نتوانسته اند به دلیل معضل فلسطین، برای مقابله با ایران در کنار یکدیگر قرار بگیرند، بنابراین ریاض و واشنگتن، پلن صلح و سازش فلسطین و اسرائیل را در دستور کار فوری خود قرار داده اند.
به همین جهت، احضار عباس به ریاض و تهدید تشکیلات خودگردان توسط آمریکا در مورد بستن دفتر این تشکیلات در واشنگتن بخشی از راهبرد فشار برای ایجاد سازش است تا هر چه زودتر اسرائیل و عربستان همکاری های منطقه ای خود را علنی برای مقابله با ایران آغاز کنند.
آن ها در راستای این هدف خود تلاش می کنند، سایر بازیگران منطقه ای و عربی و از جمله مصر را نیز با خود همراه کنند. اما تاکنون مصر اعلام کرده وارد تقسیمات و جناح بندی های منطقه ای نمی شود. در واقع عملا به درخواست عربستان برای پیوستن به جبهه ضد ایرانی پاسخ منفی داده است.
چرا مصر همراهی نمی کند؟
خبرگزاری اسپوتنیک روسیه تقریبا به این پرسش پاسخ داده است.
نخست اینکه، مصری ها خود را بزرگ تر از آن می دانند که بخواهند زیر پرچم عربستان سعودی بجنگند و یا به دستور عربستان سعودی کاری را انجام دهند. مصر از زمان "جمال عبد الناصر" نام «ام العرب»، مادر اعراب را یدک می کشد.
دوم؛ به رغم اینکه مصری ها به دلایل مالی و اقتصادی مجبور هستند با عربستان و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس راه بیایند، مصری ها خود را قطبی از قطب های منطقه می دانند و ایدئولوژی ملی گرایانه ای دارند که با ایدئولوژی سلفی وهابی عربستان در تناقض است. به همین دلیل هم هست که مثلا در سوریه از دولت سوریه حمایت می کنند و در مقابل عربستان سعودی و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس قرار دارند.
سوم؛ پس از اینکه دولت مصر مجبور شد، دو جزیره تیران و صنافیر را به عربستان سعودی واگذار کند، موج نفرت و انزجار مردمی درون مصر علیه عربستان سعودی تشدید یافت و امروزه شرایط داخلی مصر به گونه ای نیست که هیچ رهبری بتواند از مصری ها بخواهد تا در کنار سعودی ها بجنگند، چون می داند که نظامیان مصری حاضر خواهند بود، شورش کنند ولی در کنار عربستان نباشند.
چهارم؛ با توجه به اینکه عموم سیاستمداران مصری، تکنوکرات های ملی گرا هستند، اینان نیز تمایل چندانی به همکاری با عربستان سعودی و به اقتدار رسیدن آن به عنوان رهبر کشورهای عربی ندارند و با شعارهای عربستان مبنی بر دفاع از منافع اعراب به شدت مخالف هستند، چون باور دارند فقط مصر است که می تواند این پرچم را بالا ببرد.
پنجم؛ اگر با مردم مصر گفت وگو کنید، متوجه می شوید که دیدگاه آنها نسبت به ایرانی ها بسیار مثبت است؛ امری که در ایران نیز نسبت به مصری ها نیز وجود دارد و ایرانی ها به مصری ها به عنوان تافته جدا بافته از دیگر اعراب حوزه خلیج فارس نگاه می کنند.
نظر شما :