مولفه هایی که در دیپلماسی ایران حضور موثر دارند
عاشورا، هویت و سیاست خارجی
بشیر اسماعیلی، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد
دیپلماسی ایرانی: برداشت کلاسیک از سیاست خارجی دولت ها، با ظهور نظریاتی مثل سازه انگاری دستخوش تحول شده است. در نظریه های جدید، سیاست خارجی صرفا از ساختار نظام بین الملل تاثیر نمی گیرد، بلکه هویت هر کشور در شکل گیری و تکوین آن اهمیت بسزایی دارد. در واقع هویت از مجموعه ای از ایستارها و ارزش ها، تاریخ و تجربیات مشترک یک ملت در طول سالیان دراز به وجود می آید و به طرزی ناخودآگاه منشاء رفتار برای آن کشور می شود.
در اینجاست که تاثیر خصیصه ملی در سیاست خارجی تبلور می باید. در واقع همان طور که افراد بنا بر ژنتیک، خانواده و محیطی که در آن بزرگ شده اند، خصایل متفاوتی دارند، ملت ها هم بر مبنای متفاوت بودن عناصر یاد شده حائز ویژگی های متمایز نسبت به همدیگرند. اگر چه این دولت ها هستند که سیاست خارجی را هدایت می کنند و نه ملت ها، اما به هر روی سیاست مداران و رهبران سیاسی هم مثل بقیه مردم، درهمان جامعه رشد کردند و هویت آنها جدای از دیگران نیست. ضمن اینکه اگر دولتی خلاف هویت ملی رفتار کند، پایه های اجتماعی آن به تدریج سست خواهد شد.
به طور مثال محمد رضا شاه هیچ گاه زندگی در بطن جامعه ایران را تجربه نکرد او در فاصله دوازده سالگی تا هفده سالگی، یعنی مهمترین سال های شکل گیری شخصیت یک فرد، در سوییس به سر می برد. در واقع در حالی شخصیت شاه در آرام ترین کشور دنیا شکل می گرفت که قرار بود در حادثه خیزترین مناطق یعنی خاورمیانه حکومت کند. در چهره مردی که انگلیسی و فرانسوی را روان تر از زبان فارسی حرف می زد سیمای یک تاجر اروپایی یا یک کار آفرین آمریکایی بیشتر هویدا بود تا یک ایرانی. شاید یکی از دلایل اقبال نداشتن توده مردم نسبت به سیاست خارجی شاه، همین گسست هویتی و نا آشنایی او با خصلت های ملی ایرانیان بوده است. اما این خصلت ها چیستند؟ عناصر هویتی ایرانیان در طول تاریخ کهن این کشور با چه شاخصه هایی تدوین شده اند؟
نمونه آمریکا
اسطوره ها یکی از منابع شناخت هویت ملی است. خصلت های هر اسطوره می تواند نماینده ارزش ها و آمال فراگیر در یک کشور باشند. در آمریکا به عنوان نمونه که به خاطر سابقه تاریخ ناچیزش، فاقد اسطوره است، سینما دست به اسطوره سازی و پر کردن خلاء موجود زده است. در حقیقت، ابرانسان هایی مثل بتمن، سوپر من، آیرون من، کاپیتان آمریکا، اسپایدر من، راکی، رمبو و ... اسطوره های معاصر آمریکا به حساب می آیند. ویژگی های مشترک این ابر قهرمان ها مبتنی بر قدرت فراوان و بلامنازع، هوشمندی و فراست، نجات بخشی و برخورداری از اقبال عمومی است. این خصلت ها همان هایی هستند که آمریکا در اعمال سیاست خارجی خود سعی می کند در منظر جهانیان چنین به نظر بیاید: هوشمند، قدرتمند و محبوب. اسطوره های نوپای آمریکایی در واقع، نمایان گر هویت ناخوداگاه امریکا در آنچه علاقه دارد باشد است.
اسطوره هایی که ایستاده می میرند
در ایران با تاریخ کهن و تمدن چندین هزار ساله، نیازی به اسطوره سازی سینمایی نیست. اسطوره ها در ایران دو خصلت مشترک با همدیگر دارند: 1.سلطه ناپذیری و در افتادن با ظلم بدون توجه به میزان قدرت آن 2. مظلومیت و فدا شدن در راه آرمان و هدف.
به طور مثال آرش کمانگیر با قدرت فایق زمانه یعنی توران که تمامیت ارضی ایران را از میان برده است، یک تنه طرف می شود. آرش با تهور و جسارت مرز های ایران را اعاده می کند و در آخر جان خود را در این راه از دست می دهد. کاوه آهنگر، رستم دستان، سیاوش و... همه در نبرد با شر حاکم می جنگند و در آخر هم فدا می شوند. در واقع ایرانیان یا به کل قهرمان اسطوره ای که اهل مماشات و سازش با قدرت زمانه خود باشد ندارند یا اهمیتی به آن نمی دهند تا فراموش شود.
ائمه اطهار( ع)
اما سوای از اسطوره های ایرانی، ارادت کامل ایرانیان به دوازده امام معصوم شیعه نیز مبین همین ویژگی های هویتی است. همه امامان شیعه با قدرتِ زمانه خود درگیر بوده اند و همگی در عین مظلومیت در این راه به شهادت رسیده اند. ولی عصر (عج) به عنوان آخرین امام شیعه، رسالت بر انداختن ظلم و استکبار جهانی را بر عهده دارد و در واقع پروژه سلطه ستیزی شیعیان با ظهور امام زمان به تکمیل می رسد. اما واقعه عاشورا به عنوان مهمترین روایت در سپهر فرهنگی ایرانیان، خصلت دوگانه ی سلطه ستیزی و فدا شدن در راه آرمان را به نمایش می گذارد. تقابل سپاه عظیم و پر تعداد دشمن در برابر یاران اندک ابا عبدالله (ع)، نماد بارز آن چیزی است که در هویت ملی مردم ایران به عنوان ارزش و فضیلت ایستادگی در برابر قدرت ظالم، ولو به صورت نا برابر و با علم به عاقبت کار، شناخته می شود.
سیاست خارجی و هویت ملی ایرانیان
امروزه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و رفتار آن در نظام بین الملل، بر گرفته از همین خصلت های هویتی مورد اشاره است. ما اکنون، عملا به شیوه اساطیر و شخصیت های مذهبی خودمان، با بزرگترین قدرت زمانه که مدعی رهبری جهانی و هژمون بلامنازع است درافتاده ایم. در واقع تقابل ایران و آمریکا، در حالی صورت می گیرد که ظاهرا فزون تری آشکار قدرت حریف، با علم به عواقب آن برای ما اهمیتی ندارد. سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر پایه مقاومت در دنیایی است که حتی آخرین کشورهای مقاوم مثل کوبا هم در برابر ایالات متحده عقب نشینی کرده اند. به واقع این امر، جز برای ملتی که اسطوره و الگویش امام حسین )ع) است ممکن خواهد بود؟ آیا چنانچه به نظر می رسند، شنا در خلاف جریان و ایستاده مردن که در زمره مهمترین عناصر هویت ایرانی – اسلامی هستند، عامل پدیدار شدن این نوع از سیاست خارجی تجدید نظر طلب ایران نیست؟
اقتصاد و عقب نشینی هویت
فشارهای اقتصادی و معیشتی، عوامل تاثیرگذاری در اولویت خارج شدن مولفه های هویتی سیاست خارجی هستند. آمریکا در تمام این سال ها کوشیده تا با تحریم و محاصره اقتصادی، ایرانیان را فرسوده کرده و از دنبال کردن خصلت های خود در برابر آمریکا منصرف کنند. از آنجایی که مقابله نظامی با ایران به دلایل ژئوپلیتیک و استراتژیک منتفی است، تنها راه برای مهار روحیه مقابله جوی ایرانی، فشارهای اقتصادی است. ایالات متحده در صدد است تا مردم ایران به ویژه طبقه متوسط را به این نتیجه برساند که هزینه های تقابل با هژمون، بسیار سنگین و غیر قابل تحمل خواهد بود. بنابراین پاداش های احتمالیِ دست کشیدن از این سیاست خارجی مستقل، برای ایران به نحوی ترسیم می شود که آنها را ترغیب به تسلیم کند. بررسی اینکه فشار اقتصادی تا چه اندازه در تغییر رویه ایران در سیاست خارجی موثر افتد، در این مجال نمی گنجد اما به هر روی هویت مقوله ای است که در طی هزاران سال برای یک ملت بوجود می آید و در میان آن رسوب می کند، بنابراین عقب نشینی های احتمالی، زودگذر و مقطعی خواهند بود و هر تغییر بنیادینی، در کوتاه مدت و تحت فشار بیرونی صورت نمی پذیرد.
انتشار اولیه: جمعه 14 مهر 1396 / انتشار مجدد: دوشنبه 24 مهر 1396
نظر شما :