پنجاه و ششمین بخش از کتاب «اسرار جعبه سیاه»:
مرتضی بوتو پیشنهاد حمله به برج های دوقلوی نیویورک را داد
دیپلماسی ایرانی: قرن بیستم به گفته بسیاری از مورخان، قرن تحول های شگرف بوده است. قرنی که در آن جنگ های بی نظیر تاریخ نظیر جنگ های جهانی اول و دوم رخ دادند و تاریخ بشریت به دست افراد و سیاستمدارانی که هر کدام طرحی برای رسیدن به مصالح و منافع خود داشتند، تغییرات شگرف یافت که مسیر طبیعی بسیاری از امت ها و کشورها را تغییر داد. در این میان تقسیم جهان به جهان غرب و جهان سوم تعابیری نامتجانس به وجود آورد که از درون این تناقضات افراد تحول خواهی ظهور کردند که در حقیقت می خواستند در برابر خواسته ها و طرح های منفعت طلبانه جهان غرب بایستند. افرادی که آرمان خواهانی بودند که گمان می کردند آرمانشان آن قدر قدرت دارد تا بتواند در برابر قدرتبل های بزرگ جهان بایستد و رویای مدینه فاضله آنها را تحقق بخشد. کتاب "اسرار جعبه سیاه" گفت وگو با چهار نفر از همین آرمان خواهانی است که تلاش کردند به خیال خود قدرت های بزرگ را وادار به تسلیم در برابر اراده آهنین خود کنند. افرادی که جهان غرب آنها را تروریست های بین المللی نه آرمان خواه می داند. در این جا بخش پنجاه وششم این کتاب را می خوانید:
بخش دوم از مصاحبه با کارلوس
قبل از این که اسامه بن لادن صفت معروف ترین تحت پیگرد در جهان را از آن خود کند، کارلوس برای ربع قرن این لقب را یدک می کشید، قبل از آن که صفت مشهورترین زندانی را در جهان داشته باشد. در آستانه اولین سالگرد حملات به نیویورک و واشنگتن، مجموعه سوال هایی را درباره 11 سپتامبر و بن لادن و اهداف دیگر او برای کارلوس فرستادم، پاسخ او با دست خط خودش از زندان فرانسوی اش آمد، در این جا متن این گفت وگو را می آورم:
چگونه از حملات 11 سپتامبر 2001 مطلع شدی، وقتی که فروپاشی برج های مرکز تجارت جهانی را می دیدی چه احساسی داشتی؟ آیا آرزو نداشتی خودت پشت این حملات می بودی؟ آیا کشتار هزاران نفر شهروند بی گناه کینه علیه ایالات متحده را توجیه می کند؟
اخبار را بدون وقفه از همان ابتدا دنبال می کردم. آن احساس بسیار مطلوب را نمی توانم توصیف کنم. به ذهنم خطور کرد که قربانی شدن من در خارطوم هدر نرفت.
در بهار 1991 بعد از حملات هوایی که عراق را به شدت ویران کرد، در نشستی جنجالی متشکل از کادرهای سازمان های دشمن با امپریالسم که شامل گروه های پروروش یافته با ایدئولوژی های مختلف بود، شرکت کردم، در آن نشست به طور غیرعلنی و غیررسمی توافق شد که حتما به حملات ایالات متحده واکنش نشان داده شود. شهید میر مرتضی بوتو، دبیرکل سازمان «ذوالفقار» پاکستان پیشنهاد حمله به مراکز تجارت جهانی با هواپیما را داد، و به همین بسنده نکرد بلکه گفت به اهداف روشنی در واشنگتن نیز حمله شود. البته ایالات متحده کشور بزرگی است، ملتی واقعا عظیم دارد و مستحق نفرت خانواده جهانی نیست. با این حال لازم است که هر کس که به عدالت علاقه دارد و از امپریالیست های امریکایی متنقر است، علیه این بدترین موجودات در تاریخ بشر قیام کند.
قربانیان حمله به پنتاگون شهروندان عادی نبودند. اما در مرکز تجارت جهانی و ساختمان مجاور آن که در آن بسیاری از کارکنان فعال در سازمان های امنیتی فعالیت می کردند، وضعیت متفاوت بود. این صحیح است که اکثریت قریب به اتفاق قربانیان در آن جا شهروندان عادی مشغول به کار در امور مالیاتی امریکا بودند که علیه باقی دنیا فعالیت می کردند، که بر ساکنان جهان سوم هر روزه میلیون ها قربانی را به دلیل گرسنگی و سوء تغذیه و بیماری های قابل درمان تحمیل می کنند.
آیا حملات 11 سپتامبر را اقدامی تروریستی می دانی؟ نظرت درباره اسامه بن لادن چیست؟ آیا قبل از این که به زندان بروی او را دیده بودی یا آیا تماس هایی میان شما برقرار شده بود؟
فقط به یک معنا، آنها توانستند دشمن را در سراسر جهان بترسانند. شگفت انگیز است که یکی از تجار زندگی مرفه خود را رها می کند و در مقاومت علیه اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان مشارکت می کند، سپس می تواند از ثروت خاصش برای تامین نیرو و آموزش و مسلح کردن آنها استفاده کند و راه سپاهی از مجاهدین خارجی را ادامه دهد، و بعدا رهبری آنها را در جنگ ها به عهده بگیرد.
در اوایل دهه هفتاد در بیروت گذرمان به هم افتاد، در آن زمان اسامه جوانی بود که دوره مرخصی اش را در لبنان می گذراند.
قبل از 1994 ستاره بود و اولین فرد تحت پیگرد در جهان، و الآن بن لادن این جایگاه را تصرف کرده است، آیا نسبت به ستاره شدن او احساس حسادت نمی کنی؟ آیا معتقدی که هنوز زنده است و چه آینده ای برای او انتظار داری؟
حسادت عاطفه ای منحط و مردود است. من به راه شیخ اسامه بن لادن و مجاهدین حقیقی که راهش را ودیع حداد و رفقا و من گشودیم افتخار می کنم.
امیدوارم که همچنان زنده باشد. و اگر شهید نشده است باید نقشی قاطع را بازی کند (...).
قبل از این که وارد زندان شوی سلسله حوادثی رخ داد از جمله انفجار قهوه خانه «لابیل» در برلین و انفجار «لاکربی» و انفجار هواپیمای «یوتا»، آیا تو ارتباطی با این حوادث داشتی؟ آیا میان جوان لیبیایی، عبد الباسط المقرحی که الآن زندانی است با انفجار لاکربی واقعا رابطه ای می بینی؟ آیا اطلاعاتی درباره کسانی که پشت این انفجارها بودند، داری؟
ما هیچ مسئولیتی در برابر این حوادث نداریم. اما اطلاعاتی درباره دو قضیه «لابیل» و «لاکربی» داریم.
می دانیم هویت اکثر لیبیایی هایی که دادگاه «ضد تروریست» فرانسه به اشتباه به دلیل انفجار (هواپیمای) «یو تی آی» به طور غیابی محکوم کرد چیست. من مطمئنم که هیچ لیبیایی در انفجار هواپیمای «پان ام» بر فراز لاکربی مسئول نیست. سازمان های امنیت بریتانیا و امریکا کاملا می دانند که آقای مقرحی بی گناه است. چیزهای زیادی هم است که ما از جریان آنها در عالم عملیات خارجی خبر نداریم. من اصرار دارم که لیبی به خصوص در این حملات درگیر نیست.
ادامه دارد...
نظر شما :