چهل و هشتمین بخش از کتاب «اسرار جعبه سیاه»:
کارلوس، مشهورترین تحت پیگرد جهان
دیپلماسی ایرانی: قرن بیستم به گفته بسیاری از مورخان، قرن تحول های شگرف بوده است. قرنی که در آن جنگ های بی نظیر تاریخ نظیر جنگ های جهانی اول و دوم رخ دادند و تاریخ بشریت به دست افراد و سیاستمدارانی که هر کدام طرحی برای رسیدن به مصالح و منافع خود داشتند، تغییرات شگرف یافت که مسیر طبیعی بسیاری از امت ها و کشورها را تغییر داد. در این میان تقسیم جهان به جهان غرب و جهان سوم تعابیری نامتجانس به وجود آورد که از درون این تناقضات افراد تحول خواهی ظهور کردند که در حقیقت می خواستند در برابر خواسته ها و طرح های منفعت طلبانه جهان غرب بایستند. افرادی که آرمان خواهانی بودند که گمان می کردند آرمانشان آن قدر قدرت دارد تا بتواند در برابر قدرت های بزرگ جهان بایستد و رویای مدینه فاضله آنها را تحقق بخشد. کتاب "اسرار جعبه سیاه" گفت وگو با چهار نفر از همین آرمان خواهانی است که تلاش کردند به خیال خود قدرت های بزرگ را وادار به تسلیم در برابر اراده آهنین خود کنند. افرادی که جهان غرب آنها را تروریست های بین المللی نه آرمان خواه می داند. در این جا بخش چهل وهشتم این کتاب را می خوانید:
کارلوس
توطئه
کارلوس نیاز به تعریف ندارد. ربع قرن پیش کاری کرد که جامعه جهانی نفس ها را در سینه حبس کند. قبل از آن تاریخ هیچ کس جرات نداشت مقر یک کنفرانس بین المللی را تصرف کند و وزرای آن را گروگان بگیرد و به هواپیمایی که در اختیارش قرار گرفت منتقل کند و به یک پایتخت دور بفرستد. از آن موقع تا دو دهه، بدون منازعه مشهورترین فرد تحت پیگرد بود. سازمانی امنیتی پرونده ای خاص او ترتیب داد و آن را در اختیار بارزترین صیادهایش قرار داد. افسرها شب تا صبح های طولانی ای را بیدار ماندند و هزاران مایل رد پای او را تعقیب کردند. به وسواسی تبدیل شد برای این که وقتی حمله شدیدی را با نبوغی خاص انجام می داد سازمان های امنیتی و رسانه ها را غرق در تفسیر و تحلیل و پرسش هایی درباره حمله بعدی اش می کرد.
دشمنی اش هزینه بر بود. کشورهای متعددی تلاش کردند راضی اش کنند تا از انجام حملات بر خاک کشورشان خودداری کند. کشورهای دیگری هم سعی کردند که از او استفاده کنند یا تحرکاتش را به کنترل خود در آورند. دشمنی با او هزینه بر شد و میزبانی از او هم هزینه بر. کشورهایی که از او میزبانی کردند همیشه وجود او در خاک کشورشان را تکذیب می کردند، در حالی که او به قاعده سکوت کامل احترام می گذاشت. از محل اقامتش با فعالانی که آنها را «انقلابی های حرفه ای» توصیف می کرد، بعیت می کرد.
بنابراین این مرد نیاز به تعریف ندارد.
تصاویر مشهورش برای صدها میلیون بیننده بارها تکرار شده است. و اخبار او صفحه اول روزنامه ها در سراسر جهان را به خود اختصاص داده است. دهه هفتاد که برای چیزهای بسیاری جنگید برای او کشنده بود. در سال 1994 از معروف ترین تحت پیگرد جهان به مشهورترین زندانی جهان تبدیل شد. دستگاه امنیتی فرانسه او را به تله انداخت و از خارطوم منتقل کرد و از آن زمان در زندانی در فرانسه زندانی است.
او آلچ رامیریز سانچز (کارلوس) است. هیچ چیز روزنامه نگار را به هیجان نمی اندازد جز آن کسانی که نامشان در صفحات حوادث روزنامه ها با مجموعه ای از اسرار پیچیده آمده باشد. مردانی که عنوان اعلام شده یا دائمی ندارند و در تاریکی و راز قدم می زنند و گذرنامه ها و ویزاهای تقلبی و نام های مستعار در اختیار دارند. کسانی که به پایتخت ها قاچاقی وارد می شوند و کیف های کوچکی منتظرشان است که حاوی کلت و تفنگ و بمب هایی است که قرار است در خلال اقامتشان حامی آنها باشند یا از آنها برای ماموریتی که به خاطر آن آمده اند، استفاده کنند.
در ابتدای دهه نود بود که آرزوی دیدار با کارلوس به سراغم آمد. سراغش را از بعضی افراد آشنا با کارهای او گرفتم و به سرعت به من جواب دادند که مساله او به سازمان امنیت احاله شده و سازمان امنیت اجازه هیچ دیداری با کارلوس را نمی دهد. بعد از دستگیری اش امیدوار شدیم که بتوانیم به زندانش راه یابیم اما دستگاه قضایی فرانسه او را محکوم به انزوای مطلق کرد و اجازه ملاقات با او جز به وکلایش را نداد، علاوه بر آن کارلوس در صحبت کردن خساست به خرج می داد جز در برابر دادگاهی که تلاش می کرد او را محاکمه کند.
اسم کارلوس بارها در سلسله «خاطرات» به خصوص در دیدارها با دکتر جورج حبش و ابو داوود که صاحب نقش اصلی در عملیات مونیخ علیه ورزشکاران اسرائیلی بود، آمده است. آن طور که دکتر حسن التبرابی و بعدا یک منبع سودانی دیگر به من گفت وقتی کارلوس در زندان شیوه دستگیری اش را فهمید به شدت عصبانی شد.
موفق شدیم که انیس نقاش را راضی کنیم که سکوت خود را بعد از ربع قرن بشکند، او اعتراف کرد که دوست کارلوس در عملیات گروگان گیری وزرای نفت در وین بود. به من گفت که وکلیل کارلوس، ایزابل کوتان پیر با او تماس گرفت تا درباره چیزهایی که نقاش گفته است بپرسد برای این که اظهارات او از سوی دفاتر پاریس رد شده است. اعتقاد داشتیم که حق خوانندگان است که بدانند پاسخ مشهورترین زندانی به اظهارات نقاش چیست. برای این که کاملا ممنوع المقلات بود، چاره ای نبود جز این که از طریق وکیلیش سوال هایی را بفرستیم او هم مساعدت کامل کرد که جای قدردانی دارد. کارلوس خودش سوال ها را خواند و با دست خط خودش جواب داد.
کارلوس تاکید کرد که نقاش همکار او در عملیات وین بود و قصه عملیات را تعریف کرد. درباره روابطش با ودیع حداد و «جبهه ملی آزادیبخش فلسطین» صحبت کرد. تاکید کرد که ورودش به سودان با آگاهی مقام های آن کشور بود و با هواپیمایی به خاک این کشور رسید که در آن وزیر امور خارجه آن وقت آن کشور حضور داشت، و به گفته کارلوس او از حضورش در هواپیما مطلع بود. فاش کرد که ورودش به خاک اردن با تضمین ملک حسین، پادشاه اردن صورت گرفت و گفت خاک سوریه را زمانی ترک کرد که امریکایی ها در دیدار با مقامات سوری موضوع اقامت او در سوریه را در جریان نشست بوش – اسد مطرح کردند. فاش کرد که آخرین دیدارش از بیروت در اوت 1991 بود، تاکید کرد که در جریان اقامتش در این کشور با «مقامات لبنانی» ارتباطاتی را برقرار کرده بود.
ادامه دارد...
نظر شما :