چهل و دومین بخش از کتاب «اسرار جعبه سیاه»:

بورژواهایی که سوسیالیست شدند

۱۳ اسفند ۱۳۹۵ | ۱۴:۱۳ کد : ۱۹۶۷۳۴۷ کتابخانه خاورمیانه
موضوع دیگری نیز مطرح بود که هم فکری ایجاد می کرد. موضوع اندیشه سوسیالیستی که جنبش از اوایل دهه شست توجهی به آن نمی کرد، اما این موضوع از آن تاریخ به بعد شروع کرد خود را مطرح کردن.
بورژواهایی که سوسیالیست شدند

دیپلماسی ایرانی: قرن بیستم به گفته بسیاری از مورخان، قرن تحول های شگرف بوده است. قرنی که در آن جنگ های بی نظیر تاریخ نظیر جنگ های جهانی اول و دوم رخ دادند و تاریخ بشریت به دست افراد و سیاستمدارانی که هر کدام طرحی برای رسیدن به مصالح و منافع خود داشتند، تغییرات شگرف یافت که مسیر طبیعی بسیاری از امت ها و کشورها را تغییر داد. در این میان تقسیم جهان به جهان غرب و جهان سوم تعابیری نامتجانس به وجود آورد که از درون این تناقضات افراد تحول خواهی ظهور کردند که در حقیقت می خواستند در برابر خواسته ها و طرح های منفعت طلبانه جهان غرب بایستند. افرادی که آرمان خواهانی بودند که گمان می کردند آرمانشان آن قدر قدرت دارد تا بتواند در برابر قدرت های بزرگ جهان بایستد و رویای مدینه فاضله آنها را تحقق بخشد. کتاب "اسرار جعبه سیاه" گفت وگو با چهار نفر از همین آرمان خواهانی است که تلاش کردند به خیال خود قدرت های بزرگ را وادار به تسلیم در برابر اراده آهنین خود کنند. افرادی که جهان غرب آنها را تروریست های بین المللی نه آرمان خواه می داند. در این جا بخش چهل ودوم این کتاب را می خوانید:

چه چیزی باعث شد که در شخصیت ودیع حداد درنگ کنی؟

یک نظری وجود دارد که می گوید ودیع حداد برای قضیه خودش از همه چیز دست کشید. او زندگی خصوصی نداشت. جوانی بود که از دانشکده پزشکی فارغ التحصیل شده بود و خانواده اش را ترک کرده بود و برای تاسیس مطب به اردن رفته بود، در طول کارش به چیزی حز درآمد مادی توجه نمی کرد. مساله دوم این است که ودیع در اجرای هیچ مسئولیتی تردید نمی کرد.

آیا ودیع سخنور بانزاکتی بود؟

با بخشش و سادگی صحبت می کرد که می توانست وارد قلب طرف صحبتش بشود. طوری که اگر کسی یک بار او را می دید احساس می کرد که انگار او را از مدت ها پیش می شناخته است. شخصیتش با معصومیت و خوبی و صدق و وفا و بخشندگی و عطوفت ذاتی تنیده شده بود.

کنگره بالاترین قدرت در جنبش ملی گرایان عرب بود که دبیر کل را برای پیگیری اجرای مسئولیت های تعیین شده انتخاب می کرد. دبیرکل کمیته ای را که فکرسازی و فرهنگ سازی و تامین مالی و اداری و کمیته مبارزه را پیگیری می کرد، مدیریت می کرد. کمیته اداری عصب جنبش بود برای این که مسئول ارتباط و تامین انتشارات و چاپ و توزیع و انتقال عناصر و پیگیر قضایای بازداشت شدگان در زندان های عربی بود. علاوه بر آن مشارکت ها و دریافت کمک و موارد مالی را نیز می پذیرفت. این کمیته در دوران ودیع بود که موفقیتش عامل اساسی در استمرار جنبش شد. کمیته هیئت امنا شامل جورج حبش و محسن ابراهیم و هانی الهندی و دیگران می شد.

آیا بیشترین نزدیکی روابط میان ودیع و جورج بود؟

بله روابطشان بسیار قوی بود. در ابتدای دهه پنجاه کار تحت عناوین مختلف انجام می شد مثل «هیئت مقاومت صلح با اسرائیل» و «ملی گرایان عرب» و «جوانان ملی عربی». به اعتقاد من نام «جنبش ملی گرایان عرب» در سال 1958 ظهور کرد. یک روز بر سر نام رای گیری شد که آیا «حزب ملی گرایان عرب» باشد یا «جنبش ملی گرایان عرب» که اکثریت نام دوم را انتخاب کرد.

در این جا می خواهم به یک مساله اشاره کنم. از همان ابتدا تا مراحل بعدی جنبش موسسه هایی را تنظیم کرد و نسل های دوم و سوم را به دلایل زیربنایی تربیت کرد. موسس ها از فرزندان طبقه بورژوا بودند. هر چه سرعت مبارزه افزایش می یافت مصالح با یکدیگر تعارض بیشتری پیدا می کردند و افرادی بودند که می خواستند جنبش را رها کنند. در هر تجربه انقلابی یا حزبی انتظار می رفت مدت به مدت بازنگری ای صورت بگیرد. الآن باید بیش از بازنگری «جنبش ملی گرایان عرب» کاری انجام دهیم، لازم است رهبران جنبش را محاکمه کنیم، چگونه می شود جنبشی که در تمام میهن عربی گسترش یافته بود با یک بیانیه تمام شود؟ جنبش به طور رسمی در سال 1976 به کار خود پایان داد اما ابتدای تمام شدن همه چیز سال 1963 بود.

چه وقت ودیع حداد مسئول شاخه نظامی شد؟

در این جا بدون این که درباره کسی زیاده روی کنم، می گویم که جذب نیروی جنبش برای عملیات نظامی از اواخر دهه پنجاه آغاز شد. فلسطینی ها در اقلیم های مختلف بودند که هر جزئی از اقلیم روی وحدت عربی حساب کرده بود. وقتی که جدایی میان سوریه و مصر حاصل شد ما فلسطینی ها احساس ناامیدی کردیم. بعد عامل پیروزی انقلاب الجزایر پیش آمد. ملت مبارزه کرد و اعراب از آن حمایت کردند و پیروز شدند. می دیدیم که هر پیروزی عربی از فلسطین به ما نزدیک می شود. یک هفته برای پیروزی الجزایر مقیم می شدیم و جوانان جنبش از اموال شخصی خود هزینه های آن را تامین می کردند. جدایی و پیروزی انقلاب الجزایر جوانان فلسطینی را که تصور می کرد باید ابتکار عمل را به دست بگیرد به تحرک وا می داشت.

موضوع دیگری نیز مطرح بود که هم فکری ایجاد می کرد. موضوع اندیشه سوسیالیستی که جنبش از اوایل دهه شست توجهی به آن نمی کرد، اما این موضوع از آن تاریخ به بعد شروع کرد خود را مطرح کردن. رابطه با عبدالناصر در طرح این موضوع سهیم بود، علاوه بر آن تجربه و قرائت های اعضا نیز موثر بودند. واکنش ها متفاوت بود عده ای تایید می کردند و عده ای دیگر محافظه کار و بی طرف بودند. در دهه شست همچنین بعضی از رهبران جنبش را ترک کردند. داعیه داران تفکر سوسیالیستی محسن ابراهیم و نایف حاتمه و دیگران بودند. می توان گفت که آنها جماعت مجله «الحریه» را که مجله ای هفتگی بود که جنبش در بیروت چاپ می کرد، محور خود قرار دادند و دور آن جمع شدند. شاید خطرناک ترین چیزی که به وقتش مطرح کردند اجازه ایجاد جریان های داخلی در جنبش بود. این طرح با اصول وحدت فکر در جنبش که بر اساس قواعد استوار بنا شده بود، یعنی اجرا کن بعد بحث کن، در تناقض بود.

ادامه دارد...  

کلید واژه ها: اسرار جعبه سیاه


نظر شما :