سی و هشتمین بخش از کتاب «اسرار جعبه سیاه»:
قصه ترور ملک حسین، پادشاه اردن
دیپلماسی ایرانی: قرن بیستم به گفته بسیاری از مورخان، قرن تحول های شگرف بوده است. قرنی که در آن جنگ های بی نظیر تاریخ نظیر جنگ های جهانی اول و دوم رخ دادند و تاریخ بشریت به دست افراد و سیاستمدارانی که هر کدام طرحی برای رسیدن به مصالح و منافع خود داشتند، تغییرات شگرف یافت که مسیر طبیعی بسیاری از امت ها و کشورها را تغییر داد. در این میان تقسیم جهان به جهان غرب و جهان سوم تعابیری نامتجانس به وجود آورد که از درون این تناقضات افراد تحول خواهی ظهور کردند که در حقیقت می خواستند در برابر خواسته ها و طرح های منفعت طلبانه جهان غرب بایستند. افرادی که آرمان خواهانی بودند که گمان می کردند آرمانشان آن قدر قدرت دارد تا بتواند در برابر قدرت های بزرگ جهان بایستد و رویای مدینه فاضله آنها را تحقق بخشد. کتاب "اسرار جعبه سیاه" گفت وگو با چهار نفر از همین آرمان خواهانی است که تلاش کردند به خیال خود قدرت های بزرگ را وادار به تسلیم در برابر اراده آهنین خود کنند. افرادی که جهان غرب آنها را تروریست های بین المللی نه آرمان خواه می داند. در این جا بخش سی و هشتم این کتاب را می خوانید:
آیا ودیع قبل از فوتش برنامه جدیدی داشت؟
ذهن ودیع حتی برای یک لحظه هم از فکر کردن درباره آینده کار انقلابی متوقف نمی شد و طرح ها و برنامه های جدید ارائه می کرد.
همان طور که قبلا گفتیم او راه عمیقی برای تجربه وضعیت فعلی در مسیر انقلابی داشت. این راه را مرحله ای می دید که تحول از آن از خلال بازنگری های مستمر گریزناپذیر است چه در سطح سازمانی چه در سطح سیاسی چه در سطح فکری چه در سطح شیوه مبارزاتی. مرحله می توانست نزد او به حدی برسد که دیگر امکان عبور از آن وجود نداشته باشد اگر خود را برای مرحله جدیدی از درگیری ها آماده نمی کرد. اعتقاد داشت که جنگ آزادیبخش طولانی و سخت خواهد بود و باید در برنامه های سازمانی و سیاسی و مبارزاتی مان مطابق با تشدید عملیات درگیری تحول ایجاد کنیم.
در ظاهر علنی ویژگی هایِ عمومی برای کارِ انقلابی یکی از نقاط ضعفش بود، کما این که در عمل قُطری از لحاظ سازمانی و سیاسی و مبارزاتی، نقطه ضعیف دیگری هم بود، فکر می کرد که سازمان رسمی استقلال ندارد، چه مالی و چه تسلیحاتی، در حالی که این یکی از مبارزه های انقلابی بود، البته این به معنای برخورد با سازمان نبود.
برای اجتناب از درگیری های جانبی، خیلی وقت ها صدایش را بالا می برد تا درباره خطرات درگیر شدن در جنگ داخلی لبنان و کشیده شدن به این جنگ و پیرامون آن هشدار دهد.
از زمانی که مقاومت از اردن خارج شد و در لبنان جمع شد، این یقین وجود داشت که دشمن طرح ریزی می کند تا حمله سختی را در لبنان انجام دهد.
سوال ها و نگرانی هایی را مطرح می کرد و تلاش می کرد که از طریق بحث های مستمر به پاسخی برسد. فکر می کرد که پاسخ به این سوال ها حتی اگر از لحاظ نظری صحیح باشد همچنان یک چیز کم دارد تا زمانی که وارد برنامه ها و طرح ریزی ها نشود. برای همین همیشه در فشار بود تا برنامه های مبارزاتی علیه دشمن اصلی در داخل میهن که اشغالگر بود و خارج از آن بر مبنای نظریه «پشت هر دشمنی در هر جایی یکی هست» داشته باشد. برنامه ها، جذب عناصر، آماده سازی عناصر، ابتکار چارچوب جدید، گسترش عرصه مبارزه، بسیج کردن همه توانایی ها، برقراری معادله صحیح میان تمرکز بر کار داخل میهن اشغال شده و حمایت از آن و تکمیل آن از خارج.
جنگ هدفش آزادسازی کل فلسطین است و تناقضی میان کار در داخل و کار از خارج نمی بیند.
همه اینها از ماموریت های برنامه های کار روزنامه برای دکتر ودیع بود، اما طرح بزرگی که تلاش می کرد به آن برسد و تلاش بسیار در این راه برایش می کرد و پاسخی بر سلبیات مرحله ای بود که یادآور شدیم و افق های جدیدی را برای کار باز می کرد، اهمیت ایجاد حرکت انقلابی عربی بود که شاخه نظامی بخشی از آن بود. در این راه طرحی را برای دعوت از بخش بزرگی از مبارزان عرب به کنگره یا تجمعی که از آن یک بیانیه سیاسی به مثابه «مانیفست عربی» خارج شود، در نظر داشت، او این درک را داشت که این کار نیاز به تلاش سازمانی و سیاسی و فکری دارد. بر اساس این مساله اهمیت فکر را درک می کرد و بر اساس آن ایجاد انتشاراتی به این معنا که مطالعات و پژوهش های جدی منتشر کند تا روشنگری کند و راه را در برابر مردم توضیح دهد را در دستور کار قرار داد، مبلغ بزرگی هم برای اجرای این طرح اختصاص داد اما قبل از آن که نوری به افکارش بتابد اجل به او امان نداد و امکانات در دوران او «در حد اعتماد به آن» باقی ماند.
آیا ودیع مثلا به فرودگاه های پاریس رفت و آمد می کرد؟
بله، برای کار می رفت، از طریق الجزایر می رفت، البته به اسم مستعار.
بیشتر از کدام گذرنامه ها استفاده می کرد؟
با خودش پاسپورت عراقی و یمن جنوبی و الجزایری داشت.
نامش در گذرنامه سفر چه بود؟
بیشتر گذرنامه هایی که خودش ساخته بود، استفاده می کرد.
آیا با سازمان امنیت سوریه هم همکاری می کرد؟
تمایلی برای همکاری با آن نداشت اما با سوری ها در لبنانی ها درگیر نمی شد حتی علیه آنها کاری نمی کرد و از همه می خواست که از برخورد خودداری کنیم.
ودیع حداد کجا تلاش کرد هنری کسینجر را ترور کند؟
در یک شهر عربی.
در دمشق؟
در دمشق و قاهره.
آیا تلاش او به مرحله اجرا هم رسید؟
از مرحله برنامه ریزی فراتر رفت، اما اجرا نشد. این در جریان تحرکات کسینجر برای پایان دادن به درگیری ها بود.
کارلوس می گوید که «بخش خارجی» تلاش کرد ملک حسین را به وسیله یک خودروی مجلل مسابقه ای که در اختیار سیاستمدار لبنانی راحل، دانی شمعون بود، ترور کند، به این ترتیب که دوستی پادشاه اردن را جلب کند، بعد ملک حسین سوارش شود و وقتی که سوار شد با «ریموت کنترل» آن را منفجر کند. او می افزاید که دانی شبهاتش را در این زمینه به او گفت و به او توصیه کرد که از این کار صرف نظر کند و به او گفت که اگر پادشاه سوار ماشین شود خودش برای او راز را فاش خواهد کرد؟
بله این اتفاقات در فضای سخت و شدید بعد از سپتامبر 1970 رخ می داد.
ادامه دارد...
نظر شما :