سی و ششمین بخش از کتاب «اسرار جعبه سیاه»:

عراق تنها حامی مالی جبهه مردمی فلسطین بود

۲۴ دی ۱۳۹۵ | ۱۵:۳۰ کد : ۱۹۶۶۱۶۴ کتابخانه خاورمیانه
عراق تنها کشوری بود که پول می داد. یمن جنوبی تسهیلات می داد. الجزایر مبلغ بسیار جزئی ای داد.
عراق تنها حامی مالی جبهه مردمی فلسطین بود

دیپلماسی ایرانی: قرن بیستم به گفته بسیاری از مورخان، قرن تحول های شگرف بوده است. قرنی که در آن جنگ های بی نظیر تاریخ نظیر جنگ های جهانی اول و دوم رخ دادند و تاریخ بشریت به دست افراد و سیاستمدارانی که هر کدام طرحی برای رسیدن به مصالح و منافع خود داشتند، تغییرات شگرف یافت که مسیر طبیعی بسیاری از امت ها و کشورها را تغییر داد. در این میان تقسیم جهان به جهان غرب و جهان سوم تعابیری نامتجانس به وجود آورد که از درون این تناقضات افراد تحول خواهی ظهور کردند که در حقیقت می خواستند در برابر خواسته ها و طرح های منفعت طلبانه جهان غرب بایستند. افرادی که آرمان خواهانی بودند که گمان می کردند آرمانشان آن قدر قدرت دارد تا بتواند در برابر قدرت های بزرگ جهان بایستد و رویای مدینه فاضله آنها را تحقق بخشد. کتاب "اسرار جعبه سیاه" گفت وگو با چهار نفر از همین آرمان خواهانی است که تلاش کردند به خیال خود قدرت های بزرگ را وادار به تسلیم در برابر اراده آهنین خود کنند. افرادی که جهان غرب آنها را تروریست های بین المللی نه آرمان خواه می داند. در این جا بخش سی و ششم این کتاب را می خوانید:

آیا بعد از تعلیق عضویت حداد، روابط شخصی حبش و حداد قطع شد؟

دو دیدار در بیروت انجام شد و دیدار دیگری هم در بغداد شد. اما هیچ کدام به نتیجه نرسید. حساسیتی به معنای این که دشمن هم شوند، نشد اما توافقی هم به دست نیامد.

بعد از جدایی چه شد؟

عملا خارج از چارچوب «جبهه مردمی» شدیم اما بدون این که جدایی خود را اعلام کنیم. در این مرحله به عناصری که خودمان جذب می کردیم تکیه داشتیم همان طور که در گذشته به عناصری از جبهه متکی بودیم. سازمانی مردمی نبودیم.

این به آن معنا است که حبش از قبل از عملیاتی که بعد از 1974 اجرا می شد، خبر نداشت؟

بله.

حبش و حداد آخرین بار یکدیگر را کجا دیدند؟

بار آخر در 1967 در هتلی در بغداد یکدیگر را دیدند. بحثشان شد بدون این که توافقی به دست آید در آخر هم با عتاب و سرزنش جلسه تمام شد و از هم جدا شدند. تا این که در 1978 حبش در تشییع جنازه ودیع شرکت کرد.

آیا این رابطه تاثیر شدیدی بر ودیع حداد گذاشت؟

خیلی. در جریان تشییع جنازه حبش صفات های بزرگی را برای ودیع استفاده کرد. بعد از آن اتفاق که گفتم طرفداران او تلاش کردند که حداد را به جبهه برگردانند و خواستار بررسی موضوع شدند اما برگشتی صورت نگرفت در حالی دسترسی به ودیع هم مشکل شده بود. کمیته ای برای انجام گفت و گوها تشکیل شد که شامل چهار نفر می شد. دیدارهایی در بیروت و کویت برگزار شد و روشن شد که مواضع ودیع به حق بوده است. در طول گفت وگوها عناصری از دفتر سیاسی بودند که بازگشت حداد به مصلحتشان نبود برای همین شروع به تخریب کردند و نگذاشتند که گفت وگوها به موفقیت برسد. تلاش ها بعد از جنگ اسرائیل در 1982 دوباره تجدید شد.

در جریان اشغال با مسئول نظامی جبهه همکاری کردیم و مقر امنی برای او فراهیم کردیم. ما «آر پی جی» های پیشرفته داشتیم که اینها را به آنها دادیم و به عنوان مبارز برای آنها مشارکت کردیم. مسئول نظامی از موضع مجموعه «بخش خارجی» در خلال جنگ استقبال کرد. تلاش های جدید هم به موفقیت نرسیدند و وضعیت به طور کامل تغییر کرد.

بعد از غیبت ودیع چه بر سر مجموعه «بخش خارجی» آمد؟

به برنامه ها و روابط خود ادامه داد.

تا چه سالی؟

تا 1990، در 1991 فعالیت هایش را متوقف کرد.

برای چه فعالیت های مجموعه متوقف شد؟

بعد از جنگ «خلیج فارس دوم» وضعیت تغییر کرد. دیگر توانایی تحرک لجستیکی و مالی نداشتیم. از 1984 تحت فشار مالی بودیم. ما به کمک های مالی بعضی کشورها مثل عراق تکیه داشتیم.

رابطه ای با لیبی نداشتید؟

روابطمان خیلی محدود بود.

آیا ودیع حمایتی از لیبی دریافت کرد؟

حمایت خیلی کمی به دست آورد.

آیا قذافی را می شناخت؟

آن طور که یادم است دو بار همدیگر را دیدند. نظری تفاهمی به دست آمد اما عملا چیزی نشد.

آیا لیبی «بخش خارجی» را حمایت مالی می کرد؟

به شکل خیلی محدود. عراق تنها کشوری بود که پول می داد. یمن جنوبی تسهیلات می داد. الجزایر مبلغ بسیار جزئی ای داد.

آیا ودیع حداد با صدام حسین دیدار کرد؟

با او به عنوان رهبر مردمی نه به عنوان مسئول «بخش خارجی» دیدار کرد، به همین صفت با رئیس جمهور احمد حسن البکر هم ملاقات کرد.

آیا روابطتتان با مقامات در عدن قوی بود؟

روابط بسیار قوی ای با سالمین و علی ناصر محمد داشتیم. این روابط در روزهای «حرکت ملی گرایان عرب» آغاز شده بود.

آیا ودیع قدرت انکار داشت و آیا خصوصیاتش را تغییر می داد؟

نه خصوصیاتش را تغییر نمی داد. تدابیر امنیتی را در نهایت سادگی اتخاذ می کرد. با گذرنامه های دیگر سفر می کرد.

آیا نام چرکی هم داشت؟

نه. جوان ها او را «ابو هانی» صدا می کردند و بعضی از آنها هم به او «دایی» می گفتند.

عینک هم می زد؟

یک مدت عینک پنسی داشت و عینک هایش عادی بودند.

مقر اقامتش هم معلوم نبود؟

البته.

قصه ویلایی که در بیروت در اختیارش بود، چیست؟

این خانه قدیمی نزدیک مدرسه ایتالیایی ها در قریطم بود که شامل یک باغ و دیوار می شد. صاحبش دوست ودیع بود و در سال 1971 به او گفته بود از آن استفاده کن در حالی که جوان ها اردن را ترک می کردند. خانه می توانست تعداد زیادی را در خود جا دهد اما ودیع این کار را نکرد.

چه کسی می دانست که ودیع در لحظه به خصوص کجا می آید؟

دو یا سه نفر از افراد مورد اعتماد که وقتی دوست داشت آنها را ببیند نزدش می رفتند.

آیا تفنگ هم دوست داشت؟

با اسلحه کار نمی کرد اما به نوعی هوس توسعه و استفاده از ابزارهای کار داشت به خصوص در استفاده از مواد منفجره که فکر می کرد سلاح اصلی است. فکر می کرد که چگونه می توانیم مواد منفجره از راه های غیرسنتی تولید کنیم. این کار را هم کرد.

آیا ودیع با «ابو نضال» هم دیدار کرد؟

بله در بغداد. روابط رسمی میان آنها بود. بعد از این که ابو نضال عمل قلب کرد ودیع برای عیادت او را دید.

آیا «ابو نضال» پیشنهاد همکاری هم داد؟

بله، اما فضایی برای این کار نبود. برنامه اش کاملا متفاوت بود.

آیا بعد از فوت ودیع تلاش کرد افراد را جذب کند؟

سعی کرد روابط را عمیق تر کند اما اتفاقی نیفتاد.

ادامه دارد...  

کلید واژه ها: اسرار جعبه سیاه


( ۱ )

نظر شما :