تعامل هم زمان تل آویو با مسکو و اعراب
استراتژی اسرائیل ادامه جنگ سوریه است
نویسنده: جیانکارلو الیا والوری
دیپلماسی ایرانی: نکته ای اساسی در مورد جنگ سوریه وجود دارد که باید به دقت مورد توجه قرار گیرد و آن این است که جنگ در سوریه به خصوص پس از ورود روسیه به آن به معنای ارتباط میان روسیه و ایران است و این امر خطری بالقوه برای اسرائیل محسوب می شود. اگر روسیه واقعا به دنبال آن است تا از مدیریت مجدد قدرت های غربی بر منطقه خاورمیانه جلوگیری کند، باید «هلال شیعی» را از ایران و مناطق علوی نشینِ سوریه گرفته تا حزب الله در جنوب لبنان تقویت کند.
پوتین قصد دارد در برابر هر وسوسه ای از سوی غرب برای ایجاد یک «بهار عربی» دیگر در منطقه خاورمیانه یا هرگونه شورشی در این منطقه ایستادگی کند چراکه رهبران روسیه به خوبی می دانند که این شعله های آتش این بحران ها دیر یا زود، دامن این کشور را نیز خواهد گرفت. پوتین تاکنون هر گونه امکان استفاده از «استراتژی غیرمستقیم» توسط غربی ها را غیرممکن ساخته و همین امر در حال حاضر یکی از پیروزی های قابل توجه وی به حساب می آید.
در حقیقت پوتین با الحاق کریمه در 18 مارس 2014 و دخالت در اوکراین، قدرت خود را بیش از پیش تثبیت کرد، اما فتح سوریه، و از این طریق دسترسی به کل خاورمیانه، حلقه دوم سیاست امنیتی جدید وی بود. روسیه بر روی کشورها تمرکز کرده است درحالی که غربی ها به ویژه آمریکا تمرکز خود را بر روی گروه های قومی، مذهبی و قبیله ای قرار داده اند و به نظر می رسد که این امر می تواند نقطه قوتی برای روسیه به حساب آید.
روسیه خواهان آن است که بشار اسد در قدرت باقی بماند، چراکه وجود وی موجب افزایش امنیت و ایمنی در پایگاه های دریایی مدیترانه خواهد شد. ایران نیز به باقی ماندن اسد در قدرت علاقمند است زیرا حضور بشار اسد در قدرت، تداوم استراتژیک حزب الله لبنان را تضمین می کند.
آنچه در این میان مسلم است این است که اسرائیل هیچ علاقه ای به ورود به جنگ سوریه ندارد. حضور نیروهای یهودی اسرائیل در سوریه روند اتحاد میان مسلمانان شیعه و سنی علیه اسرائیلی ها را تسریع می کند. نیروهای ارتش اسرائیل در طول جنگ سوریه به اهداف فردی متعددی در داخل خاک این کشور ضربه وارد آورده اند. برنامه ریزی دولت یهود بر این اساس بنا شده که حتی با حمایت روسیه، هرگز نباید پیوستگی و اتحاد استراتژیکی میان نیروهای بشار اشد و حزب الله لبنان برقرار شود. روسیه تاکنون بواسطه برخی دلایل مهم که در ادامه به آنها اشاره می شود، به حفاظت از مرزهای اسرائیل علاقه نشان داده است.
نخست این که اسرائیل خانه و مأمن بیش از یک میلیون شهروند روسی یهود است. علاوه بر این، ارتباط اقتصادی میان روسیه و اسرائیل یکی از اولویت های اصلی دو دولت به خصوص روس ها است. حجم روابط اقتصادی میان روسیه و اسرائیل در حدود 4 میلیارد دلار است که این میزان بسیار بالاتر از حجم تجارت روسیه با کشوری همچون مصر است و بخشی از این تجارت برخی از محصولات با فناوری های جدید را نیز شامل می شود. در ضمن پوتین می تواند بهترین گزینه برای میانجی گری در مذاکرات نهایی میان اسرائیل و فلسطین باشد.
در حال حاضر دولت اوباما دیگر علاقه ای به دخالت مستقیم در خاورمیانه ندارد و از سوی دیگر در آمریکا جو چندان مساعدی در قبال اسرائیل، لابی سیاسی آن در آمریکا و منافع استراتژیک این رژیم در منطقه وجود ندارد و به نظر می رسد که این اوضاع و شرایط با گذشت زمان رو به وخامت بیشتری می رود. آمریکا نیز اخیراً مسئولیت حفاظت از کشورهای سنی منطقه را به خود آنها محول کرده است که به نظر می رسد اقدامی بسیار خطرناک و مخاطره آمیز بود. همچنین مکانیسم تصمیم گیری آمریکا در این زمینه نیز دارای ابهاماتی است.
روابط میان امریکا و اسرائیل در این سال ها با پیچیدگی های بسیاری همراه بوده است، چراکه از یک سو اسرائیل در ازای اعطاء برخی امتیازات سیاسی به فلسطینیان در مارس 2016 توافقنامه نظامی 10 ساله ای به ارزش 38 میلیارد دلار را با آمریکا منعقد کرد و از سوی دیگر روابط میان واشنگتن و بیت المقدس در تمام طول دوران ریاست جمهوری باراک اوباما با تنش و اختلافات مداومی روبه رو بوده است. در مقابل پوتین و نتانیاهو نیز در طول جنگ سوریه به توافقی برای تبادل اطلاعات استراتژیک دست یافتند که اقدامی مثبت و اولین گام برای تبادل سیاسی ـ نظامی پایدار میان دو کشور قلمداد می شد.
از آن جا که متحدان غربی اسرائیل خود را از بحران سوریه به طور کامل بیرون کشیده اند، به نظر می رسد که اسرائیل نمی تواند از برخورد با تنها قدرت غیراسلامی حاضر در سوریه یعنی روسیه اجتناب کند. اگر اسرائیل می خواهد در طراحی مجدد آینده سوریه نقشی داشته باشد، تنها باید با روسیه مذاکره کند.
اتفاقات زیادی در مرزهای اسرائیل و سوریه در جریان است و در حال حاضر عملیات داعش و حمله به بلندی های جولان در این مناطق افزایش یافته است. اسد هیچ علاقه ای به تحریک اسرائیل ندارد و جهادی ها نیز علاقه ای به دیدن واکنشی شدید از سوی نیروهای اسرائیلی ندارند، بنابراین به نظر می رسد که هیچ راهی برای دخالت اسرائیل در درگیری شیعه و سنی در منطقه وجود ندارد.
در واقع تا پیش از تشدید جنگ در سوریه، بحث های استراتژیک میان تصمیم گیرندگان اسرائیلی بسیار ساده بود و پیچیدگی چندانی در آن وجود نداشت. تصمیم گیرندگان اسرائیلی در آن زمان بر این باور بودند که اگر سنی ها نیروهای بشار اسد را شکست دهند، این امر به نفع اسرائیل تمام می شود چراکه از این طریق ارتباط میان دولت سوریه با ایران برای همیشه قطع می شود. اما حالا به نظر می رسد که تمامی محاسبات اسرائیلی ها غلط از آب درآمده است و نیروی های اسد پیروزی بزرگی را در سوریه برای خود رقم زده اند.
اسد مرد زیرکی است، او هرگز به طور مستقیم به نیروهای اسرائیل در بلندی های جولان حمله نمی کند زیرا به خوبی می داند که در صورت چنین اقدامی، پاسخی قدرتمند و قابل پیش بینی از سوی اسرائیل در انتظار او خواهد بود. اما با این وجود، او از مرزهای جنوبی خود با اسرائیل استفاده می کند تا کمک ها و تسلیحات ایران را به نیروهای حزب الله برساند.
با پیروزی های اخیر دولت بشار اسد در سوریه به نظر می رسد که تصمیم گیرندگان اسرائیلی در حال تجدید نظر در ارزیابی های خود نسبت به درگیری های سوریه هستند. اکنون آنها بر این باورند که اگر جنگ در سوریه همچنان ادامه یابد - که پیش بینی های فعلی نیز حاکی از آن است - نیروهای سوریه تنها شبحی در این جنگ خواهند بود و حزب الله قدرتمندانه از متحد خود یعنی بشار اسد در این جنگ حمایت خواهد کرد، در نتیجه این امر نیز از فشار نیروهای حزب الله لبنان بر اهداف اسرائیلی کاسته خواهد شد. بنابراین بسیاری از تحلیلگران اسرائیلی ادامه جنگ را گزینه استراتژیک مطلوبی می دانند چراکه ادامه جنگ موجب خستگی و فرسایش تدریجی تمامی دشمنان اسرائیل خواهد شد. اما از سوی دیگر، این خطر وجود دارد که اسرائیل برای جلوگیری از پیروز های بیشتر بشار اسد در سوریه، ممکن است حمایت از نیروی های سنی و شورشیان سوری ضد اسد را آغاز کند. اما تاریخ نشان داده این گروه ها به محض آن که از حمایت و کمکی برخوردار شوند، به سرعت در مقابل همان کسانی که از آنها حمایت کرده بودند قد علم خواهند کرد. آیا نباید از داستان گروه تروریستی داعش و حامیان و بنیانگذاران این گروه درس عبرت گرفت؟
اسرائیل به جای حمایت از شورشیان سوری می تواند به دنبال گزینه های جایگزین دیگری باشد، یکی از گزینه های موجود حمایت از کردها است. حمایت از کُردهای سوریه چشم انداز وسیعتری را با خود به همراه خواهد داشت و آن تجزیه کشور سوریه است. با این حال، اسرائیلی ها می توانند به فرصت های ژئوپلیتیکی بزرگی که مداخله روسیه برای آنها فراهم می آورد نیز فکر کنند.
برای روسیه نجات دولت بشار اسد به معنای تبدیل شدن به یک بازیگر استراتژیک جهانی و به حاشیه راندن ایالات متحده از کل منطقه خاورمیانه خواهد بود. علاوه بر این، هدف ثانویه روسیه از مداخله نظامی در سوریه حفظ متحد کلیدی اش در منطقه یعنی اسد و مهم تر از همه از بین بردن احتمال هر گونه اتحاد اسلامی رادیکال در منطقه از سوی سه قدرت نزدیک به ایالات متحده یعنی ترکیه، قطر و عربستان سعودی است. آن چه مسلم است این است که روسیه گزینه های مختلفی پیش رو دارد اما ما هنوز از انتخاب و تصمیم نهایی مقامات کرملین آگاه نیستیم.
اما اسرائیل چه گزینه هایی در اختیار دارد؟ اسرائیل می تواند با حمایت خاموش از اقدامات روسیه در سوریه و به طور همزمان از سرگیری روابط با برخی از کشورهای سنی منطقه، از گسترش هژمونی ایران در منطقه جلوگیری کند. حتی اسرائیل می تواند به منظور استقرار نیروهای خود در سوریه به طور مستقیم با روسیه وارد مذاکره شود و از این طریق با اقدامات شبه نظامیان شیعه در بلندی های جولان مقابله کند. اما با توجه به این که ایالات متحده دیگر در منطقه حضور ندارد، برگ برنده و اهرم فشار روسیه و دیگر بازیگران منطقه ای در این مذاکرات احتمالی چه چیزی می تواند باشد؟
منبع: مدرن دیپلماسی/ مترجم: زهره شهریاری
انتشار اولیه: چهارشنبه 22 دی 1395 / انتشار مجدد: چهارشنبه 6 بهمن 1395
نظر شما :