با جوانان اوکراین سه سال پس از انقلاب میدان اروپا
نارنجی تند کم کم رنگپریدهتر میشود
دیپلماسی ایرانی: اوکراین سال هاست حال و روز خوشی ندارد. راهپیمایی ها، تحصن ها، اعتصاب ها و نافرمانی های مدنی که از نوامبر 2004 تا ژانویه 2005 انجام گرفت، یکی از مهم ترین جلوه های انقلاب دموکراتیک جهان را ساخت: انقلاب نارنجی. 60 روز تظاهرات مستمر در میدان استقلال کیف و ایستادگی یک ملت، در نهایت به ملغی شدن نتیجه انتخابات، به زیر کشیده شدن ویکتور یانوکوویچ، نامزد مورد حمایت روسیه و به قدرت رسیدن ویکتور یوشچنکو منجر شد.
روسیه از نظر سیاسی از سال های 1700 به بعد اوکراین را تحت سلطه خود دارد و فقط دوران کوتاهی پس از جنگ جهانی اول اوکراین استقلال کامل را به خود دیده است. برای سیصد سال رهبران سیاسی و فرهنگی، دو کشور را در فضایی یکسان اداره کردند. لئونید برژنف (سیاستمدار و دبیر کل کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی از سال ۱۹۶۴ تا ۱۹۸۲) اوکراینی بود. در کیف امروز به سختی می توان شبکه تلویزیونی یا رادویی را پیدا کرد که مدام در حالت تغییر زبان بین روسی و اوکراینی نباشد، بعضی اوقات حتی در حین جملات این اتفاق می افتد. این تاریخ درهم تنیده باعث شده است تا اوکراین کمتر از 10 سال رنگ آرامش را به خود ببیند.
سال 2014 دوباره خیابان های کیف، شاهد یک انقلاب بود. مجموعه حوادثی که در سال ۲۰۱۴ با تظاهرات در پایتخت اوکراین آغاز شده بود، در ادامه این بار به میدان اروپا کشیده شد و حوادث پس از آن، آرام آرام خون زندگی را از رگ های اوکراین نارنجی بیرون کشید. در نهایت رئیس جمهور ویکتور یانوکوویچ با امضای توافق نامه ای با مخالفان انتخابات زودهنگام موافقت کرد. اما او با نقض توافقنامه از سوی معترضان، با رای مجلس از سمت ریاست جمهوری عزل شد و چند روز بعد دولت جدید به ریاست آرسنی یاتسنیوک بر سر کار آمد. میدان اروپا در کیف عرصه دو رقابت شد، آغوشی که غرب برای اوکراین باز کرده بود و دست های قدرتمند پوتین که جدا شدن کیف دوست داشتنی از مسکو را برنمی تابید. در این انقلاب حداقل ۸۲ نفر کشته شدند که ۱۳ نفر آنها پلیس بودند و ۱۱۰۰ نفر مجروح برجا ماند. در پی انقلاب ۲۰۱۴ اوکراین و برکناری دولت و تشکیل دولت جدید، نیروهای روسی اول به طور غیررسمی وارد شبه جزیره جنوبی و خودمختار کریمه شدند و بعد از دریافت مجوز دخالت نظامی ولادمیر پوتین از مجلس روسیه به طور رسمی نیروهای خود را به دلیل حفظ امنیت شهروندان روسی به طور گسترده وارد خاک اوکراین کردند. ساختمان های دولتی، فرودگاه ها و پایگاه های نظامی اشغال شدند. 16 مارس 2014 در یکی از عجیب وغریب ترین رفراندوم های جهان، ۸۱ درصد واجدان شرایط در انتخابات شرکت کردند و ۹۶٫۷۷٪ به جدایی این شبه جزیره از اوکراین و الحاقش به روسیه رأی مثبت دادند. جنگ اوکراین و روسیه هنوز جسته و گریخته ادامه دارد، جنگی که به کشته شدن هزاران نفر و آواره شدن 1,5میلیون نفر منجر شد. جوان های اوکراینی حالا به آینده نامعلوم خود نگاه می کنند و امیدی کمرنگ به تغییر دارند. آنها روزهای خود را این طور توصیف می کنند:
هنوز داستان هایی از آن چیز باقی است
آیلا شاندار، 32 ساله از کیف
وقتی روزهای میدان اروپا آغاز شدند، جریان خروشان آزادی را در بین مردم می دیدم و می دانستم که باید خود را برای یک زندگی آماده کنم. بیشتر از یک میلیون نفر در کیف دور هم جمع شده بودند. مردم بار دیگر تصمیم گرفته بودند که زندگی کنند. به تظاهرات پیوستم. امید استقلال را می شد بین مردم حس کرد. برخی به پلیس ضدشورش گل می دادند. زبانم خوب بود و اخبار را به انگلیسی ترجمه می کردم. وبسایت خودم را راه انداختم و اخبار میدان اروپا را در آن پست می کردم، داستان هایی که داشت اتفاق می افتاد. رسانه های روسیه به ما القاب عجیبی می دادند: «نازی های تندرو»، «ملی گرایان خطرناک» و «عناصر رادیکال». حالا سه سال از آن روزها می گذرد. همه چیز به میزهای مذاکره رسیده و روسیه به دنبال بازگشت به دوران پرقدرت جماهیر شوروی است. رسانه های غربی موضوع اوکراین را «آن چیز» می نامند. اما هنوز داستان هایی هست که باید گفته شود، اطلاعات روزانه ای از مردمی که امید به ادامه جنگ تلخ با روسیه دارند.
نمی دانم طرف چه کسی را بگیرم
داشا پروکازا،21 ساله از لویو
من اهل شرق اوکراین هستم و مادرم اصالتا روسی است و هیچ وقت اوکراینی صحبت نکرده است. پدرم اوکراینی است و جزء اولین گروه داوطلبی بود که به جنگ با روس ها رفت. من جوری بزرگ شدم که همیشه فکر می کردم روسیه و اوکراین دو کشور هستند با تاریخ، داستان ها و فرهنگی مشترک. حالا اما اوضاع را درک نمی کنم. نمی دانم باید طرف مادرم را بگیرم یا پدرم؟ روس ها می گویند «تنها پوتین می تواند شما را از آمریکا نجات دهد» و اوکراینی ها می گویند: «ما کریمه را می خواهیم.» می دانم که مردم روسیه با اوکراینی ها بد نیستند و این را هم دیده ام که اوکراینی ها با روس ها مشکلی ندارند. اما این وسط فقط خانواده ها در حال نابودی هستند. من از نفرتی که ما را از هم جدا کرده است سر در نمی آورم.
من دوست آنها نخواهم شد
آیرینا کیپرنکو، 27 ساله از اودسا
آنچه اشتباه گرفته می شود این است که روزی دوباره روس ها و اوکراینی ها با هم برادر و خواهر می شوند. این برای من امکان ندارد، من چیزهایی را دیده ام که نباید می دیدم. 2 می 2014 من در راه رفتن به استادیوم فوتبال بودم که هواداران دو طرف با هم درگیر شدند. سنگ، گلوله و کوکتل مولوتف بود که در آسمان رها می شد. حداقل 40 نفر را دیدم که در دم کشته شدند. برادرم را آن روز از دست دادم و حالا دو سال از آن ماجرا می گذرد و هیچ کس به موضوع رسیدگی نمی کند و هیچ تحقیقی صورت نمی گیرد. مردم آن روز، افرادی هستند که تاریخ آنها را فراموش می کند. چطور می توانیم دوباره دوست باشیم؟
انتخاب ما باور ماست
ناتالیا استبلینا، 32 ساله از اودسا
«اوباما و استالین یکسان هستند... دیکتاتورهایی خونخوار که میلیون ها نفر را کشته اند» و «هیلاری کلینتون یک معتاد موادمخدر است» این ها باورهای معمول این روزهای اوکراینی هایی است که سایت های طرفدار روسیه را برای خواندن اخبار انتخاب می کنند. وقتی دانشجو بودم درباره پروپاگاندای رسانه های آلمان نازی چیزهایی خوانده بودم اما این روزها این مسائل را به چشم می بینم. وقتی می بینی یک نفر چه کانالی را تماشا می کند، چه سایتی را باز می کند و چه روزنامه ای را می خواند می توانی تمام افکارش را حدس بزنی. اما هیچ نمونه درستی از حقیقت وجود ندارد جز این حقیقت تلخ که آن بیرون سایه انداخته است: یک زندگی که برای میلیون ها نفر درحال نابودی است و کسی آن را درک نمی کند.
تحریریه دیپلماسی ایرانی /32
نظر شما :