چهل و هفتمین بخش از سلسله یادداشتهای جدید سرکیس نعوم:
قطر میخواهد سنگاپور منطقه شود
دیپلماسی ایرانی: برای ششمین سال است که دیپلماسی ایرانی یادداشت های سرکیس نعوم را که در پی دیدارش با مقام های فعلی و سابق امریکایی نوشته است، منتشر می کند. امسال نیز بر اساس همان رویه دیپلماسی ایرانی تلاش دارد این یادداشت ها را ترجمه و منتشر کند. با این تفاوت که از لحاظ زمانی تلاش می شود نزدیک تر به زمان انتشار آن در روزنامه مرجع یعنی روزنامه النهار باشد و کاربردی ترین آنها در این جا انتخاب و منتشر شود. اهمیت این یادداشت ها در این است که به روز هستند و مطابق با تحولات جاری در منطقه تهیه شده اند و در آنها نکاتی مشاهده می شود که برای خوانندگان می تواند جذاب باشند. در این جا قسمت چهل و هفتم آن را می خوانید:
درباره اشتباه عربستان که گمان می کند حزب الله در ارتش لبنان شکاف ایجاد کرده است، مسئول عالی رتبه در دولت امریکا که در بخش مبارزه با تروریسم از راه های غیرنظامی فعالیت می کند، گفت: «نظر تو درباره این شکاف چیست؟ آیا گمان می کنی عربستان سعودی اشتباه می کند؟»
جواب دادم: «به نظر من ارتش لبنان شامل سرباز و درجه دار و افسرهایی از تمامی طوایف و مذاهب است. هر طایفه و مذهبی اشکالاتی دارد. برای همین این اشکالات به ارتش و همه نهادهای لبنانی سرایت می کند، اما در حال حاضر نوعی اجماع رسمی حداقل در زمینه با تروریسم در لبنان به وجود آمده است. به این معنا که همه با وجود اختلاف هایشان موافق جنگ با تروریسم هستند. این هم از عجایب روزگار است که می بینیم امروز عملا مواضع و اقداماتی شبه مشترک علیه داعش و کلا تروریسم از سوی امریکا و روسیه و ایران و بشار اسد و حزب الله و همه کشورهای عربی حوزه خلیج فارس در حال انجام است.»
این مقام بلندپایه خندید ولی از اظهار نظر خودداری کرد. پرسیدم: «آیا اعتقاد داری که عربستان هر کس که می بیند را وارد فهرست گروه های تروریستی خود می کند، یعنی ببیند هر چیزی که به نفعش است که وارد فهرست گروه های تروریستی شود وارد این گروه می کند یا با هر کس که در خشکاندن منابع مالی گروه های سنی عربستانی و غیرعربستانی فعالیت می کند، برخورد می کند؟» جواب داد: «بله. عربستان هر کس که از تروریسم "داعشی" و "القاعده ای" و "جبهه النصره" (حالا برایم سوال بود منظورش کدام جبهه النصره است) حمایت مالی می کند و همچنین هر کس که از حزب الله حمایت کند را تروریست می داند. هیئت حاکمه عربستان به این مساله کاملا پایبند است و همه نهادهای عربستانی با جدیت این رویه را دنبال می کنند. حقیقت این است که کسی نمی تواند به این مساله شک کند. در این رابطه امیر محمد بن نایف اقدام به کار جدی کرد، او روزگاری مدیر پژوهشی بود بعد وزیر کشور شد و حالا جانشین ولیعهد شده و همچنان در این سمت فعال است. البته همه کشورهای حوزه خلیج فارس نیاز به زمان دارند تا به اهداف خود برسند تا بتوانند به افراد و گروه ها و شبکه ها و منابع مالی تروریسم ضربه بزنند.»
پرسیدم: «نظرت درباره قطر به ویژه در موضوعی که هر روز تو و اداره ای که در آن کار می کنی، دنبال می کنید، چیست؟»
جواب داد: «قطر کشوری است که می خواهد بازیگری اساسی در منطقه باشد و نقش رهبری داشته باشد (Leading). او تصمیم گرفته است که همه تدابیر لازم برای مبارز با تروریسم و کانال های مالی آن را اتخاذ کند. روابطش با عربستان سعودی امروزه، یعنی در زمان شیخ تمیم بن حمد بن خلیفه، امیر آن، خوب است. غیر از این نمی توان چیزی گفت.»
نظر دادم: «دو مساله در برابر قطر و نقش رهبری آن وجود دارد، یکی این که می خواهد با عربستان رقابت کند و تلاش می کند نقشی در موازی نقش عربستان در منطقه یا حتی بزرگتر از آن داشته باشد. دوم این که عربستان سعودی اخوان المسلمین را رد می کند و نمی خواهد قطر پناهگاه آنها باشد.»
جواب داد: «همان طور که گفتم روابط قطر و عربستان خوب شده است. البته گام هایی اخیرا برداشته شده است تا روابط دو کشور خیلی خوب شود. قطر می خواهد سنگاپور خلیج فارس یا حتی منطقه شود. اما درباره موضوع اخوان المسلمین می توان بر سر آن به تفاهم رسید. شیخ تمیم بر سر این مساله ابراز تمایل کرده است.»
پرسیدم: «نظرت درباره امارات متحده عربی و ولیعهد آن، شیخ محمد بن زاید که عملا به دلیل بیماری شیخ خلیفه، امیر کشور او زمام امور را در دست دارد، چیست؟ آیا او آدم دانایی است؟ به نظرم وقتی دانایی خود را نشان داد که وقتی عربستان اعلام کرد تصمیم دارد عملیات نظامی زمینی در سوریه انجام دهد، نظر داد: ما نیز حاضریم این کار را بکنیم اما در عملیاتی که امریکا رهبر آن باشد. چند روز بعد عربستان هم معنای این حرف را دریافت و همین حرف را زد.»
جواب داد: «می خواهی چه بگویم؟ بگویم او دانا است؟ قطعا دانا است. امارات علیه هر گونه اسلام گرایی سیاسی تندرو و معتدل است، به عبارتی علیه اخوان المسملین و القاعده و داعش و حزب الله و جبهه النصره است. او همین مسیر را ادامه می دهد، البته در تمامی این زمینه ها هم به پیشرفت رسیده است.»
گفتم: «برگردیم سراغ لبنان، هیئتی لبنانی از ایالات متحده دیدن کرد که مذاکراتش شامل وزارت های خزانه داری و امور خارجه و کنگره می شد. هدفش راضی کردن شما و کنگره بود و تلاش می کرد که تدابیر کنگره حزب الله را اذیت نکند. تو می دانی که اقتصاد لبنان به استثنای بخش بانکداری خیلی بد است.»
جواب داد: «ما به هیئت گفتیم و قبل از آن هم به همه می گفتیم و دائما تکرار می کردیم که ما نمی خواهیم بخش بانکداری را هدف قرار دهیم، می خواهیم موفق باشد و به موفقیت خود چه وضعیت لبنان بد باشد چه خوب، ادامه دهد. البته تلاش می کنیم به آن کمک کنیم اما نه بر اساس قانون و عدالت. ما علیه حزب الله فعالیت می کنیم. هیچ چیز نمی تواند جلوی ما را در این زمینه بگیرد. با بانک ها و مقامات لبنانی همکاری می کنیم اما در چارچوب حد و مرزهایی که به تو گفتم.»
در آخر پرسیدم: «آیا هیئت پارلمانی مساله اجازه دادن به بانک ها برای پرداخت حقوق نمایندگان و کارمندهای دولتی وابسته به حزب را نیز مطرح کرد که اجازه داده شود افتتاح حساب کنند؟»، جواب داد: «به این سوال تو جواب نمی دهم. چرا ما باید غصه حقوق نمایندگان حزب الله را بخوریم؟»
ادامه دارد...
نظر شما :