سرگیجه‌ای ناگهانی لیبرالیسم غربی را تهدید می‌کند

آخرین شانس اروپا

۰۹ شهریور ۱۳۹۵ | ۲۰:۳۰ کد : ۱۹۶۲۷۰۵ اخبار اصلی اروپا
نویسنده خبر: یوشکا فیشر
یوشکا فیشر، وزیر خارجه سابق آلمان می‌نویسد: قدرت سیاسی و اقتصادی از اقیانوس اطلس به اقیانوس آرام جایی دور از اروپا منتقل شده است. این انتقال پرونده سوالات زیادی را باز می‌کند: کدام قدرت نظم جهانی آینده را شکل می‌دهد؟
آخرین شانس اروپا

دیپلماسی ایرانی: بخش اعظم تاریخ اروپا با درگیری شناخته می شود. رابرت کیگان، مورخ آمریکایی سال 2003 نوشت: «آمریکایی ها از مریخ می آیند و اروپایی ها از ونوس»؛ اروپایی ها قرن ها در کنار خدای جنگ روم منزل داشتند نه در پیشگاه الهه عشق.
ونوس خانه اش در اروپا را پس از جنگ جهانی دوم یافت؛ زمانی که حاکمیت بسیاری از موسسات جهانی پدیدار شد. سازمان ملل متحد، بانک جهانی و سیستم پولی برتون وودز. در طول جنگ سرد، کشورهای اروپایی سلطه خود را به دو ابرقدرت جهانی جدید، ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی، باختند.
تقسیم کنترل این دو ابرقدرت در نهایت به پایان رسید. سیستم دستگاه دولتی قدیمی اروپا با یک اتحادیه عوض شد؛ با وعده صلح درونی پایدار و همیشگی بین اعضای اتحادیه اروپا، بین اروپا و جهان بزرگتر. سقوط کمونیسم در اروپا در پی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991، «پایان یک عصر تاریخی» را با پیروزی اروپا و ایالات متحده وصف کرد؛ پیروزی جهانی لیبرال دموکراسی و سرمایه داری بازار آزاد.
چند دهه بعد، در سال دهشتناک 2016، همه این ها ساده لوحانه به نظر می رسد. به جای صلح پایدار و «اتحادیه ای نزدیکتر از همیشه» اروپایی ها سریالی از اغتشاش و خشونت را تقریبا هر روز تجربه می کنند. اتفاقاتی همچون تصمیم بریتانیا مبنی بر خروج از اتحادیه اروپا، موجی از حملات تروریستی در پاریس، نیس، نرماندی و جاهای دیگر؛ دست اندازی های مجدد روسیه، شکست کودتای خونین ترکیه و در پی آن انتقام رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه از جامعه مدنی این کشور، که نگرانی ها را درباره  قابل اعتماد بودن ترکیه به عنوان شریکی برای غرب بیشتر کرده است.
علاوه بر این، بحران هنوز حل و فصل نشده پناهندگان در اروپا، با موجی از پناهجویان جویای سرپناه از خاورمیانه و شمال آفریقا. سرریز اثرات جنگ های داخلی و دیکتاتوری های نظامی همسایگان اروپا به داخل این اتحادیه و آمریکایی که به نظر از نقش خود به عنوان ضامن جهانی امنیت و نظم خسته شده است. این عوامل و فاکتورهای دیگر باعث شده اروپایی ها به این باور برسند که سال های صلح به اتمام رسیده است.
شاید در نگاه اول این طور به نظر برسد که انبوه این مشکلات، بی درنگ اروپایی ها را به فکر تقویت اتحادیه اروپا بیندازد تا کنترل اوضاع به دست گرفته شود و خطرات در حال رشد کاهش یابد. در عوض بسیاری از اروپایی ها به شعارهای پوپولیستی روی آورده اند و به ملی گرایی و انزواطلبی دوران قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم بازگشته اند.
این راه حل در اروپا جواب نمی دهد. در قرن 21، رویگردانی از همکاری و یکپارچگی مانند سر زیر برف کردن و امید داشتن به رفع خودبه خودی خطرات است. در عین حال تجدید حیات بیگانه ستیزی و نژادپرستی زیر بافت نظام اجتماعی اروپا رفتاری است که به معنای تهدیدی برای صلح و نظم به شمار می رود.
چگونه به اینجا رسیدیم؟ نگاهی به 26 سال گذشته بیندازیم، باید اعتراف کنیم که فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، و در پی آن پایان جنگ سرد، پایانی بر تاریخ نبود بلکه در عوض آغاز هرج و مرج نظم لیبرال غربی را رقم زد. با از بین رفتن موجودیت دشمن، زرق و برق ظاهری کنار رفت و غرب برتری اخلاقی اش را از دست داد.
سال های ۱۹۹۱-۱۹۸۹ شروع یک گذار تاریخی از جهان دوقطبی دوران پس از جنگ جهانی دوم به سمت جهانی شدن امروز بود، مکانی آشنا، اما جایی که هنوز کامل آن را درک نمی کنیم.
یک چیز روشن است: قدرت سیاسی و اقتصادی از اقیانوس اطلس به اقیانوس آرام جایی دور از اروپا منتقل شده است. این انتقال پرونده سوالات زیادی را باز می کند: کدام قدرت (یا قدرت ها) نظم جهانی آینده را شکل می دهد؟ آیا این انتقال صلح آمیز خواهد بود، غرب از آن جان سالم به در خواهد برد؟ حکومت چه نوع نهاد های جهانی پدیدار خواهد شد؟ چه بر سر اروپای قدیم و بحران های جغرافیایی در «عصر اقیانوس آرام» خواهد آمد؟
این ممکن است آخرین شانس اروپا برای اتمام پروژه اتحاد باشد. پنجره تاریخی از فرصتی که در دوره لیبرالیسم بین المللی غربی باز شد به سرعت درحال بسته شدن است. اگر اروپا شانس خود را از دست بدهد، بدون اغراق می شود گفت باید در انتظار فاجعه ای نشست.
سیاستمداران اروپایی امروز رای دهندگان را در برابر انتخاب بین عملگرایی متوسط و ناسیونالیسم پرطمطراق قرار می دهند. اما آنچه اروپا نیاز دارد یک انتخاب سوم است: رهبران سیاسی که بتوانند خلاقانه فکر کرده و در درازمدت با قاطعیت عمل کنند. در غیر این صورت اروپا باید در انتظار سرگیجه ای ناگهانی باشد.
منبع: پراجکت سیندیکیت/ ترجمه: روزبه آرش       

یوشکا فیشر

نویسنده خبر

یوشکا فیشر (به آلمانی: Joschka Fischer) متولد ۱۲ آوریل ۱۹۴۸ است كه  در دولت گرهارد شرودر وزیر امور خارجه آلمان بود.

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: یوشکا فیشر اتحادیه اروپا


نظر شما :