شانزدهمین بخش از سلسله یادداشتهای جدید سرکیس نعوم:
همیشه کری مذاکرات را به چالش میکشید
دیپلماسی ایرانی: برای ششمین سال است که دیپلماسی ایرانی یادداشت های سرکیس نعوم را که در پی دیدارش با مقام های فعلی و سابق امریکایی نوشته است، منتشر می کند. امسال نیز بر اساس همان رویه دیپلماسی ایرانی تلاش دارد این یادداشت ها را ترجمه و منتشر کند. با این تفاوت که از لحاظ زمانی تلاش می شود نزدیک تر به زمان انتشار آن در روزنامه مرجع یعنی روزنامه النهار باشد و کاربردی ترین آنها در این جا انتخاب و منتشر شود. اهمیت این یادداشت ها در این است که به روز هستند و مطابق با تحولات جاری در منطقه تهیه شده اند و در آنها نکاتی مشاهده می شود که برای خوانندگان می تواند جذاب باشند. در این جا قسمت شانزدهم آن را می خوانید: مقام سابق بسیار عالی رتبه آمریکایی که مسئولیت اداره های مهمی را در دولت آمریکا برعهده داشته و تعاملات بسیار نزدیکی با جهان عرب و اسلام داشته است، گفت: «بگذار نکته ای را به تو بگویم. بعد از این که بیل برنز به سمت معاونت وزیر امور خارجه امریکا انتخاب شد به سوریه و آذربایجان سفر کرد. بعد از این که از سفر برگشت به من گفت: "برایت یک خبر خوب و یک خبر بد دارم." پرسیدم خبر خوبت چیست؟ جواب داد: روسای جمهور هر دو کشور، هم بشار اسد و هم علی اف تو را دوست دارند. گفتم خبر بدت چیست؟ جواب داد: "هر دوی آنها دیکتاتورند." در سوریه ما یا اوباما سیاست روشنی نداریم.»
نظر دادم: «یکی از دوستان من گفت زمانی که هنوز قذافی سقوط نکرده بود، نزد اوباما رفتیم و به او پیشنهاد دادیم که امریکا اقدام به تشکیل نیروهای مشترک متشکل از 20 هزار افسر و سرباز کند تا به کار قذافی پایان دهد و ارتش جدیدی تاسیس کند و سلاح را از گروه های شبه نظامی بگیرد و به لیبیایی ها کمک کند تا کشورشان را دوباره بسازند. او این پیشنهاد را رد کرد و هیچ طرح دیگری هم مطرح نکرد.» نظر داد: «او همیشه هیچ طرحی ندارد. در صحبت هایش با گولدلبرگ، روزنامه نگار مشهور، از دریچه کسی صحبت می کند که رئیس کشوری است که مسئولیت دارد اما بعد از این که دوران ریاست جمهوری اش تمام می شود و از قدرت کنار می رود، نسبت به کارهای گذشته اش مسئول نیست. یک سال پیش یعنی قبل از این که به پایان سال آخر دوران ریاست جمهوری دومش نزدیک شود، پیشنهادهایی به او دادند و طرح هایی را در برابرش گذشتند، اما به هیچ کدام توجه نکرد یعنی به نوعی می گوید به من ربطی ندارد. به هر حال او باید کاری در سویه کند و هم زمان راهی در برابر رئیس جمهور بشار اسد بگذارد تا بتواند از آن طریق بحران را از کشورش خارج کند. اما هیچ کار نمی کند. ببین پوتین چه می کند. با هزینه بسیار کم حکومت اسد را در "آن بخش از سوریه مفید" تثبیت کرد، بعد از آن شروع به حمله به دیگران مثل داعش و امثال آن کرد.»
نظر دادم: «یک بار در روزنامه واشنگتن پست، شش ماه بعد از این که جنگ سوریه شروع شده بود، خواندم که روسیه تا کنون 500 میلیون دلار برای سوریه هزینه کرده است، و این که روسیه در حال بررسی مطالبات کشورهایی است که به آنها بین 5 تا 7 میلیارد دلار سلاح بفروشد. اکثر این کشورها از خاورمیانه هستند.» نظر داد: «بله، این حرف صحیح است. برای همین بعضی از کشورها و حکومت های عرب در خفا به یکدیگر می گویند: ببینید. امریکا متحدانش را رها می کند و دست از حمایت آنها بر می دارد و هیچ کمکی به آنها نمی کند در حالی که روسیه به آنها کمک می کند.»
نظر دادم: «این صحیح است. اما کشورهای عربی می دانند یا باید بدانند که کمک های روسیه حد و مرز دارد. روسیه آن کشور بزرگ نیست و نمی تواند به دوران ابر قدرتی خود بازگردد.» گفت: «اما چین به چنین جایگاهی رسیده است. درباره جان کری، باید بگویم او به جای آن که مثل یک وزیر امور خارجه رفتار کند مثل یک سناتور عضو مجلس سنا برخورد می کند. برای همین هر دفعه حرفی که می زند را عوض می کند یا به عبارتی آن را تعدیل می کند بدون این که درک کند که اظهاراتش چه تبعاتی بر طرفی که با آن گفت وگو می کند، می گذارد. او فعال و پویا است. اما پرزیدنت اوباما او را زیاد نمی بیند. اوباما می گذارد که او سفر کند و به تلاش هایش ادامه دهد. اگر دید که لازم است جایی تحرکی از خود نشان دهد و تحرکش فایده دارد، آن گاه او نیز دست به کار می شود. کری آدم باهوشی است اما مثل همتای روس اش سرگئی لاوروف باهوش نیست. لاوروف manipulates (ماهر) است تا آن جا که روی کری تاثیر می گذارد و حتی می توان گفت او را به بازی می گیرد. یک بار یکی از مقامات عالی رتبه که حالا از مقامات سابق شده است، گفت: هر بار که ما با وزیر امور خارجه ایران، محمد جواد ظریف مذاکره می کنیم، از جمله در مذاکراتمان در عمان، به همدیگر بسیار نزدیک می شویم، گویی فقط 50 متر از هم فاصله داریم، اما همین که کری از راه می رسد و مذاکرات و گفت وگوها را آغاز می کند بحث و جدل ها دوباره از نو شروع می شوند. وقتی که به واشنگتن باز می گردد می بینیم که از هدفمان نزدیک به 200 متر دور شده ایم.»
بعد خود این مسئول عالی رتبه سابق نظر مرا درباره انتخابات ریاست جمهوری امریکا پرسید، جواب دادم: «فکر نمی کنم که دونالد ترامپ جمهوری خواه پیروز شود. اما آیا می توان گفت کسانی که او را تایید می کنند ساده لوح یا احمق هستند؟» نظر داد: «70 درصد از صفات ترامپ بد است. و به هیچ وجه صلاحیت آن را ندارد که رئیس جمهوری امریکا شود. نامزد شدن او شاید پیروزی هیلاری کلینتون دموکرات در انتخابات ریاست جمهوری را تسهیل کند، مگر این که کلینتون نتواند فعالیت انتخاباتی خود را به درستی دنبال کند یا اقبال مردم از صندوق های رای زیاد نباشد. این اتفاق ممکن است بیفتد. و اگر اتفاق غیرممکن افتاد و ترامپ پیروز شد به اعتقاد من دوران ریاست جمهوری او زیاد طول نخواهد کشید و کارش به Impeachment (دادگاه عالی) به دلیل سوءرفتارها و اتهامات مختلف خواهد کشید.»
پرسیدم: «نظرت درباره عمان و قطر چیست؟» گفت: «نقش عمان خوب است. اما سلطان آن مریض است و هنوز جانشینی برای خود تعیین نکرده است. یک شورای 5 نفره در آن جا وجود دارد که امور را اداره می کنند. اگر بعد از فوت او دچار اختلاف شدند چه خواهد شد؟ این چیزی است که از آن می ترسیم. درباره ولیعهد امارات باید بگویم که او به خوبی کارش را می کند. درباره قطر، به اعتقاد من میزبانی اش از جام جهانی در معرض خطر است. دوست دارد سنگاپور خلیج ]فارس[ باشد، اما فعلا نیست.»
ادامه دارد...
نظر شما :