مستنداتی درباره طراحان و عاملان واقعی انفجار مرکز تجارت جهانی

حملات 11 سپتامبر کار حلقه داخلی دولت بوش بود یا موساد؟ (قسمت پایانی)

۲۳ مهر ۱۳۹۴ | ۲۲:۳۰ کد : ۱۹۵۲۹۴۲ اخبار اصلی آمریکا
11 سپتامبر طرحی بود که 30 سال پیش از این حادثه توسط حلقه درونی حاکمیت اسرائیل ساخته و پرداخته شده بود.
حملات 11 سپتامبر کار حلقه داخلی دولت بوش بود یا موساد؟ (قسمت پایانی)

نویسنده: دکتر لوران گینو*

دیپلماسی ایرانی: اسرائیل نه تنها انگیزه و ابزار لازم برای حملات 11 سپتامبر را داشت، بلکه تاریخ مجرمانه صهیونیست ها نیز موید جنایاتی از این دست می باشد که در اینجا لازم است به ذکر پاره ای از آنها بپردازم. شبکه های تروریستی و دستگاه های سرّی اسرائیل استاد طراحی حملات فریبکارانه هستند. حداقل نیمی از صفحات تاریخ عملیات های فریبکارانه در جهان، متعلق به اسرائیل – یعنی ملتی با کمتر از یک قرن عمر – می باشد. پروژه این عملیات ها حتی پیش از تولد کشور یهودی و با بمب گذاری هتل کینگ دیوید - که دفاتر متعلق به دولت بریتانیا واقع در اورشلیم (بیت المقدس) در آن قرار داشتند - کلید خورد. شش تروریست وابسته به سازمان ایرگون ( شبه نظامیان تروریست به فرماندهی مناخم بگین که بعدها نخست وزیر شد) صبح روز 22 ژوئیه سال 1946 در حالی که لباس های عربی به تن داشتند، 225 کیلوگرم مواد منفجره را در کنار ستون اصلی هتل کار گذاشتند. سایر تروریست ها نیز جاده های منتهی به هتل را بمب گذاری کردند تا به این ترتیب مانع ورود نیروهای امدادی به هتل مزبور شوند. زمانی که یکی از افسرهای بریتانیا به آنها مشکوک شد تبادل آتش بین دو طرف در گرفت و اعضای ایرگون فرار را بر قرار ترجیح دادند. انفجار هتل کینگ دیوید در اورشلیم (بیت المقدس) 91 کشته – که عمدتا بریتانیایی و 15 نفر از آنها یهودی بودند – به جای گذاشت.

اسرائیل همین راهبرد را در تابستان سال 1954 و در عملیات سوزانا (Operation Susannah) در مصر تکرار کرد. هدف از این عملیات ممانعت از خروج بریتانیا از کانال سوئز – که خواسته سرهنگ جمال عبدالناصر بود و آیزنهاور نیز از آن حمایت می کرد - بود. یهودیان مصری که در اسرائیل تعلیم دیده بودند چندین مرکز متعلق به بریتانیا را بمب گذاری کردند و تقصیر آن را به گردن اخوان المسلمین انداختند تا به این ترتیب عبدالناصر را در نظر بریتانیا و آمریکایی ها بی اعتبار کنند و موج نفرت نسبت به مصر را ایجاد نمایند. انفجار اتفاقی یکی از بمب ها پرده از این توطئه برداشت. پینهاس لاوون، وزیر دفاع وقت اسرائیل مسئول این توطئه شناخته شد و او هم تقصیر را به گردن ریاست اطلاعات ارتش یعنی سرهنگ بنیامین گیولی انداخت. این رسوایی که به «ماجرای لاوون» معروف گردید عمدتا توسط رسانه های اسرائیلی و آمریکایی سانسور شد تا اینکه اسرائیل در سال 2005 مسئولیت آن را رسما به عهده گرفت.

یکی از مخوف ترین عملیات های فریبکارانه اسرائیل که در عین حال کمتر نیز شناخته شده است، حمله به کشتی غیرمسلح آمریکایی متعلق به NSA - National Shipping Authority- به نام یو اس اس لیبرتی ( در تاریخ 8 ژوئن 1967 و در خلال جنگ شش روزه) بود که در آبهای بین المللی لنگر انداخته بود. ارتش اسرائیل به مدت 75 دقیقه کشتی مذکور را با اژدر، بمب و مسلسل هدف قرار داد و هدف از این عملیات کشتن تمام خدمه کشتی و انداختن تقصیر آن به گردن مص بود تا به این ترتیب آمریکا را به جنگی دیگر – که می توانست به سرعت به یک جنگ جهانی منتهی شود – بکشانند. پیرامون این عملیات در مقالات پیشین بحث کرده ام.i

اسرائیل در سال 1986 تلاش کرد تا به دیگران بقبولاند که یک رشته دستورهای تروریستی از لیبی به سفارتخانه های لیبی در سراسر دنیا مخابره شده است. ویکتور اوستروفسکی، عامل سابق موساد در کتاب « درطریق فریبکاری (By Way of Deception)» اشاره می کند که عوامل موساد در لیبی، یک سیستم ویژه مخابراتی به نام «اسب تروجان» را به شکل مخفیانه در شبکه های مخابراتی لیبی تعبیه کرده بودند. این سیستم همچون یک ایستگاه رله عمل می کرد و سیگنال های دریافتی از یک کشتی اسرائیلی را به سیگنال هایی با فرکانس رادیویی مورد استفاده در شبکه های دولتی لیبی تبدیل می نمود. موساد امیدوار بود که آژانس امنیت ملی آمریکا (NSA) این سیگنال های قلابی را که فرستنده اش یک کشتی اسرائیلی – و نه دولت لیبی – بود ردیابی و رمزگشایی نماید و به این ترتیب آمریکا به مستنداتی درباره حمایت حکومت لیبی از تروریسم دست یابد. راهبرد اسرائیل برای انجام چنین عملیاتی مبتنی بر وعده ریگان مبنی بر تنبیه کشورهای حامی تروریسم بود. همانطوریکه انتظار می رفت، آمریکا در تله عملیاتی اسرائیل افتاد و به دنبال خودش آلمان و بریتانیا را نیز اسیر این دام کرد. 160 هواپیمای آمریکایی در 14 آوریل 1986، بالغ بر 60 تن بمب را بر روی لیبی ریختند و عمدتا فرودگاه ها و پایگاه های نظامی این کشور را هدف قرار دادند. دختر یتیم چهار ساله ای که قذافی سرپرستی او را به عهده گرفته بود نیز در میان مجروحان حملات ائتلاف آمریکا، بریتانیا و آلمان بود.

(ایسر هارل بنیانگذار سرویس های مخفی اسرائیل از جمله شای، شین بِت، و موساد در سال 1980 به مسیحی صهیونیست مایکل اونز(Michael Evans) در قالب یک پیشگویی گفته بود که تروریسم اسلامی سرانجام کارش به حمله به آمریکا ختم خواهد شد چرا که نرینگی (phallic symbol) در الهیات اسلامی حائز اهمیت است.)ii

وی ادامه داده بود که نرینگی آمریکا در شهر نیویورک قرار دارد و بلندترین ساختمان این شهر نماد آن است که مورد حمله تروریست های اسلامی قرار خواهد گرفت.iii هارل کلمات فوق را یک بار دیگر در مصاحبه با دبورا کالوِل در سال 2004، و همچنین در کتابش با عنوان « غیبگویی های آمریکایی، تروریسم، و جنگ خاورمیانه سرنوشت یک ملت را رقم می زنند (The American Prophecies, Terrorism and Mid-East Conflict Reveal a Nation’s Destiny)» تکرار کرد، به این امید که بتواند خود را صاحب مقام نبوت معرفی نماید چرا که 31 سال قبل از 11 سپتامبر توانسته بود همچون یک نبی حملات نیویورک را پیشگویی نماید. به نظر می رسد که منطقی تر آن باشد که نتیجه بگیریم 11 سپتامبر طرحی بود که 30 سال پیش از این حادثه توسط حلقه درونی حاکمیت اسرائیل ساخته و پرداخته شد.)

برای روشن تر شدن ابعاد و قدرت فریب موساد در دستکاری افکار عمومی، مطالعه دو ماجرایی که توسط توماس گوردون در کتاب «جاسوسان جدعون: تاریخ سرّی موساد (Gideon’s Spies: the Secret History of the Mossad)» مورد تحلیل قرار گرفته است، مفید می باشد. یک زن جوان ایرلندی به نام «آن ماری مورفی» در 17 آوریل 1986 مسافر پرواز لندن – تل آویو بود و بدون اینکه خود خبر داشته باشد 1.5 پوند (حدود 750 گرم) سِمتِکس (ماده پلاستیکی بی بو و قابل انفجار که توسط یک شرکت چکسلواکی سابق ساخته می شد) را حمل می کرد. مردی که چمدان حاوی سمتکس را به این زن داده بود نامزد پاکستانی وی به نام نزار هنداوی بود که بعدها هنگام پناهنده شدن به سفارت سوریه دستگیر گردید. خود نزار هنداوی هم توسط موساد و برای نیل به مقصود (اسرائیل) اغوا شده بود. حاصل این فریبکاری آن شد که تاچر روابط دیپلماتیک با سوریه را قطع کرد.

یک فلسطینی به نام اسماعیل صُوان – که جاسوس دو جانبه موساد بود – در ژانویه 1987 به دفتر سازمان آزادیبخش فلسطین (PLO) نفوذ کرد و مورد اعتماد فردی که ادعا می کرد برای مقامات ارشد پی ال او کار می کند قرار گرفت و دو چمدان حاوی سلاح و مواد منفجره به وی تحویل شد. پس از آن رابط اسماعیل در موساد با وی تماس تلفنی گرفت و از اسماعیل خواست که به تل آویو پرواز کند، تا پس از آن موساد مجددا ترتیب پرواز وی به لندن را دهد. چیزی که اسماعیل از آن خبر نداشت این بود که موساد همان زمان با اسکاتلندیارد تماس گرفته و اسماعیل را به عنوان مظنون عملیات تروریستی – انجام شده در لندن - معرفی کرده بود.iv اسماعیل (هنگام عزیمت به تل آویو) در فرودگاه هیترو به اتهام نگهداری اسلحه در خانه اش دستگیر شد. نتیجه این شد که دولت تاچر به خاطر این اقدام موساد، اسرائیل را بار دیگر مورد تفقد قرار داد.

داستان سومی که طرح های موساد را روشن تر می کند، مربوط به حمله به مرکز تجارت جهانی در نیویورک به تاریخ 26 فوریه 1993 می باشد. اف بی آی به دنبال این حمله تروریستی، یک فلسطینی به نام احمد عَجاج را به خاطر ارتباط با حماس دستگیر کرد، اما یک روزنامه محلی اسرائیل به نام کولهاییر ثابت کرد که احمد عجاج هیچ ارتباطی با سازمان آزادیبخش فلسطین و حماس ندارد. رابرت فریدمن در مقاله ای در هفته نامه The Village Voice در تاریخ 3 اوت 1993 نوشت: «عجاج یک آفتابه دزدی بود که در سال 1988 به خاطر جعل اسکناس دستگیر و به دو سال و نیم حبس محکوم شد و یک سال بعد به لطف پادرمیانی موساد آزاد گردید و پس از آن بود که به عنوان عامل موساد در میان گروههای فلسطینی نفوذ کرد. عجاج به فاصله کوتاهی پس از آزاد شدن از زندان خود را درگیر کار مبتذل دیگری – یعنی تلاش برای قاچاق اسلحه برای گروه فتح در کرانه باختری – کرد و به خاطر آن مدت کوتاهی به زندان افتاد. ملاحظه می کنید که بمب گذاری مرکز تجارت جهانی در نیویورک در سال 1993 یک نمونه کلیشه ای حملات 11 سپتامبر و مسبوق به سابقه است و نقش اسرائیل در عملیات های تروریستی برای فریب افکار عمومی را نشان می دهد.v

قابل توجه آنکه فیلیپ زلیکوvi و جان دویچ در مقاله ای با عنوان «تروریسم فاجعه بار» در فارن افرز نوشتند که اگر به مرکز تجارت جهانی بجای بمب گذاری، حمله هسته ای کرده بودند چه اتفاقی می افتاد؟ آنها در ادامه می نویسند:« حمله هسته ای به مرکز تجارت جهانی، می توانست فاجعه ای باشد که موجب کشته شدن هزاران و یا دهها هزار نفر شود، بنیان حیات صدها هزار و یا حتی میلیونها آمریکایی را برچیند، و تبدیل به مصیبتی عظیم در تاریخ آمریکا گردد. اگر چنین چیزی اتفاق می افتاد می توانست موجب تلفات انسانی و مالی بی سابقه ای در دهه های اخیر گردد، و احساس امنیت آمریکایی ها را مانند زمان آزمایش هسته ای شوروی در سال 1949 تضعیف نماید. حس از دست رفتن امنیت ایالات متحده می توانست حتی بدتر از این شود و موجب گردد تا آمریکایی ها مانند زمان حمله ژاپن به پِرل هاربر – که بین گذشته و آینده آمریکا شکاف ایجاد کرد و تاریخ این کشور را به قبل و بعد حمله پرل هاربر تقسیم نمود – احساس ناامنی نمایند. بنابراین ممکن است لازم باشد تا ایالات متحده در واکنش به چنین حوادث (احتمالی)، آزادی های مدنی را کاهش دهد و اقدامات شدیدتری برای نظارت بر شهروندان، بازداشت مظنونان، و بهره گیری از نیروهای ضربتی انجام دهد.»vii در مقاله مذکور به پرل هاربر اشاره می شود – که افراد مطلع می دانند که حکم « زمینه چینی غلط» را دارد. مطرح کردن مجدد پرل هاربر در مقاله این دو نفر، ریشه در گزارش سپتامبر 2000 پیناک (PNAC - Plan for a New American Century) با نام «بازسازی سیستم دفاعی آمریکا» دارد. نویسندگان این گزارش اظهار تاسف می کنند که «روند دگرگونی» نظام مطلوب آنها « در غیاب حوادث فاجعه باری ( همچون پرل هاربر)- که کاتالیزور و تسریع کننده این روند می باشد – احتمالا فرآیندی طولانی مدت خواهد بود.»

بمب گذاری سفارت اسرائیل در بوئنوس آیرس در سال 1992 که منجر به کشته شدن29 تن و زخمی شدن 242 نفر گردید ( از دیگر عملیات های تروریستی برای آدرس غلط دادن است). بلافاصله پس از این حادثه حزب الله (لبنان) را متهم به استفاده از یک کامیون بمب گذاری شده کردند. قاضی پرونده به این نتیجه رسید که مواد منفجره، داخل ساختمان کار گذاشته شده بودند و حاصل آن گردید که به قاضی مزبور فشار وارد کردند و ادای شهادت های دروغ از جانب اسرائیلی ها و یهودیان امریکایی در دادگاه مطرح شد تا قاضی را وادار به پس گرفتن حکمش نمایند. زمانی که دادگاه عالی آرژانتین رای قاضی را تایید کرد، دیپلمات های اسرائیلی قضات دادگاه را متهم به یهودی ستیزی نمودند.

فهرست عملیات های فریبکارانه اسرائیل که با هدف انحراف افکار عمومی صورت گرفته اند، فهرست بلند بالایی است و تنها آن عملیات هایی که با ناکامی مواجه می گردند فاش می شوند. بنا به گزارش مجله هندی The Week در 12 ژانویه 2000، افسران اطلاعاتی هند 11 مبلغ اسلامگرا را در فرودگاه کلکته در حالی که آماده سوار شدن به پرواز بنگلادش بودند دستگیر کردند. این افراد مظنون به عضویت در القاعده و ربودن هواپیمای مذکور شدند. افراد مزبور خود را این گونه معرفی کردند که پیش از اقامت 2 ماهه در هند برای تبلیغ اسلام، در ایران اقامت داشته اند. با کمال تاسف معلوم شد که تمام این به اصطلاح 11 مبلغ دینی، گذرنامه های اسرائیلی دارند. یکی از افسران اطلاعاتی هند به مجله The Week گفت که تل آویو به آنها فشار زیادی برای آزادی این 11 مبلغ وارد می کند.viii

در هفته های پایانی ریاست جمهوری کلینتون، در 12 اکتبر 2000 به ناوشکن یو اس اس کول – که به سمت خلیج فارس در حرکت بود – از بندر نورفولک آمریکا دستور داده شد که در بندر عدن یمن سوختگیری کند. این دستور نسبتا غیرمعمول بود چرا که سوختگیری چنین ناوشکن هایی عموما از طریق تانکر نیروی دریایی انجام می شود. فرمانده ناو از این دستور ابراز شگفتی و نگرانی کرد و گفت: «کول در ورودی کانال سوئز سوختگیری کرده و گذشته از این یمن منطقه خطر است.» یو اس اس کول در حال نزدیک شدن به اسکله بود که یک قایق کوچک به آن نزدیک و منفجر شد. 17 ملوان جان خود را از دست دادند و 50 تن دیگر زخمی شدند. دو قایقرانی که قایق مزبور را هدایت می کردند نیز از بین رفتند. بلافاصله مسئولیت حمله را متوجه بن لادن کردند، هر چند که خود بن لادن دخالت در این حمله را انکار کرد و طالبان نیز منکر مسئولیت بن لادن در این ماجرا شد. این قضیه مستمسک ایالات متحده شده تا با فشار آوردن بر رئیس جمهور وقت یمن علی عبدالله صالح، از او بخواهد تا با آمریکا علیه اسلامگراهای ضد امپریالیسم همکاری نماید و 3 اردوگاه شبه نظامیان در خاک یمن را تعطیل کند. به علاوه، این حمله درست چند هفته پیش از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا تبدیل به «شگفتی اکتبر (October Surprise)» گردید و حاصلش به قدرت رسیدن بوش بود.

جان اونیل مسئول رسیدگی به پرونده حمله انتحاری به ناو مزبور گردید. اونیل به عنوان یک کارشناس مجرب در امر مبارزه با تروریسم که به مدت 20 سال برای اف بی آی کار کرده بود، سابقا مسئول رسیدگی به پروند بمب گذاری مرکز تجارت جهانی در سال 1993 نیز بود. تیم اونیل نسبت به شلیک موشک از یک زیر دریایی اسرائیلی به ناو یو اس اس کول مظنون شد چرا که حقیقتا سوراخ ایجاد شده در ناو نشان دهنده برخورد موشک – و نه قایق انتحاری– به ناو مزبور بود. علی عبدالله صالح نیز نسبت به نقش اسرائیل در این حمله مظنون گردید و در مصاحبه با نیوزویک به احتمال اینکه این حمله از جانب اسرائیل و برای «تخریب روابط یمن – آمریکا» بوده باشد اشاره کرد.ix اونیل و تیم اش مورد غضب باربارا بودین سفیر آمریکا در یمن قرار گرفتند و به آنها اجازه داده نشد که تحقیق و بازرسی بیشتری از حادثه به عمل آورند. سرانجام، بودین با بهره گرفتن از سفر تعطیلاتی اش به امریکا به خاطر مراسم روز شکرگزاری (Thanksgiving day) ترتیبی داد که اونیل و تیمش دیگر وارد یمن نشوند. به خدمه یو اس اس کول دستور داده شد تا جز برای بازپرس جنایی نیروی دریایی آمریکا، برای فرد دیگری درباره ماجرای حمله به ناو سخن نگویند. اونیل در ژوئیه 2001 از اف بی ای استعفا داد. به فاصله کوتاهی پس از آن ریاست امنیتی مرکز تجارت جهانی به وی پیشنهاد شد و قرار بود از 11 سپتامبر 2001 این سمت را در اختیار قرار بگیرد. جسد اونیل پس از 2 روز بی خبری در میان آوار مرکز تجارت جهانی پیدا شد. اما درباره باربارا بودین باید گفت که وی در سال 2003 به تیم فاسد «فرمانداری موقت ائتلاف» در بغداد به ریاست پاول برمر ملحق گردید.

فهرست عملیات های فریبکارانه موساد تمامی ندارد. نیویورک تایمز و سایر منابع خبری گزارش کردند که نیروی ویژه هوابرد بریتانیا (-SAS -Special Air Service ) در 19 سپتامبر 2005 با استفاده از تانک هایی که توسط بالگردها حمایت می شده اند، با حمله به زندان بصره قصد آزادسازی دو تن از عوامل بریتانیا که در همان روز در یک ایست بازرسی دستگیر شده بودند را داشته اند. دو فرد یاد شده لباس عربی به تن داشتند و خودروی آنها حاوی مقادیر زیادی سلاح، مواد منفجره، و چاشنی های انفجاری بوده است. اعتقاد بر این است که دو عامل مذکور، در پی اجرای بخشی از پروژه عملیات فریبکارانه و انفجار بمب در یک مراسم مذهبی در مرکز بصره بودند تا درگیری بین شیعه و سنی را شدت بخشند. سروان مَسترز که مسئولیت رسیدگی به پرونده این عملیات فریبکارانه را به عهده داشت، در 15 اکتبر در بصره درگذشت.

* Laurent Guyenot دکتری تاریخ قرون وسطی را در سال 2009 از سوربون پاریس دریافت کرده و طی سه سال گذشته به مطالعه جریانات پشت پرده تاریخ آمریکا پرداخته است.

مترجم: حامد ضرغامی

منابع و پی نوشتها

ii در اخلاق اسلامی - و نه الهیات اسلامی که هارل به آن اشاره می کند – شجاعت حائز اهمیت است و نه نرینگی. اما مترادف دانستن شجاعت و نرینگی، ناشی از کج فهمی ایسر هارل است، که به نظر می رسد که یا وی بین آنچه که از روح سرچشمه می گیرد و آنچه که منشا اش جسم می باشد تفاوتی قائل نیست، و یا منبع وی برای شناخت اسلام همان جعلیات معروف به اسرائیلیات باشد. بیان چنین کلمات سخیفی، نشانه فرهنگ نازل این مقام اسبق اطلاعاتی دولت یهودی است.(م)

iii Bollyn, The 9/11 Deception, op. cit., p. 71.

iv بنا به گزارش روزنامه تلگراف لندن، «یک کاریکاتوریست فلسطینی در سال 1987 در لندن به قتل رسید و سلاح مورد استفاده تروریست ها در آپارتمان اسماعیل صوان کشف شد.» آنچه که لوران گینو به آن اشاره می کند همین واقعه است و مشخص است که صوان – که خود عامل موساد بود - توسط موساد لو رفته بود. تلفن رابط موساد به صوان نیز برای آن بود که وی را به بهانه پرواز به تل آویو به فرودگاه هیترو بکشانند و خیلی راحت به پلیس تحویل دهند. روزنامه تلگراف به جاسوسی صوان برای موساد اشاره می کند اما ذکری از تماس موساد با اسکاتلندیارد به میان نمی آورد. برای شرح جزییات ماجرا به پیوند زیر مراجعه نمایید.(م)

http://www.telegraph.co.uk/news/worldnews/middleeast/israel/7259294/Dubai-Hamas-assassination-the-sticky-relationship.html

v Robert Friedman, “Mossad Linked to WTC Bomb Suspect”, The Village Voice, 3 août 1993 (http://www.fromthewilderness.com/timeline/1990s/villagevoice080393.html).

vi Philip Zelikow همان کسی است که نامش در شمار معماران صهیونیست حمله آمریکا به عراق، در مقاله ای تحت عنوان « طرح دوم برای بازی با ایران» ذکر شد. برای اطلاعات بیشتر به منبع زیر مراجعه نمایید.(م)

http://www.irdiplomacy.ir/fa/page/1951566

vii Griffin, 9/11 Contradictions, op. cit., p. 295-6.

viii Subir Bhaumik, “Aborted Mission : Did Mossad attempt to infiltrate Islamic radical outfits in south Asia?”, The Week, February 6, 2000). The article disappeared from the website of The Week, but can be read on http://whatreallyhappened.com/WRHARTICLES/mossad_india.html

کلید واژه ها: مرکز تجارت جهانی 11 سپتامبر


نظر شما :