هشتاد و ششمین بخش از کتاب "صدام از این جا عبور کرد"
ستاد پاکسازی حزب بعث چگونه تشکیل شد؟
دیپلماسی ایرانی: خاورمیانه یکی از پیچیده ترین و بغرنج ترین مناطق جهان از لحاظ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی محسوب می شود. در این میان عراق، کشوری که در سال 1921 تاسیس شد، یکی از پیچیده ترین و در عین حال حساس ترین کشورهای این منطقه بوده است. کشوری که گذرش از پادشاهی به جمهوریت توام با سیری از تحولات بوده و تا رسیدنش به ثبات نسبی در دوران حکومت رژیم بعث نیز سرشار از اتفاقات بی نظیر بوده است. دوران حزب بعث را می توان از تلخ ترین و خون بارترین وقایع دوران تاریخ عراق توصیف کرد. دوره ای که سراسر در جنگ گذشت و خشونت بی اندازه هیئت حاکمه تاریخی بی نظیر را برای خاورمیانه رقم زد. اما این دوره به اندازه ای در خود رمز و راز دارد که با وجود کتاب های بسیار هنوز کنه بسیاری از مسائل غامض باقی مانده و بسیاری از حقایق بیان نشده است. برای همین انتظار می رود باز هم کتاب ها درباره عراق نوشته شوند و قصه های عجیب و غریب بی شماری از آن شنیده شود.
کتاب "عراق از جنگ تا جنگ/صدام از این جا عبور کرد" از جمله کتاب هایی است که تلاش دارد از چهار زاویه بر بخش هایی از دوران تاریک رژیم بعث و پس از آن نوری بتاباند و حقایقی را بر ملا کند. این کتاب که توسط غسان الشربل، روزنامه نگار مشهور لبنانی و سردبیر روزنامه الحیات نوشته شده در حقیقت مصاحبه با چهار مقام سابق عالی رتبه عراقی است که هر کدام از دیدگاه خود به توصیف تاریخ عراق در دوران مسئولیتشان پرداخته اند. دیپلماسی ایرانی در چارچوب سلسله مصاحبه ها و مطالبی که هر هفته منتشر می کند، این بار به سراغ این کتاب رفته است که در این جا هشتادو ششمین بخش آن را می خوانید:
آیا شخصا مسئولیت فکر پاکسازی حزب بعث را می پذیری؟
بله، فکر پاکسازی حزب بعث به دو دلیل مطرح شد: اولا برای این که این حزب از یک حزب سیاسی به یک ابزار برای قلع و قمع تبدیل شد، مثل حزب نازی، و شد اگر کسی عضو آن شود در مقایسه با هم پایگانش در خارج از حزب از مزایای مضاعفی در مسئولیت های دولتی برخوردار می شود. از جمله کارهای واجبی که هر بعثی باید انجام می داد تجسس از برادران شهروندش بود. همچنین حزب بعث مسئولیت حکومت صدام را پذیرفته بود برای این که به ابزاری در دست او تبدیل شده بود و از یک حزب سیاسی اعتقادی که مبانی عالی داشت به یک نهاد سیاسی اداری تجسسی که منویات صدام را اجرا می کرد، تبدیل شده بود. ثانیا، حزب بعث مسئول له کرد سه نسل در عراق بود. معلم در مدرسه اگر عضو حزب بعث بود 50 هزار دینار می گرفت در حالی که معلمی در همان سطح اگر عضو حزب نبود تنها 5 هزار دینار دریافت می کرد. من معتقدم بقای حزب بعث خطری برای وضع جدید است. در عین حال ما تمایل داریم از حالت های انتقام گیری بی هوا و بی حساب و کتاب از افراد بعثی جلوگیری شود، ما خواستیم از آنها دفاع کنیم، و من می توانم ادعا کنم که در این کار هم موفق شدیم، برای این که پاکسازی حزب بعث سبب شد عملیات انتقام گیری محدود شود، ما اطلاعات دقیقی از اتفاقاتی که افتاده داریم اما این اتفاقات محدود است، به گونه ای که می توانیم بگوییم در حجم کشتاری که آنها انجام دادند و هر کس را که از او می ترسیدند، کشتند، انتقامی از بعثی ها صورت نگرفته است، برای همین من معتقدم که ما موفق شدیم.
شاید آنها این فکر تو از حزب بعث را گرفتند اما امریکایی ها به شیوه خودشان آن را تطبیق دادند؟
نه، ما کارها را به این شکل رها نکردیم، بعد از تشکیل شورای حکومت، ما همچنان به بریمر فشار می آوردیم، تا این که قانع شد مواضع ما بزرگتر از اراده او است، و به این ترتیب این ستاد اولین ستادی شد که به دست عراقی ها افتاد، یعنی همین ستاد پاکسازی حزب بعث. ما ستاد عالی ملی را تاسیس کردیم و برای آن رئیسی منصوب کردیم که تقریبا تمامی رهبران سیاسی عضو آن بودند، اما من خودم مسئولیت را پذیرفتم برای این که می دانستم واکنش ها بسیار خواهند بود و به دنبال آن سوء فهم به وجود خواهد آمد و به این ترتیب به هدف بعثی ها تبدیل شدم. اولین تصمیم که ستاد گرفت تاکید بر بازگرداندن همه بعثی هایی که رتبه ای ندارند ولی عضو شاخه هستند به کارهایشان بود، یعنی صدها هزار نفر را به پست های کاریشان برگرداندیم، و هیچ کس هم به آنها تعرضی نکرد. شمار کسانی که شامل پاکسازی حزب بعث شدند یک میلیون و 200 هزار نفر بود اما شمار کسانی که پاکسازی شدند تعدادشان 38 هزار نفر بود، اینها عضو فرقه به بالا بودند، تا این کار به اعضای کادر رهبری قُطری رسید، در میان اینها 32 هزار نفر عضو فرقه بودند و 6 هزار نفر عضو شعبه به بالا بودند، به اعضای فرقه حق استثنا از پاکسازی دادیم، اما تحت شرایطی، به آنها پیشنهاد دادیم که می توانند خواستار بازنشستگی شوند تا بدون هیچ گونه قید و شرطی به حقوق بازنشستگی خود برسند. از 32 هزار نفر 16 هزار نفر تقاضای حق استثنا دادند، با تقاضای بیش از 15 هزار و 500 نفر موافقت کردیم و اینها را به کارهایشان بازگرداندیم، در میان آنها معلم و استاد دانشگاه و کارمند در دولت هم بود.
در ارتش هم بودند؟
بله، فرماندهان تیپ ها در برابر پاکسازی سر خم کردند، همچنین فرماندهان عملیات در بغداد و در دفتر فرماندهی کل قوا، همه آنها خواستار حق استثنا شدند، همچنین فرمانده های پلیس. همچنین 2500 نفر تقاضای بازنشستگی دادند که با همه آنها موافقت شد، اما باقی افراد تقاضای بازنشستگی ندادند، اینها کجا رفتند؟ اینها اعضای شعبی هستند که پیشنهاد دادیم به آنها حق بازنشستگی داده شود.
حتی کسانی که مرتکب جنایت شدند؟
این مساله به ما ربطی ندارد. سازمان پاکسازی حزب بعث به هیچ وجه حق دستگیری یا انفصال از خدمت یا بازداشت نداشت. ما به یک اداره مشخص ابلاغ می کردیم که فلانی حاضر به پذیرفتن اوامر پاکسازی حزب بعث نشده و از آنها بر اساس قانون خواستار اتخاذ تدابیر مطلوب می شدیم. وزرایی هم بودند که این تدابیر را اجرا نمی کردند. یک بار معاون وزیر کشور نامه ای برای ما نوشت که ما سه هزار نفر را داریم که وابسته به حزب بعث هستند اما همچنان به کارهایشان ادامه می دهند. ما مردم را انفصال خدمت نمی دادیم اما طرفی بودیم که فقط کشف می کردیم که چه کسی عضو حزب بعث است چه کسی نیست. ستاد پاکسازی حزب بعث قدرت معنوی بالایی داشت.
امریکایی ها از وضعیت سوء استفاده کردند و شروع کردند مسئولیت شکست اداری ستاد پاکسازی حزب بعث را تحمیل کردند، و به دنبال آن حمله به این ستاد را آغاز کردند، و همین طور به دولت عراق و مجلس نمایندگان برای تغییر قانون پاکسازی فشار می آوردند. بعد از فشارهای شدید امریکایی ها مجلس نمایندگان در ماه فوریه 2008 قانون بازپرسی و عدالت را صادر کرد که این سازمان جای سازمان پاکسازی حزب بعث را گرفت، اما مفاد قانون جدید بسیار شدیدتر علیه بعثی ها بود، تاکید می کرد هر کس که در سازمان امنیت با صدام بود فورا دستور بازنشستگی او صادر شود، در حدود 10 هزار نفر در سازمان امنیت فعلی عراق بودند که باید آنها را به موجب این قانون بازنشسته می کردند.
می توانی بگویی که پاکسازی حزب بعث فکر تو بود و تو از اجرای آن راضی بودی برای این که بعثی ها را از اعمال عملیات جنجالی دسته جمعی علیه آنها بازداشت؟
همان طور که تسلط بعث بر جامعه را برچید.
اما می گویی هیچ ارتباطی با فکر انحلال ارتش عراق نداشتی؟
بله، و من مخالف این فکر بودم و خواستار انجام کارهای عملی برای حفظ ارتش و محافظات از پادگان های آن شدم.
آیا کسی از نیروهای سیاسی فکر انحلال ارتش را تایید کرد؟
خیر.
بنابراین این فکر امریکایی ها بود؟
بله، و بریمر بدون این که با کسی مشورت کند تصمیم به انجام آن گرفت.
ادامه دارد...
ترجمه: سید علی موسوی خلخالی
نظر شما :