واکاوی روابط مسکو - ریاض در پرتو تحولات جدید
روسیه و عربستان با کارت ایران چگونه بازی میکنند؟
نویسنده: سید احمد حسینی*
دیپلماسی ایرانی: سفر امیر محمد بن سلمان، جانشین ولیعهد و وزیر دفاع عربستان سعودی به مسکو و ملاقات و گفتگوهای او با ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه، بار دیگر روابط این دو کشور را مورد توجه صاحب نظران قرار داده و پیامدهای ناشی از آن مورد بررسی قرار گرفته است.
بر اساس اخبار منتشره، در حاشیه این سفر، قرارداد هسته ای بین دو کشور و نیز قرارداد همکاری بین صندوق سرمایه گذاری عربستان و صندوق مستقیم سرمایه گذاری روسیه به ارزش ۱۰ میلیارد دلار، امضاء و عنوان گردیده که رئیس جمهور روسیه و پادشاه عربستان در آینده از پایتخت های یکدیگر، دیدن خواهند کرد.
در این نوشتار به اختصار، به فراز و نشیب های روابط دو کشور در سال های گذشته و الزامات و شرایطی که دو کشور را بار دیگر بسوی هم کشانده، نظری افکنده و در پایان به نکاتی که مناسب است مورد توجه دستگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران قرار گیرد، خواهیم پرداخت.
الف- گذشته روابط:
پس از فروپاشی شوروی، فدراسیون روسیه با شرایط دشواری در عرصه تعاملات جهانی قدم گذاشت. پس لرزه های ناشی از فروپاشی، جدایی جمهوری های سربرآورده از درون شوروی، عدم توان اقتصادی برای تامین نیازهای اساسی شهروندان از یک سو و رفتار سرمست از پیروزی آمریکا و غرب از سوی دیگر، واقعیت هایی بود که دولتمردان روسیه با تلخی زیاد با آن مواجه بودند و این در حالی بود که فقدان عزم و اراده سیاسی قابل اتکاء در کرملین و تحریک غرب برای شعله ور نمودن گرایشات جدائی طلبی در درون فدراسیون، دشواری های روسها را بیش از پیش ساخته بود. در چنین شرایطی، کشورهایی مانند عربستان سعودی، ترکیه و پاکستان، اضلاع مثلثی را تشکیل می دادند که به عنوان شرکای منطقه ای غرب، مشغول آماده سازی سناریوهای خطرناک ضربه به روسیه بودند که تبلور آن جنگ های چچن بود و هر یک وظیفه ای را برای تشکیل امارت اسلامی در منطقه جنوب روسیه بر عهده داشتند. این وضعیت تا پایان عصر یلتسین ادامه داشت و زمانی که پوتین در سال 2000 به کاخ کرملین راه یافت و سیاست مشت آهنین خود را در قبال مناطق واگرای فدراسیون نشان داد و نشانه هایی از روند احیاء قدرت روسیه مشاهده گردید، تلاش کردند بتدریج خود را از این بازی خارج سازند. با این وجود، ریشه اتصال تفکرات افراطی در داخل روسیه با مدارس و محافل مذهبی سعودی و کشورهای منطقه قطع نشده و هنوز هم در قالب نیروهای روسی فعال در جریان هایی مانند داعش آثار این پیوند نمایان است.
ب- حادثه 11 سپتامبر: نقطه آغاز تنوع سازی سیاست خارجی سعودی ها:
وقوع حادثه 11 سپتامبر و دخالت آشکار تعداد قابل توجهی از شهروندان سعودی در آن، انگشت اتهام آمریکا را به سوی رفتارها و جریان های داخل سعودی نشانه رفت و دلخوری های اولیه در مناسبات ریاض-واشنگتن شکل گرفت. سعودی ها برای رهایی از این وضعیت، سیاست متنوع سازی شرکای سیاست خارجی خود را در پیش گرفتند. سفر رئیس سرویس امنیت عربستان سعودی به روسیه در آن زمان و مذاکرات وی با پوتین و مقامات روسیه از جمله گشودن فصلی از مناسبات اقتصادی و مالی، موضوعی بود که سروصدای زیادی به راه انداخت و صاحب نظران را متوجه چرائی و چشم انداز تحول احتمالی در مناسبات ریاض- مسکو کرد.
گذشت زمان نشان داد که این مناسبات نتوانست همگرائی بیشتری ایجاد کند و ذهنیت حاکمان سعودی و زیرساخت های غربی آن کشور، امکان تحول جدی در مناسبات را نمی داد ضمن اینکه روسیه هم کشوری بود که در بخش های مشخصی مانند توانمندی های هسته ای، نفت و گاز، تسلیحات و جایگاهش در شورای امنیت دارای جاذبه و کشش بود که سعودی ها می توانستند خواسته های خود در این زمینه را از شرکای غربی شان دریافت کنند و ضرورت زیادی برای تعامل جدی مسکو را هنوز احساس نمی کردند.
پ- دگرگونی تعاملات در مثلث تعاملات روسیه – عربستان – آمریکا:
تحولات و رخدادهای سیاسی سال های اخیر موجب برهم خوردن مناسبات سنتی در اضلاع مثلث مذکور گردیده است. اولا روابط روسیه با آمریکا و مجموعه غرب به دلیل تداوم سیاست فشار بر روسیه و پیشروی ساختارهای سیاسی و نظامی آنها به سوی مرزهای روسیه از یک طرف و ادامه روند احیاء قدرت روسیه که با روی کار آمدن مجدد پوتین جدیت و سرعت بیشتری به خود گرفته است از وضعیت عادی خارج و بسوی تقابل و تنش پیش رفته است.
رویکرد جدید روسیه با ایستادگی این کشور در بحران سوریه و حمایت از رژیم بشار اسد و بصورت خاص پس از بحران اوکراین نمایان شد و مسکو بر خلاف سال های پس از فروپاشی، نه تنها از مواضع سنتی و ژئوپلتیک خود عقب ننشست بلکه با الحاق شبه جزیره کریمه به خاک خود، عملا گامی در جهت استیلای بیشتر بر منطقه اورآسیا برداشت که عواقب آن در قالب تحریم های متقابل غرب و روسیه ادامه دارد و هیچگونه چشم اندازی بر پایان بر این رویاروئی دیده نمی شود. لذا هم روسیه و هم آمریکا به دنبال آن هستند که رفتارها و جهت گیری های خود را بر اساس مواضع جدید پیش برده و مناسبات با کشورها و مناطق را برای دستیابی به اهداف سیاسی و ژئوپلتیک خود تنظیم نمایند.
از جانب دیگر، سعودی ها نیز در مناسبات سنتی خود با آمریکا دچار مشکلات عدیده شده و دیگر نمی توانند مانند گذشته به قدرتی به اسم آمریکا تکیه کنند. نگرانی های ریاض از گذشته های نسبتا دور و حتی قبل از دوره اوباما آغاز گردید. زمانی که دو دشمن دیرینه ایران یعنی رژیم بعثی در عراق و گروه طالبان در افغانستان در اثر حمله نیروهای آمریکائی و ائتلاف، سرنگون و عملا مسیر برای قدرت یابی ایران هموار گردید. علاوه بر این تحولات موسوم به بهار عربی و خیزش های مردمی در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا که از سال 2011 وزیدن گرفته نه تنها به مذاق سعودی ها خوش نیامده بلکه موجب جبهه بندی و بسیج همه نیروها و توان این کشور برای ممانعت از حرکت این امواج و رسیدن آن به مرزهای عربستان و حتی نفوذ به داخل آن کشور شده است. همه اینها، مواردی است که انبوهی از سوءظن و ناراحتی ها را بین مقامات سعودی و واشنگتن بوجود آورده است. البته مفهوم این گفته آن نیست که آمریکا و عربستان به پایان دوره خوشی های خود در روابط رسیده اند بلکه منظور آن است که سعودی ها تلاش دارند زمان را نگه دارند و هیچ تغییری بر خلاف خواست سنتی و خانوادگی آنها صورت نگیرد و این همان مشکلی است که آمریکا برای اجابت دارد و ریاض به ناگزیر، تلاش دارد با سیاست تنوع سازی، ترکیبی از قدرت ها را در سبد سیاست خارجی خود قرار داده و از مطالبات و علائق آنان در هر زمینه بر اساس منافع خود استفاده کند.
اما روسیه و عربستان در این مثلث هر یک شرایطی یافته اند که با وجود طیف گسترده ای از اختلافات در مقطع کنونی می توانند زبان مشترکی برای گفتگو و همکاری با یکدیگر پیدا کنند که می توان به مواردی از آنها اشاره نمود:
- روسیه بطور سنتی از عهد شوروی به منطقه خاورمیانه و منطقه جنوب علاقمند است و آنها را در درون حوزه منافع ملی خود به حساب می آورد. جنوب منطقه ای است که می تواند نیازهای فکری، فرهنگی و ایدئوژیک جمعیت غیرروس فدراسیون را برآورده و به مطالبات آنان در داشتن تعامل با جهان اسلام پاسخ گوید.روسیه و عربستان هر دو از اینکه بهار عربی و خیزش های مردمی در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا به چه سرانجامی برسد و چه حکومت هایی در این کشورها سر کار بیاید دغدغه دارند. اصولا این دو کشور متمایل نیستند نیروها و جریانات برخاسته از بطن مردم و دموکراسی خواهانه در این کشورها سر کار بیایند چرا که با حکومت ها و ساختارهای پادشاهی و قبیله ای بهتر کار می کنند. دلیل دیگر اینکه هر دو کشور از سرایت این امواج به درون خود نگرانند و تلاش می کنند این امواج را در داخل منطقه مدیریت، خاموش و یا حداقل به عقب بیاندازند.
- برای هر دو کشور آینده خاورمیانه مهم است و اینجا بازیگری به اسم ایران وجود دارد که علی رغم همه دشواری ها و مشکلات و تحریم های ظالمانه که هر دو کشور به سهم خود در برقراری آن شریک بوده اند، توانسته است سنگرهای کلیدی منطقه را در اختیار گیرد. البته هنوز بازی تمام نشده و ادامه مسیر بسیار مهم است. در این وضعیت، سعودی ها، شمشیر خود علیه ایران را عریان کرده و از هر ابزاری برای جلوگیری از تثبیت حقوق و جایگاه ایران استفاده می کنند. روس ها هر چند مانند سعودی ها بی محابا و خام عمل نمی کنند اما برای ایران تعریف دارند و آن اینکه موضوع ایران از یک طرف به جنگ کشیده نشود و امنیت آن آسیب نبیند تا از طریق آن امنیت مرزها و مناطق جنوبی روسیه حفظ شود و از سوی دیگر ایران به اندازه ای قوی نشود که برای منافع سنتی روسیه مشکل ساز شود آن هم در شرایطی که تحولات خاورمیانه، ابزارها و امکان نرم افزاری بیشتری در اختیار ایران قرار می دهد که روسیه تا حد زیادی، فاقد آن است.
- ریاض با مشکلات عدیده ای که برای خود ایجاد کرده در خاکریز دوم خود در عرصه های بین المللی، به همراهی بازیگران مهم از جمله دارندگان حق وتو در شورای امنیت نیاز دارد. در این راستا روسیه و فرانسه جایگاه ویژه ای برای آن کشور دارند. این نیاز در مسائلی مانند سوریه، بحرین ، یمن مورد نیاز سعودی هاست و البته در موضوع هسته ای ایران نیز جاذبه زیادی برای مانور طرفین دارد.
- عربستان سعودی با نگرانی های گسترده ای که پیدا کرده تصمیم خود برای راهیابی به باشگاه دارندگان توانمندی هسته ای را گرفته است. برای نیل به این هدف هم کاستی های داخلی دارد و هم اینکه کشورهای ضعیف و کوچک نمی توانند به او کمک کنند و تنها سبد متنوعی از شرکاء می تواند به او کمک کند. در این راه هر چند غربی ها نیز بی میل نیستند که پول خوبی به جیب بزنند اما ماهیت این شراکت برای روسیه از جنس راهبردی و استراتژیک است که جای پای او را در منطقه مستحکم تر می کند آن هم در شرایطی که در طول سال های گذشته از بسیاری سنگرها عقب نشینی کرده است.
- روسیه هم علی رغم اینکه یک قدرت و عضو دائم شورای امنیت است در صحنه سیاسی و بین المللی وضع خوبی ندارد. روس ها به لحاظ روانی اصلا روحیه تحمل تنهایی و تحریم برای مدت طولانی را ندارند. پول و ثروت تزریق شده به جامعه در دوران پوتین آنها را با مواهب و زرق و برق دنیا آشنا ساخته و خیلی سخت است که از آن فاصله گیرند چرا که تجربه تلخی از دوران شوروی نیز در ذهن دارند. لذا در شرایطی که مجموعه غرب سیاست های سخت گیرانه ای در قبال مسکو اتخاذ کرده اند، کرملین باید بال آسیائی کشور را به حرکت درآورد. طبعا در این مسیر، کشور عربستان سعودی با قابلیت و ظرفیت های مالی، مذهبی، رسانه ای و نفوذ بر سایر کشورهای اسلامی و حتی غربی، می تواند به کمک روس ها آمده و تا حدودی تنهایی آنها در شرایط کنونی را مرتفع سازد.
ت- جایگاه و نقش ایران:
ایران کشوری است که در سه سطح دوجانبه، موضوعات منطقه ای و مسائل بین المللی با روسیه همکاری دارد و اشتراک دیدگاه های دو کشور در هر سه زمینه مذکور بالاست. بعلاوه موضعیت، ژئوپلتیک و شرایط سیاسی کنونی ایران در منطقه و جهان به گونه ای است که هر دو بازیگر روس و سعودی به آن واقف هستند. با این حال شرایط و صحنه سیاست و روابط بین الملل در جهان کنونی بسیار سیال و شتابان است. برای ایران، داشتن برنامه و استراتژی روشن در روابط با روسیه بسیار مهم است و البته یافتن راه هایی که ریاض را متوجه اشتباهات و خطاهای محاسباتی خود نماید نیز بسیار حائز اهمیت است چرا که حفظ یکپارچگی جهان اسلام و امت اسلامی در مواجهه با تهدیدات و مخاطرات کنونی، حائز اهمیت بسیار است.
طبعا بحث در مورد چگونگی رفتار در کلیت سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بصورت عام و پیوندهایی که بنا به اقتضائات شکل می گیرد خود می تواند موضوع نوشتاری جداگانه باشد. اما آنچه می توان به عنوان جمع بندی این بحث ارائه داد این است که ایران باید توانمندی های خود در داخل، موضوعات منطقه ای و بین المللی را چنان هوشمندانه مدیریت نماید که برای هیچ کشوری سناریوهای سلبی و حذفی امکان تصور نباشد و علاوه بر آن تهران باید ابتکاراتی را در روابط با مسکو ارائه نماید که عنصر ایرانی را در نزد کرملین کاملا جذاب و قابل اتکا فرض نماید. نکته پایانی اینکه با نگاهی متفاوت به صحنه های جدید تعامل روسیه و عربستان، تهران می تواند روی پیشنهادات مبتکرانه تمرکز نماید که همکاری طرفین با حضور تهران، عملگرایانه تر شود.
* کارشناس ارشد مسائل سیاسی و بین الملل
انتشار اولیه: چهارشنبه 3 تیر 1394 / انتشار مجدد: شنبه 11 تیر 1394
نظر شما :