بروکینگز: چرا نامه اوباما به رهبر ایران یک اشتباه بود

۲۱ آبان ۱۳۹۳ | ۱۵:۲۹ کد : ۱۹۴۰۷۳۲ سرخط اخبار

یک اندیشکده آمریکایی با اشاره به نامه اوباما به رهبر معظم انقلاب عنوان کرد که این کار باعث تحقیر بیشتر آمریکا و بالارفتن موضع مذاکراتی ایران شد.

به گزارش اشراف، اندیشکده بروکینگز در یادداشتی به قلم سوزان مالونی کارشناس مسائل حوزه ایران در مرکز مطالعات خاورمیانه این مؤسسه نوشت: در حالی که چند هفته بیشتر تا ضرب الاجل مذاکرات هسته ای باقی نمانده و شکاف هایی بزرگ همچنان بین طرفین وجود دارد، بنا بر گزارش ها رئیس جمهور «باراک اوباما» ماه گذشته درخواستی کتبی از رهبر معظم ایران «آیت الله خامنه ای» داشته است. این کار نشان از سوء فهمی عمیق درباره رهبری ایران است و احتمالاً به جای اینکه راه حلی برای موضوع هسته ای ایران و سایر اهداف آمریکا در خصوص ایران باشد مانعی بر سر این راه خواهد بود. اگر خبرها درست باشد این نامه از آیت الله «خامنه ای» می خواهد در عوض همکاری دوجانبه برای مقابله با داعش بر سر مسئله هسته ای کنار بیاید. این چهارمین بار است که «اوباما» علاوه بر نامه­نگاری­ها میان او و رئیس جمهور «حسن روحانی»، به «آیت الله خامنه ای» نامه نوشته است.

در سطح تاکتیکی نامه «اوباما» به آیت الله «خامنه ای» در این مقطع ناعاقلانه به نظر می رسد

این وضعیت در تاریخ روابط ایران آمریکا پس از انقلاب بی سابقه بوده است. دو کشور از آوریل ۱۹۸۰ فاقد روابط دیپلماتیک بوده و قبل از شروع مذاکرات در قالب ۱+۵، به منظور بستن راه ایران برای رسیدن به سلاح هسته ای، مذاکرات مستقیم اندکی داشته اند. هرچند در مواجهه با یکی از جدی ترین بحران های جهانی، مذاکره مستقیم بیشتر قطعاً مثبت است؛ اما اهمیت تکنیک ها و تاکتیک ها در این مورد خاص بیش از سایر چالش ها، مواردی که متعارف ترند و زمینه فهم مشترک یا حداقل آشنایی بیشتری وجود دارد، است. بدین ترتیب برای نمونه اینکه ارتش آمریکا آشکارا از مقامات عراقی برای وساطت در خصوص مسائل مرتبط با عملیات ضد داعش استفاده می کند که تهران مستقل از ائتلاف به رهبری آمریکا از طریق نایبانش در عراق حضور دارد. بااین حال در سطح تاکتیکی نامه «اوباما» به آیت الله «خامنه ای» در این مقطع ناعاقلانه به نظر می رسد.

نگاه منفی رهبری ایران به آمریکا

قبل از هر چیز این نامه امکان واقعی افزون تری در پیشرفت بیشتر در مذاکرات هسته ای یا سایر ابعاد روابط ایران – آمریکا، ایجاد نمی کند. از این گذشته تنها یک ناظر بی اطلاع و خام مسائل ایران فکر می کند که یک درخواست شخصی از سوی «اوباما» بتواند نظر مثبت رهبر معظم را جلب کند. بی اعتمادی و بیزاری «آیت الله خامنه ای» نسبت به آمریکا یکی از ارکان دائمی سخنرانی های عمومی وی در طول ۳۵ سال جمهوری اسلامی بوده است. وی دائماً تأکید می کند که آمریکا به دنبال تغییر حکومت در ایران و دامن زدن به بحران هسته ای است. این نظرات گذرا و مقطعی نبوده اند. ضدیت با آمریکا یک اصل اساسی برای «آیت الله خامنه ای» بوده است، در مرکز جهان بینی او قرار دارد و با تملق – به خصوص تملق های دشمن اصلی اش- تغییری نمی یابد.

موقعیت آمریکا و ایران در مذاکرات و صحنه بین المللی

درخواست «اوباما» از بالاترین قدرت ایران در این بافتار و در مقطع حساس دیپلماسی هسته ای به عنوان یک التماس– و به عنوان صحه نهادن بر ضعف و نومیدی آمریکا در برابر موقعیت برتر ایران – تفسیر می شود. این کار با توجه به توانمندی ها و نفوذ بین المللی متفاوت دو کشور ناعاقلانه به نظر می آید؛ اما ایران نیاز بیشتری برای خروج از بن بست هسته ای دارد؛ چراکه ایران به مذاکرات، برای رفع تحریم هایی که صادرات نفتش را مختل کرده و این کشور را از دست یابی به دارایی هایش در بانک های خارجی محروم کرده، نیاز دارد.

نشانه برتری ایران نسبت به آمریکا

اما تهران از دیرباز به دنبال متقاعد ساختن خود و بقیه دنیا به گونه ای دیگر بوده است. «آیت الله خامنه ای» در سخنان خود همواره تصریح کرده که آمریکا در برابر قدرت برتر ایران در حال عقب نشینی است؛ وی اخیراً گفته است «دلیل اینکه ما قوی تر هستیم این است که { آمریکا } قدم به قدم در تمامی زمینه هایی که ما و آمریکایی ها در آن در حال رقابت بوده ایم در حال عقب نشینی هستند؛ اما ما گامی به عقب نمی گذاریم و بلکه به سمت جلو پیش می رویم. این نشانه برتری ما نسبت به آمریکاست». علاوه بر این دستاویز اخیر «اوباما» – یعنی نشان دادن اشتراک منافع بین تهران و آمریکا در نبرد با پیکارجویان افراطی سنی- نیز دردی را دوا نخواهد کرد. واقعیت این است که هیچ کدام از طرفین نبرد با داعش را بر دیپلماسی هسته ای اولویت نمی بخشند؛ چنانکه این امر با این واقعیت آشکار شده است که دیپلمات های ایرانی می خواهند از این امر برای کسب امتیازات هسته ای بیشتر از آمریکا استفاده کنند.

نامه اوباما باعث تحقیر بیشتر آمریکا شد

از سوی دیگر سیستم امنیتی ایران با قدرت، مشارکت در عملیات به رهبری آمریکا را رد کرده است و ترجیح می دهد مشی خود را (که احتمالاً درست هست) که تهران و نایبانش دست برتر را در عراق و سوریه دارند، دنبال کند. درنتیجه سناریوی محتملی وجود ندارد که در آن نامه ای از سوی رئیس جمهور آمریکا به آیت الله «خامنه ای» باعث انعطاف بیشتر ایرانی ها در خصوص برنامه هسته ای، برنامه ای که حکومت ایران بهای سنگینی برای حفظ آن پرداخته است، شود یا اینکه موجب حصول توافق هسته ای شود. بلکه برعکس – این نامه باعث تحقیر بیشتر آمریکا از سوی آیت الله «خامنه ای» می شود و عزم دیرین او برای کسب حداکثر امتیازات از جامعه جهانی را جزم می کند، و در شرایطی که آمریکایی ها باید جدی تر باشند می تواند به موضع آمریکا آسیب برساند. افشای این نامه جایی دیگر نیز به ضرر «اوباما» تمام شد. این امر باعث تشدید تنش ها میان آمریکا و متحدان منطقه ای اش شد؛ متحدانی که کمک آن ها برای تقویت مخالفین سنی داعش بسیار ضروری است.

تأثیر این نامه در موقعیت متزلزل «اوباما»

این امر همچنین در خانه نیز، در بدترین زمان ممکن، به زیان او تمام شد؛ با توجه به اینکه نتایج انتخابات میان دوره ای از کسب اکثریت دو مجلس توسط جمهوری خواهان حکایت دارد. از سوی دیگر رقبای «اوباما» در کنگره به دنبال قانونی در خصوص ایران بوده اند که می تواند تلاش های دیپلماتیک دولت را با مشکل مواجه کند. این نامه ممکن است – به غلط- بر تئوری های مضحک پیرامون اتحاد سری ایران و آمریکا را صحه بگذارد. تصورِ منطقی که «اوباما» را برای نوشتن آخرین نامه ترغیب کرد جز بی کفایتی مطلق در فهم سیستم سیاسی ایران ممکن نیست؛ و بااین حال این با بی کفایتی ای که پیش تر دولت آمریکا در جریان دو بازدید «روحانی» از نیویورک، برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل، از خود نشان داد– یعنی توسل زننده به ارتباطات شخصی به امید پیشبرد دیپلماسی دوسویه-، سازگار است.

«اوباما» نخستین رئیس جمهوری نیست که به غلط گمان می کند که می تواند بر مناقشات جهانی از طریق نیروی کاریزمای خود فائق آید – برای مثال رئیس جمهور «جرج دبلیو بوش» گفت من در چشمان «ولادیمیر پوتین» رهبر روسیه نگاه کردم و روح او را لمس کردم؛ اما «اوباما» نخستین رئیس جمهوری است که با اعتماد کاذب به قدرت نوشته خود یک توافق کنترل تسلیحاتی را در آستانه به نتیجه رسیدن را به خطر می اندازد.

* دیپلماسی ایرانی این مطلب را به نقل از مرکز رصد راهبردی اشراف بدون تایید محتوا و ادعاهای مطرح شده در این گزارش منتشر کرده است و ترجمه آن صرفا جهت اطلاع نخبگان و تصمیم گیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاه های اندیشکده های غربی منتشر می کند و دیدگاه ها، ادعاها و القائات این گزارش ها هرگز مورد تأیید نمی باشد.


نظر شما :