چرا مذاکره هسته‌ای با احمدی‌نژاد ناکام شد؟

۲۵ اسفند ۱۳۹۲ | ۱۳:۲۰ کد : ۱۹۳۰۱۱۸ سرخط اخبار

«برونو په لو» از سال 1999-1993 سمت معاونت مدیرکل سازمان بین المللی انرژی اتمی را برعهده داشت. او در آن زمان همچنین رییس دپارتمان پادمان های IAEA بود. «په لو» از سال 2009-2001 نیز به عنوان «رییس مجمع هسته ای» سوییس خدمت کرده است. «فاجعه چرنوبیل فاجعه ای مربوط به شوروی بود و نه فاجعه ای اتمی».

به نوشته شرق، به اعتبار همین جمله باید گفت که او یکی از فیزیکدانان هسته ای است که باوجود گزارش های نگران کننده بعد از فاجعه «فوکوشیما» همچنان از گسترش انرژی هسته ای دفاع می کند. چندی پیش با انتشار کتابی به نام «ملاحظات استراتژیک پرونده هسته ای ایران» به زبان آلمانی از حق غنی سازی ایران - به شیوه ای بسیار شبیه آنچه در توافق موقت ژنو عملی شد - دفاع کرد. «په لو» در حین گذراندن تعطیلات در «آلپ» سوییس به پرسش های ما هم پاسخ داد. از طرح «نقشه راه» ظریف-گالدیمن برای حل پرونده هسته ای گفت و مثل همه غربی هایی که سابقه برخورد با وزیرخارجه ایران را دارند، از توانایی های دیپلماتیک حل پرونده توسط او می گوید.

 ارزیابی تان از توافق موقت چیست؟

امیدبخش. برای اولین بار بعد از 2003 که «حسن روحانی» و «تروییکای» اروپایی تلاش می کردند روند دیپلماسی هسته ای را بهبود ببخشند، توافق موقت ژنو مجددا این احساس را به وجود آورد که اراده مشترکی برای یافتن یک راه حل که هم متضمن حاکمیت ایران باشد و هم اعتماد دیگران را نسبت به نیات ایران فراهم کند، به وجود آمد.

 شما همیشه از انرژی هسته ای دفاع کرده اید و به دلیل موضع گیری های سختتان در مورد منافع این شکل از تامین انرژی متهم هستید که «لابی گر» هسته ای شده اید، چرا تا این اندازه روی انرژی هسته ای راسخ ایستادید؟

من توجه شما را به اهمیت انرژی هسته ای - آن هم در منطقه ای که تراکم جمعیتی قابل توجهی دارد مثل خاورمیانه - جلب می کنم. انرژی هسته ای امکان تولید مقادیر بسیار زیادی برق دارد. این مقادیر بسیار بالا، می تواند با تکیه بر فضایی مثلا به اندازه چند زمین فوتبال فراهم شود. این حجم بالا می تواند بدون تولید آلودگی و تولید گازهای کربنی باشد. اما در عین حال دسترسی و نصب فناوری آن هم بسیار مشکل است و نیازمند زیرساخت های محکم و علمی منابع مالی و انسانی قوی است. تاریخ پرفرازونشیب نیروگاه اتمی بوشهر یک نمونه از میان چندین نمونه این دست فناوری هاست. حتی در فنلاند که تجربه خیلی قوی ای در مورد فناوری هسته ای دارد، این دشواری ها صدق می کند.

 اما در عین حال شما با «گسترش توانمندی های هسته ای» هم مخالفید. به عنوان چهره ای بین المللی در این زمینه، ترجیح شما کدام یک از این بر نامه هاست؟ اینکه کشوری به هر قیمتی هسته ای شود یا اینکه در هر صورت امنیت بین المللی بر هر امر دیگری تقدم داشته باشد.

اینکه حتما از میان این دو ترجیحی را انتخاب کنیم، ضرورتی ندارد. انرژی هسته ای صلح آمیز به این معناست که سازماندهی خوب و مدیریت درست به تولید برق با قیمت معقول منجر شود. به علاوه، باید به گاز و نفت هم برای تولید برق توجهی اساسی نشان داد. اهداف امنیت جهانی باید در چارچوب توافقنامه های بین المللی به دست آید. این فناوری است که می تواند مورد سوءاستفاده هم قرار بگیرد. مثلا نمی شود به خاطر کاربرد جنایتکارانه تسلیحات شیمیایی صدام حسین علیه ایران، صنایع شیمیایی در سوییس را زیر سوال برد.

سال هاست شما روی دو کشورتمرکز داشتید:
کره شمالی و ایران. آیا نگرانی به وجود آمده از وضعیت برنامه هسته ای «پیونگ یانگ» فرآیند حصول توافق با ایران را تحت تاثیر قرار نداده است؟ به نظر شما نگاه غربی ها به پرونده هسته ای ایران متاثر از وضعیت و نگرانی آنها از کره شمالی نیست؟

اول اینکه، جامعه بین المللی کلا نگرانی هایی دارد، جامعه بین الملل می خواهد که به هر قیمتی از گسترش تسلیحات اتمی جلوگیری شود. آخرین نمونه از چنین نگرانی هایی کره شمالی است. دیگر اینکه یک بیم عمومی وجود دارد که گسترش تسلیحات هسته ای به شکل بازی «دومینو» در آسیا و خاورمیانه در مورد گسترش واقعی یا مجازی تسلیحات هسته ای اتفاق بیفتد.

 در یک گفت وگو بعد از توافق موقت «ژنو» گفته بودید که می توانستیم 10سال پیش به این توافق برسیم. به نظر شما در این 10 سال، این اتفاق نیفتاد؟

در یک چشم انداز سیاسی و دیپلماتیک واقعا هیچ چیز عوض نشده الا سوء تفاهم ها و انکار مواضع طرفین از سوی یک دیگر. در سال 2003 این اروپایی ها بودند که پیشنهادهای بسیار سازنده مطرح شده توسط «حسن روحانی» مذاکره کننده ارشد ایران را رد کردند. این اروپایی ها بودند که توافق 21 اکتبر 2003 [بیانیه سعدآباد] را نادیده گرفتند. در سال 2006 «محمود احمدی نژاد» بود که توافق تاریخی مذاکره شده میان «علی لاریجانی» و «خاویر سولانا» را به ناکامی کشاند. توافقی که پیش بینی می شد در مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک به امضا برسد. «جرج بوش» رییس جمهوری وقت آمریکا با توصیه هایی که «کاندولیزا رایس» به او کرده بود در مقابل این توافق ایرانی-اروپایی سعی می کرد خویشتنداری از خود نشان بدهد و همین طور در مقابل مشارکت آمریکا در جریان مذاکرات. شرکت آمریکا در تعامل با ایران - هرچند غیرمستقیم -بسیار مهم بود چراکه آن روزها دایما گفته می شد که «جرج بوش» در فعالیتی جز جنگ شرکت نمی کند. گفته می شد قرار بود هواپیمایی شامل یک هیات 300 نفره از تهران برای پیشبرد مذاکرات تهران-واشنگتن به نیویورک برود، اما افسوس که این پرواز هرگز اتفاق نیفتاد.

 در مقاله ای که در کتاب ملاحظات استراتژیک پرونده هسته ای منتشر کردید، از یک «نقشه راه» صحبت کردید که توسط «محمدجواد ظریف» و «گالدیمن» سفیر سوییس در تهران برای حل مساله هسته ای طراحی شده بود، کمی بیشتر از این طرح بگویید؛ یکی از طراحان آن وزیرخارجه کنونی ایرانی است...

در سال 2003 براساس توافق هایی که با برخی مسوولان رده بالای ایران صورت گرفته بود «تیم گالدیمن» سفیر سوییس در تهران یک یادداشت شخصی به وزیرخارجه آمریکا «کالین پاول» می فرستد. به این یادداشت برگه هایی ضمیمه شده بود که به مذاکرات دوجانبه گسترده میان ایران و آمریکا می پرداخت. این اسناد شدیدا توسط افراد تندرو محافظه کار در آمریکا و دولت بوش رد شد. چهارسال بعد، نیویورک تایمز در مقاله ای به قلم «نیکلاس کریستف» نوشت «ظریف» در همین حوالی - یعنی زمانی که «تیم گالدیمن» طرح خود را به نمایندگی به «کالین پاول» ارایه داده بود - برگه ای بسیار شبیه به همان نوشته ها تهیه کرده بود. ظاهرا تهران در سال 2003 - مستقیم یا غیرمستقیم -تلاش می کرد حرف جدیدی بگوید، اما متاسفانه واشنگتن از گوش دادن و حتی شنیدن آن امتناع کرد. 

 آخرین گزارش سازمان بین المللی انرژی اتمی تایید می کند که ایران به تعهدات نوامبر خود متعهد بوده است. این سوال را به این خاطر می پرسم که گویی پیشرفت های به دست آمده سیاسی در مذاکرات می تواند لحن گزارش ها را - و به ویژه این آخری را – تحت تاثیر خود قرار دهد. شما موافقید فضای سیاسی می تواند روابط فنی را متاثر کند؟ ایران که همیشه اتهام ها را رد می کند، می توان اینگونه نتیجه گیری کرد که سازمان انرژی اتمی همانند شورای امنیت سازمان ملل با نگاهی آمیخته به گرایش های سیاسی به ایران می نگرد؟

نه موافق نیستم. این سازمان براساس قوانین خاص خود که اساسا بسیار نظام مند و دقیق کار می کند، فعالیت می کند. فضای سیاسی فقط می تواند رژیم بازرسی ها را متاثر کند یعنی زمانی که این مذاکرات آغاز می شود درهای بزرگ تری برای بازدید از مراکز هسته ای گشوده می شود. فضای سیاسی بر گشایش درها تاثیر می گذارد و مجوز این گشایش داده می شود و بازرسی های سرزده بیشتری از «پروتکل الحاقی» اتفاق می افتد. ایران به روشنی در مسیر متعهدانه خود برای همکاری با سازمان انرژی اتمی قرار دارد. در آینده چنین تعهد و همکاری بسته به این است که ایران سوالات مربوط به فعالیت های اتمی مشکوک دهه های 80 و 90 را حل وفصل کند. این فعالیت ها با توجه به معاهده ای که ایران در دوره شاه در 1972 امضا کرده بود، غیرقانونی است. با این حال ایران بعد از انقلاب همچنان خود را به این معاهده متعهد می داند. در عین حال از یک دید دیگر این فعالیت ها می تواند «مشروع» باشد: وقتی همسایه به غایت خشن و متجاوزی مثل «صدام حسین» در آستانه پیشرفته بسیار خطرناک هسته ای باشد، شاید مشروع باشد. در سال 2007، سرویس های اطلاعاتی مخفی آمریکا به این نتیجه رسیده بودند که فعالیت های هسته ای با اهداف نظامی در ایران بعد از مرگ «صدام حسین» در سال 2003 به کلی کنار گذاشته شدند. در گذشته هر زمانی که مشخص می شد، کشوری دارای برنامه هسته ای نظامی بوده است - مثل برزیل، سوئد یا آفریقای جنوبی - آژانس شروع به راستی آزمایی های تکمیلی کرده است، به این منظور که مواد و تجهیزات هسته ای به آژانس اعلام شود و تحت کنترل قرار گیرد. این همه ماجراست. فراتر از این جنبه، آژانس قدرت یا اختیار دیگری برای بازرسی و ارایه نتیجه گیری های سیاسی و فنی ندارد و به تبع آن، روی سایر جنبه های ملی پرونده ها نمی تواند اظهارنظر کند. آژانس موضع خود نسبت به ایران را عوض نکرده است چراکه نمی تواند حق ایران را برای غنی سازی زیر سوال ببرد.

 آژانس تنها به بازرسی ها ادامه می دهد؛ حال به شیوه ای کمابیش آسان گیرانه یا سخت گیرانه و با زیرنظرگرفتن مراکز هسته ای. آژانس پیچیدگی های موضوع را با خطرات مربوط به گسترش تسلیحات هسته ای دنبال می کند. بعد از چندین دور بازرسی، شورای امنیت قطعنامه های محکوم کننده ای را علیه ایران صادر کرد که البته پیامد نارضایتی آژانس بین المللی انرژی اتمی از فعالیت های هسته ای ایران به شمار می رفت. تصمیم شورای امنیت همیشه منطبق بر معاهده منع گسترش تسلیحات هسته ای نیست، به ویژه در قسمت هایی که ناظر بر غنی سازی اورانیوم است؛ معاهده ای که فراتر از شورای امنیت است. زمانی که مذاکرات بین المللی در جریان مدل پیگیری غنی سازی در چارچوب رضایت بخش متقابل تعریف شود، شورای امنیت ناگزیر است همه قطعنامه را ملغی کند.

 در طول سال های مذاکره ما به یک توافق نزدیک شدیم. اما تندروها در غرب، موانعی را در این راه به وجود آوردند و توافق را به شکست کشاندند... .

نه! ببینید حداقل دو بار ایران مانع از اجرای توافق شد. یکی در 2006 در نیویورک در مورد توافق بر سر غنی سازی و دومین بار در سال 2009 در ژنو که توافق با حضور سعید جلیلی در مورد سوخت رآکتور تحقیقاتی در حال نهایی شدن بود که البته بعدا توسط مقامات در تهران رد شد.

 روایت شما با آنچه ما در ایران معتقدیم تفاوت دارد اما اگر موافق باشید به پرسش بعدی می پردازیم. بعضی از کارشناسان - از جمله خود شما - توان غنی سازی ایران را بسیار کمتر از معمول ارزیابی می کنند در مقابل، کارشناسان دیگری هم هستند که ارزیابی فراتر از این توان دارند. آژانس بین المللی انرژی اتمی گزارش هایش را بر چه اساسی تدوین می کند؟ آیا گمانه زنی نقش مهمی بازی نمی کند؟

آژانس بین المللی گزارش های خود را بر پایه موضوعات انتزاعی تنظیم نمی کند. آژانس بر اساس آنچه می تواند وجود داشته باشد گمانه زنی نمی کند، بلکه بر اساس آنچه می بیند ارزیابی و اندازه گیری می کند. آژانس بر اساس آنچه می تواند وجود داشته باشد گزارش منتشر نمی کند بلکه تلاش می کند به سایت های مهم برای بازرسی دسترسی پیدا کند. تعداد سانتریفیوژهای نطنز و فردو مورد شناسایی قرار گرفته اند. بعضی از آگاهان تلاش می کنند در مورد تعداد این سانتریفیوژها و توانمندی گسترش برنامه هسته ای ایران واقع گرا باقی بمانند و بعضی دیگر لحن هشدارآمیزی برای آن انتخاب می کنند.

 به اعتقاد شما چند درصد غنی سازی برای کشوری مثل ایران، کشوری در حال توسعه، مورد نیاز است؟

در اصل، یک سقف پنج درصدی برای چنین نیازهایی کافی است چراکه انواع نیروگاه های هسته ای امروز از این بیشتر دیگر نیاز ندارند. رآکتورهای تحقیقاتی با غنی سازی تا 20درصدی بهتر کار می کنند، اما اورانیوم 20درصد به عنوان یک ذخیره سوختی می تواند تا 10سال دوام بیاورد، بنابراین خرید این عناصر سوخت از یک تامین کننده بزرگ بین المللی به مراتب توجیه پذیرتر است.

 اخیرا دبیرکل سازمان بین المللی انرژی اتمی گفته است که افزایش بازرسی ها و نظارت ها برای آژانس بسیار پرهزینه خواهد بود. چگونه جامعه بین المللی می تواند روی این مکانیسمی که هم تنها راه حل عنوان می شود و در عین حال به لحاظ مالی دشوار است، حساب کند؟

درواقع من مشکل جدی ای نمی بینم. آژانس باید بتواند حدود پنج میلیون دلار تکمیلی از دولت های عضو را برای پوشش دادن همه هزینه های مرتبط با مرحله اولیه مذاکرات بر سر پرونده هسته ای دریافت کند.

 در دور بعدی مذاکرات در وین که همین هفته شروع می شود، منتظر چه خبرهایی باشیم؟ چه پیشرفت هایی به لحاظ فنی تا اینجا محتمل است؟

شاید یک توافق پایه ای در مورد حقوق ایران برای غنی سازی در کنار اقدامات تکنیکی و فنی اجباری نسبت به شیوه های اجرایی (غنی سازی کمتر از پنج درصد، تمرکز همه فعالیت های هسته ای در یک سایت و غیره). مشکلات واقعی بعدا بروز پیدا می کند، به ویژه رآکتور اراک که از فناوری ای استفاده می کند که توانمندی گسترش بالایی دارد.

 حضور سیاستمداری مثل «حسن روحانی» چقدر می تواند چشم اندازهای رسیدن به توافق قطعی و نهایی را تحت تاثیر قرار دهد؟

فکر می کنم سیاستمدارانی مثل رییس جمهوری روحانی و وزیر خارجه اش محمد جواد ظریف در مسیر پیشبرد پرونده هستند، در حالی که منافع اساسی جمهوری اسلامی را هم مدنظر دارند. این فرصت را داشته ام که بارها با آقای ظریف در چارچوب دیدارهای آکادمیک زمانی که او نماینده ایران در سازمان ملل بود، دیدار داشته باشم. ظریف دیپلماتی باهوش است که می داند چگونه با گوش دادن و با نزاکت و احترام به نظر مخاطب، از مسوولیت خود و منافع اساسی کشورش دفاع کند.

کلید واژه ها: انرژی هسته ای سوییس


نظر شما :