عبدالرحمن شلقم اوضاع سوریه را بررسی می‌کند

دموکراسی، این واژه لعنتی

۲۹ بهمن ۱۳۹۲ | ۱۴:۲۰ کد : ۱۹۲۸۵۴۸ خاورمیانه یادداشت
در حالی که اهالی میهن عربی ما هر گونه امتیاز دادن به طرف مقابل را خیانت تصور می‌کنند، چگونه می‌توانند بگویند که پای مذاکره نشسته‌اند؟
دموکراسی، این واژه لعنتی

دیپلماسی ایرانی: عبدالرحمن شلقم، وزیر امور خارجه سابق لیبی و نماینده این کشور در سازمان ملل را بسیاری معمار حمله غرب به کشورش می دانند. کسی که سخنرانی غرای اش در سازمان ملل حاضران را به وجد آورد و اعضای سازمان ملل را وادار کرد تا علیه خشونت های لجام گسیخته معمر قذافی علیه انقلابیون لیبی تجویز حمله نظامی بدهد و اجازه دهد که سیل سلاح به لیبی سرازیر شود. عبدالرحمن شلقم خوب می داند که آن جنگ بر خلاف انتظاراتی که خود و هم فکرانش در جمع مخالفان انقلابی لیبی داشتند، آن نتیجه ای را به دنبال نداشت که انتظارش را داشتند. همان طور که در کتابش پس از این جنگ نوشته قطر و هم پیمانانش راه انقلاب را منحرف کردند و سرنوشتی دیگر برای لیبی رقم زدند. سرنوشتی که مفهوم یکپارچگی و وحدت را از لیبی برد و کشور را میان قبایل و طایفه های مختلف که هر کدام ادعایی برای خود دارند، تقسیم کرده است.

حال معمار حمله به لیبی مقاله ای را در روزنامه القدس العربی منتشر کرده و به موضوع سوریه پرداخته است. شلقم قبل از آن که به سراغ موضوع اصلی مطلبش برود به تعریف مهین عربی اشاره می کند و از این که دیگر در رسانه های عربی استفاده چندانی از آن نمی شود، گلایه می کند و می نویسد: مثل بسیاری از اعراب و غیر اعراب من هم حوادث میهن عربی مان را دنبال می کنم. من همچنان از کلمه مهین استفاده می کنم، به رغم این که رسانه های عربی دیگر از این اصطلاح استفاده نمی کنند، من همچنان از واژه جهان عرب استفاده می کنم اگر چه در رسانه ها دیگر توجهی به این مفهوم نمی کنند. من از واژه میهن استفاده می کنم برای این که همانند بسیاری از مردم در کشورم لیبی، در مقابل کسانی که از این واژه برای اشاره به قبیلشان استفاده می کنند، هنوز بسیاری هستند که این واژه را به کار می برند. آنها می گویند وطن .. و در کنار آن نام قبیله شان را اضافه می کنند و در مقابلشان عده ای اصرار دارند که بگویند میهن لیبی تا مفهوم واقعی میهن حفظ شود.

وی سپس می نویسد: در قبایل عرب توافق نیاز به سواد ندارد. قبایل بر سر اصول توافق می کنند و به توافق می رسند. توافق چیزی نیست جز این که دست از اختلاف برداشته شود و درد و رنج تحمل شود و افراد صبر پیشه کنند، در این صورت توافق حاصل می شود. این واژه "لعنتی" دموکراسی است که اختلاف ایجاد می کند در صورتی که اگر دیکتاتوری باشد، توافق تحمیل می شود.

شلقم در ادامه می نویسد: امروز در کشورهای عربی وضعیتی وجود دارد که به آن بهار عربی گفته می شود، مردمی که مسبب این وضعیت هستند می خواهند وطنی تشکیل دهند که اختلافی بر سر آن نباشد. همه در این "کارخانه" توافق کار می کنند شاید نتیجه آن پوشش دینی به خود داشته باشد و شاید هم نداشته باشد. اما تولیدات همین کارخانه صندوق های رای و علامت های انقلاب و قومیت ها را دارند. چگونگی اداره اختلاف ها، پیچدگی های انسانی خاص خودش را دارد که آن قدر پیچیده است که افراد ساده و جاهل توانایی درک آن را ندارند. برای همین تحمیل توافق آسان تر است، برای این که به چیزی جز مشتی شعار نیاز ندارد و تعدادی افراد پلیس تا بتوانند اراده تحمیل توافق را داشته باشند.

وی سپس به بحران سوریه می پردازد و می نویسد: مثل همه، عرب و غیر عرب، من هم بحران سوریه را دنبال می کنم. سرزمین شام این روزها راه و روش معاویه را در پیش گرفته است، معاویه هیچ گاه از اصول دموکراتیک استفاده نمی کرد، بلکه ابزار او ابزاز تحمیل اراده بر اساس واقعیت ها بود. برای همین همواره اصولی که به کار می برد از اصول دموکراتیک جامعه زمانه اش به دور بود و بیشتر رنگ و بوی زور و اجبار داشت تا رنگ مردمی. معاویه نتوانست با فرزندان و یاران امام علی بن ابیطالب ]علیه اسلام[ مذاکره کند مگر با استفاده از زور و شمشیر و خون و سم و زر و آتش. او به این شکل توافق خود را تحمیل کرد. هیچ اصولی را رعایت نکرد و تنها از ابزار گمراهی برای پیشبرد هدف خود استفاده کرد. حالا در ژنو چه کسی این راه را می پیماید، آیا الجربا، رئیس شورای ائتلاف مخالفان سوری یا ولید المعلم، وزیر امور خارجه و رئیس هئیت نمایندگی حکومت سوریه؟

شلقم در پایان می نویسد: مذاکره یعنی قبول دادن امتیاز از سوی هر کدام از طرف های مذاکره، آیا چنین چیزی در جهان عرب ما معنا دارد؟ در حالی که اهالی میهن عربی ما هر گونه امتیاز دادن به طرف مقابل را خیانت تصور می کنند، چگونه می توانند بگویند که پای مذاکره نشسته اند؟ مذاکره یعنی چگونگی اداره اختلاف، هیچ کس نمی تواند توافقی را تحمیل کند بدون این که بتواند اختلافات را مدیریت کند. در صورتی که حکومت سوریه فورا بپذیرد که به نفع مخالفان کوتاه بیاید، آیا مخالفان می توانند دولت تشکیل دهند؟ آیا خلال چند سال سوریه می تواند صاحب رئیس جمهور شود؟ آیا اگر مخالفان، چه مسلح چه غیر مسلح، به بشار بگویند که سمعا و طاعتا تسلیم هستیم، آیا او به همه آنها می گوید که خداوند از سر تقصیرات شما بگذرد، بروید شما آزادید؟ قطعا خواننده می پرسد راه حل چیست؟ بله، راه حل چیست؟ راه حل این است که دست از شعار و تزویر برداریم و واقعیت را بپذیریم، میهن در حال از دست رفتن است، میهن بالاتر از هر چیزی است، آن را دریابید، اگر آن را دریافتید قطعا می توانید به راه حل برسید.

انتشار اولیه: سه شنبه 22 بهمن 1392/ باز انتشار: سه شنبه 29 بهمن 1392

کلید واژه ها: سوريه عبدالرحمن شلقم


نظر شما :