سرنوشت نامعلوم ۲ مهندس ایرانی در سوریه

۳۰ آذر ۱۳۹۲ | ۲۰:۳۰ کد : ۱۹۲۶۳۷۸ سرخط اخبار

مپنا اعلام کرد از گروگان گیری ایرانیان شاغل در پروژه نیروگاه جندر سوریه، ۲ سال گذشت و هنوز هم از سرنوشت دو نفر از آن گروه هفت نفره اطلاعی در دست نیست.

به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از مدیریت پروژه های نیروگاهی ایران (مپنا) 29 آذر 1390 بود که یک مهندس و چهار تکنسین مشغول به کار در پروژه احداث نیروگاه سیکل ترکیبی جندر سوریه در مسیر عزیمت از محل مسکن استیجاری خود در شهر حمص به سمت کارگاه نیروگاه واقع در 20 کیلومتری جنوب شهر، توسط گروهی مسلح ربوده شدند.

این گروه که در روزهای بعد مسؤولیت این آدم ربایی را بر عهده گرفت، گروهی شورشی وابسته به گروه موسوم به ارتش آزاد سوریه بود که نام «گردان الفاروق» را بر خود گذاشته بود و سرکردگی آنها در اختیار شخصی به نام «عبدالرزاق طلاس» بود.

بر اساس اطلاعات موجود، «طلاس» ستوان ارتش سوریه بود که با بروز درگیری ها از ارتش جدا شده و به «جیش حر» یا همان ارتش آزاد سوریه پیوسته بود.

این گروه پنج نفره که در قرارداد کاری با شرکت ایرانی «صنعت گستر زاگرس» به سر می بردند، شامل: سجاد امیریان مهندس برق و مسؤول کارگاه پست نیروگاه و چهار تکنیسین نصب تجهیزات پست نیروگاه به نامهای احد سهرابی، مجید قنبری، کیومرث قبادی و حسن حسنی بودند.

روز بعد از ربوده شدن این 5 نفر، دو نفر دیگر از کارکنان پروژه به نام های مهندس عبدالخالق صحنه (کارمند شرکت توسعه 2 مپنا و مدیر ایمنی و بهداشت پروژه) و مهندس پژمان بویری منجی (کارمند شرکت پارسیان پست و مدیر احداث پست نیروگاه) که برای پیگیری سرنوشت 5 نفر قبلی به سمت استانداری حمص در حرکت بودند، مجدداً به دست اعضای شرور همان گروه به اسارت گرفته شدند و این گونه شد که تعداد گروگان ها به هفت نفر رسید.

با تلاش گسترده سفارت جمهوری اسلامی ایران در دمشق و پیگیری مستمر خانواده ها و نیز شرکت مپنا و توجه رسانه های داخلی و خارجی به این اقدام، طی 11 ماه، پنج نفر از آنان آزاد شدند و به کشور بازگشتند. آنان در تعریف خاطرات خود از دوران اسارت، به رفتارهای غیر انسانی گروگان گیران خود اشاره داشتند.

ضرب و شتم مستمر، اجبار به اعتراف صحنه سازی شده در برابر دوربین به نظامی بودن با تهدید به مرگ و به بهانه همراه داشتن کارت پایان خدمت وظیفه سربازی، زندانی بودن در مکانهای محل درگیری جنگی و تبادل آتش سنگین، جابجایی های مستمر با دست و چشم بسته، تغذیه نامناسب و از همه مهمتر نامعلوم بودن سرنوشت در دست عده ای مسلح غیر حرفه ای و بی منطق با مایه هایی از کینه توزی مذهبی، همه و همه شرایطی بود که در تمام مدت اسارت بر آنها گذشت؛ اما به هر حال پایان آن با طعم شیرین آزادی و بازگشت به خانه و وطن عجین شد.

اما اینک 2 سال است که دو نفر از آنان همچنان آزاد نشده اند و بر اساس قرائن موجود هیچ اطلاعی از آنان در دست نیست. به ویژه آنکه با شدت گرفتن درگیری ها و گم شدن سرنخ ها، اینک هیچ گروهی نیست که مسؤولیت در اختیار داشتن آنها را بر عهده بگیرد.

پژمان بویری از اهالی شاهین شهر اصفهان و حسن حسنی ساکن روستای قاسم آباد از توابع شهرستان نیشابور هستند که بیش از هفتصد و بیست روز از اسارت آنان می گذرد و خانواده هایشان چشم انتظارشان به هر کجا سر می زنند خبری از فرزند یا همسر در دست نیست و تنها خبر، بی خبری است. این در حالی است که این افراد، با هدف اجرای پروژه عمرانی و توسعه زیرساخت های مورد نیاز مردم سوریه به آن کشور عازم شده بودند.

اگر چه مقامات ذیربط به تناوب با خانواده های آنان تماس می گیرند، اما در بی خبری به سر بردن و انتظار بی پایان، موضوعی نیست که تحمل آن ساده باشد، به ویژه وقتی که خانواده فرد اسیر، هر روز اخبار مختلفی از شرایط نابسامان و جنگ زده سوریه بشنود و یکی فرزند تحصیل کرده و دیگری همسر جوان و تکیه گاه خود و فرزندش را در بدترین شرایط تصور کند.

شرایطی که هر لحظه دستخوش تغییر است و از هیچ معادله مشخصی پیروی نمی کند.

شاید پایان این انتظار، به خبر خوش آزادی ختم شود؛ اما این اتفاق نیازمند یک اراده جمعی انسان دوستانه مبنی بر درخواست آزادی بدون قید و شرط آنها در سطح ملی و جهانی است.

کلید واژه ها: اسارت


( ۴ )

نظر شما :