دومین بخش از مصاحبه رئیس سابق سی آی ای با پولیتیکو

روزی که سیاست خارجی امریکا را دگرگون کرد

۲۲ آذر ۱۳۹۲ | ۱۸:۳۰ کد : ۱۹۲۵۹۶۱ اخبار اصلی آمریکا
سیاست خارجی و دیپلماسی جورج بوش قبل از حوادث 11 سپتامبر تمرکز بر امریکای شمالی و امریکای لاتین و ایجاد پل ارتباطی استراتژیک با آنها بود.
روزی که سیاست خارجی امریکا را دگرگون کرد

دیپلماسی ایرانی: جان دیمیتری نگروپونته، از سال 1960 تا 1997 در دستگاه دیپلماسی ایالات متحده امریکا فعال بوده است، وی تجربه کار با 9 رئیس جمهوری امریکا با دیدگاه های مختلف سیاسی را داشته است. او فارغ التحصیل آکادمی فیلیپس اکستر و دانشگاه ییل است و قبل از آن که به دستگاه سیاست خارجی امریکا بپیوندد در مدرسه حقوق دانشگاه هاروارد دوره گذرانده است. در سال 1981 نگروپونته سفیر امریکا در هندوراس شد. پس از آن به مکزیک رفت و مدتی را نیز در فیلپین گذراند. در دوره ریاست جمهوری رونالد ریگان، مشاور امنیت ملی شد. پس از افشای نقش او در ماجراهای هندوراس و ماجرا ایران – کنترا برای مدتی کوتاه از دنیای سیاست دور شد و با انتشارات مک گروه هیل به همکاری پرداخت. با آمدن جورج بوش پسر از سال 2001 تا 2004 سفیر امریکا در سازمان ملل شد و پس از آن به عنوان سفیر به عراق رفت. در سال 2005 رئیس سازمان امنیت ملی امریکا شد که انتخابش سر و صدای بسیاری به پا کرد. روزنامه نیویورک تایمز بعد از انتخاب او نوشت: "اگر کسی می خواست به دنبال یک فرد استثنائی بگردد که بتواند جاسوس ها را گیج کند، بهتر از جان نگروپونته نمی یافت." بعد از آن مدتی را در شورای امنیت ملی امریکا کار کرد و پس از پایان دوران ریاست جمهوری جورج بوش به عنوان نویسنده و پژوهشگر در امور روابط بین الملل به موسسه جکسون دانشگاه ییل پیوست. هم زمان معاونت شرکت مک لارتی را نیز پذیرفت. جان نگروپونته در حال حاضر 75 سال سن دارد و پدر پنج فرزند است. وی به پنج زبان انگلیسی، ویتنامی، فرانسوی، اسپانیایی و یونانی مسلط است و به رغم سابقه طولانی ای که در عرصه سیاسی داشته تمایل چندانی به حضور در رسانه ها ندارد.

دیپلماسی ایرانی در سلسله مصاحبه هایی که از شخصیت های برجسته دنیا منتشر می کند، این بار به سراغ وی رفته که مصاحبه مفصلی را با روزنامه پولیتیکو انجام داده است. در ادامه دومین بخش آن را می خوانید:

در طول ماموریتت در دستگاه سیاست خارجی، آیا شخص به خصوص یا اتفاقی رخ داد که بیشترین تاثیر را بر مسئولیت تو بگذارد؟

من فکر می کنم، به طور کلی، جنگ ویتنام عاملی مهم در دوره مسئولیت من بود. من در سال 1964 به ویتنام رفتم، بعد از آن که دوره ای را درباره ویتنام در موسسه سیاست خارجی مطالعه کردم و گذراندم، عازم ویتنام شدم. بر روی بسیاری از سوال های موجود بر سر ویتنام در طول 10 سالی که در آن جا بودم، کار کردم. همه آنها اعم از جنگ، صلح و مذاکره – من در گفت وگوهای صلح پاریس بودم و با دکتر (هنری) کسینجر بر سر موضوع ویتنام کار می کردم. در این شکی نیست که تجربه من در ویتنام تاثیری به سزا در نگرشی جهانی ام داشت.

فراتر از حضور تو در مسئولیتت، من می خواهم بدانم چه کسانی بیشترین تاثیر را بر ذهن و به خصوص شخصیت تو در طول این مدت داشته اند. آیا شخص به خصوصی که بتواند تو را به مرحله ای دیگر از زندگیت رهنمون کند و تحولی شگرف در تو ایجاد کند، وجود داشت؟

از این دست آدم ها بسیار بودند. روسای جمهوری که من مشاور آنها بودم یا مقامی در دولت آنها داشتم، تاثیری عمیق بر من گذاشتند. شاید جورج هربرت والکر بوش بیشتر از همه بر من تاثیر گذاشت، کسی که من فکر می کنم خلاصه ای از دیپلماسی عمومی محسوب می شود و نوع ویژه ای از سیاست خارجی را دنبال می کرد. او مدتی را در چین گذرانده بود، سفیر امریکا در سازمان ملل بود و مدتی را نیز ریاست سی آی ای را بر عهده داشت، او یکی از متشخص ترین چهره های دهه اخیر بود.

صحبت از رئیس جمهور جورج اچ دبلیو بوش در زمانی که در سازمان ملل بود، شد. من امیدوار بودم که بتوانیم درباره دوره انتقالی تو به مسئولیت نمایندگی امریکا در سازمان ملل نیز برسیم. آغاز دوره مسئولیت تو در سازمان ملل تنها چهار روز بعد از حوادث 11 سپتامبر بود. چگونه توانستی اتفاقات بعد از 11 سپتامبر را با سیاست خارجی امریکا و در عین حال در موقعیت بین المللی ات، هماهنگ کنی و بر روی آن کار کنی؟

در طول این مدت تمرکز ما در سیاست خارجی بر تروریسم بین المللی و خاورمیانه بود. تقابل میان آن یعنی سیاست خارجی با حوادث بعد از 11 سپتامبر می بایست به خوبی نمایش داده می شد، به ویژه بر اساس تصاویری از حقایق به دست آمده از اولین دیدارهایی که از واشنگتن انجام شد؛ شش روز قبل از حوادث 11 سپتامبر، ویسنت فاکس، رئیس جمهور مکزیک به واشنگتن آمده بود. او شام میهمان کاخ سفید بود و روابط بسیار دوستانه ای با آقای بوش داشت. من فکر می کنم که قبل از آن بوش به مکزیک برای دیدار با او هم رفته بود. من می توانم بگویم که پرزیدنت بوش پس از آغاز دوران ریاست جمهوری اش می خواست از کشورهای امریکای لاتین دیدار کند و مستقیما سیاست بین المللی خود و سیاست خارجی اش را از آن جا کلید بزند. در آن موقع یادم است که رئیس جمهور جورج بوش به من گفت، "پونته" – او اسم مرا با همان نامی در یل صدایم می کردند، صدا می کرد – این دقیقا کاری بود که می بایست اگر حوادث 11 سپتامبر رخ نمی دادند، انجام می دادیم. در حقیقت وقتی که ما به مونته بلو در کانادا رفتیم تا ضمن دیدار با مقامات کانادایی پل ارتباطی ای را میان مکزیک امریکا و کانادا ایجاد کنیم – به عنوان بخش مهمی از امنیت و سیاست خارجی در شمال امریکا – او رو به من کرد و گفت "پونته" اگر حوادث 11 سپتامبر رخ نمی دادند ما می توانستیم خیلی کارهای دیگر انجام دهیم و نوع تازه ای از داد و ستد تجاری در این منطقه ایجاد کنیم. چیزی که قبل از حوادث 11 سپتامبر نیز کلید آن زده شده بود. بله، من فکر می کنم که بعد از حوادث 11 سپتامبر تمرکز ما در نهایت ریزتر و ریزتر و محدودتر شد. البته این بدان معنا نیست که رئیس جمهور از دیگر روابط مهم غافل شده بود اما این مساله بسیاری از چیزها را تغییر داد.

ادامه دارد...

کلید واژه ها: جان نگروپونته


نظر شما :