7 کلید روحانی و دیپلمات هایش
عصر ایران- رییس جمهور در نخستین روز دولت خود و در مراسم تودیع و معارفه وزیر امور خارجه، بر تغییر شیوه در سیاست خارجی (و البته نه راهبرد اصلی مبتنی بر عزت و مصلحت و حکمت) تاکید کرد و آن را خواسته مردم در انتخابات 24 خرداد دانست.
صرف حضور روحانی در این آیین ، خود نشان دهنده اهمیت و حساسیتی است که او برای این حوزه قایل است و از این رو می توان عزم رییس جمهور را برای اعمال این تغییرات جدی دانست.
موفقیت رویکرد تغییر در دستگاه دیپلماسی اما مستلزم رعایت و تحقق چند مولفه مشخص است:
تعامل به جای تهاجم
رئیس جمهور قبلی ، با نفی روش های گذشته در سیاست خارجی و با شعار دیپلماسی تهاجمی مدعی بود طرحی نو درمی اندازد. محمود احمدی نژاد با همین نگاه در مجمع عمومی سازمان ملل ایده نفی هولوکاست (ادعای نسل کشی یهودیان در جنگ دوم جهانی) را مطرح کرد ( احتمالا به پیشنهاد محمد علی رامین) یا نوبتی دیگرکه در اصالت واقعه 11 سپتامبر 2001 تشکیک روا داشت ( و این دومی بر اساس نظریه نادر طالب زاده.)
اوسوال را با سوال پاسخ می داد و می کوشید خود را در موقعیت تهاجم ترسیم کند و اصطلاح دیپلماسی تهاجمی را از این رو برگزید که سیاست اسلاف خود را منفعلانه یا دفاعی می دانست. در داخل نیز همان موارد را در کوی و برزن مطرح می کرد و در تایید، صدای تکبیر و کف می شنید.
اکنون اما رییس جمهور روحانی می گوید "سیاست خارجی" موضوع مناسبی برای به هیجان آوردن جمعیت و کف و تکبیر گرفتن نیست؛ چرا که باید بر پایه منافع ملی تعریف شود نه خوشامد جمعیتی که احساسات شان برانگیخته شده است. بنابراین نخستین مولفه تغییر سیاست خارجی در دولت تازه دیپلماسی مبتنی بر تعامل به جای تهاجم است. این شیوه البته الزاما متضمن نفی همه شیوه های تهاجمی نیست و چه بسا در مواقعی با رعایت ادبیات دیپلماتیک و با ملاحظات خاص ، صورت پذیرد و مناسب هم باشد ولی مهم این است که تعامل و تهاجم ، هر کدام در جای خود به کار گرفته شوند و این گونه نباشد که یکی به نفع دیگری ، کاملاً تعطیل شود.
پرهیز از شعار
مولفه قابل تغییر یا لازم التغییر دیگر، اجتناب از شعار زدگی در سیاست خارجی است. دیپلماسی عرصه تعامل است و با شعار نسبتی ندارد مگر آن که شعارها سنجیده و محدود و با مصارف مشخص باشند.
هل من مبارز طلبیدن با جامعه جهانی و توصیفات مشهور درباره صدور قطعنامه از شعارهایی بود که در سال های گذشته سر داده شد و هزینه هایی سنگین بر جای گذاشت. شعار را مقام سیاسی می دهد اما هزینه آن را مردم می پردازند و این، رسم دولتمردان مسوول در برابر مردم نیست.
بازگشت به تروییکا
دولت نهم در بدو استقرار خود سیاست نگاه به شرق را در پیش گرفت. به این معنی که به جای صرف وقت برای مذاکره با سه کشور اروپایی - فرانسه و آلمان و بریتانیا - نگاه از آنها برگیرند و سراغ چین و روسیه و هند بروند.
این سیاست به اجرا گذاشته شد اما همان ابتدای کار هندی ها- البته پس از اخذ امتیازات لازم از آمریکا- کنار کشیدند و دو کشور دیگر نیز اگر چه مواضع نرم تری درباره برنامه هسته ای ایران اتخاذ کردند اما قطعنامه های صادره در شورای امنیت سازمان ملل را امضا کردند هر چند با توجیه ترجیح تحریم بر گزینه نظامی.
به نظر می رسد دیپلماسی دولت تدبیر و امید، مذاکره با تروییکا یا سه گانه اروپایی و دست کم فرانسه را از سر می گیرد و در ادامه به سمت گفت و گو با کدخدای اروپایی ها ، یعنی آمریکا می رود.
واقع گرایی
اگر سیاست را فن ممکنات و علم مقدورات بدانیم جایی برای خیال پردازی و آرمان گرایی در آن باقی نمی ماند. لذا بازگشت به واقع گرایی، یکی از مهم ترین الزامات تغییر در دیپلماسی است.واقع گرایی با درک درست موقعیت کشور و باور به بازی برد-برد تحقق می یابد.
اهمیت واقع گرایی چنان است که با همه ایدئولوژی زدگی سیاست خارجی در ایران شاهد بوده ایم که در مناقشه های بین المللی و مواردی مانند جنگ ارمنستان و آذربایجان یا کشتار مسلمانان در چین ، جایی برای آرمان گرایی باقی نماند.
نکته درست را در باب اهمیت واقع گرایی در سیاست خارجی را در جریان مناظرات انتخاباتی ، از زبان دکتر ولایتی و خطاب به سعید جلیلی شنیدیم که «دیپلماسی کلاس فلسفه نیست که شما بروید و بگویید منطق ما را پذیرفتند.»
نکته این که رأس و بدنه دستگاه دیپلماسی در دو دولت قبل ، در مباحث دیپلماتیک سر رشته داشتند ولی رأس دولت و حلقه پیرامونی آن ، اساساً کاری با مباحث کارشناسی و مناسبات دیپلماتیک نداشت و وقعی هم نظرات تخصصی این حوزه نمی نهاد و همین امر ، گاه به تنش هایی در درون دولت می انجامید که نهایتاً به ماجرای سنگال انجامید!
در این سال ها ، انگار شخص رییس جمهور وقت و همراهان او در مجانع جهانی برای خود ماموریت "ابلاغ" قایل بودند و می رفتند تا حقیقتی را بازگویند و نوری باز بتابانند و بازگردند نه این که به منفعتی ملی دست یابند!
همسایگان به جای آمریکای لاتین
روابط ایران با کشورهای آمریکای لاتین در دو دولت گذشته توسعه یافت. هر چند رابطه با دولت های ضد آمریکایی از آغاز در دستور کار جمهوری اسلامی بوده اما هیچ گاه به اندازه 8 سال گذشته نبوده است چندان که هوگو چاوز به نام و چهره ای کاملاً آشنا در ایران بدل شد.
توجیه این روابط مانور در حیاط خلوت آمریکا از یک طرف و تشویق به رای موافق با ایران در مجامع جهانی به اضافه امکانات بالقوه این کشورها در دور زدن تحریم ها بود.
دولت جدید اما اعلام کرده همسایگان ایران را ترجیح می دهد که شمار آنان با احتساب مرزهای خاکی و آبی به 15 کشور می رسد. در فرهنگ ایرانی اول خانه است و بعد همسایه چه رسد به این که نه خانه و نه همسایه و آن سوی آب ها!
در رویکرد تازه کشورهای همسایه جای آمریکای لاتین را می گیرد.
بدنه کارشناسی
وزیر جدید خارجه به صراحت گفته است نیروهای تحمیلی را کنار خواهد گذاشت. رییس جمهور نیز در آیین معارفه دکتر ظریف ، کارشناسان وزارت خارجه را به اظهار نظر های تخصصی فرا خواند. با این وصف می توان گفت ششمین مولفه تغییر نیروی انسانی به مثابه حاملان تغییرند.
این نکته ، ناظر به آن است که در دولت قبل ، شخص رئیس جمهور و اطرافیانش ، افرادی را بر وزارت خارجه تحمیل کردند که فاقد تخصص و صلاحیت های لازم بودند. قطعاً قرار نیست دستگاه دیپلماسی کشور، سالیان سال ، افرادی را تحمل کند که صرفاً بر مبنای دوستی با رئیس جمهور وقت وارد این مجموعه شده اند و الفبای دیپلماسی را نمی دانند.
وزارت خارجه هند با بیش از یک میلیارد نفر جمعیت و روابط گسترده سیاسی و اقتصادی با جهان تنها دو هزارکارمند و کارشناس دارد حال آن که شمار کارکنان وزارت خارجه ایران 75 میلیونی چند سال پیش از 7 هزار نفر فراتر رفت و اکنون احتمالا بیشتر هم شده و کافی است موفقیت های دیپلماتیک دو کشور مقایسه شود.
غرض از این اشاره توصیه به تقلیل نیروی اداری و کارشناسی و غیر تحمیلی در وانفسای بیکاری نیست. با این همه تردیدی نیست که یکی از مهم ترین الزمات تغییر ،چابک سازی دستگاه دیپلماسی و کنار گذاشتن افرادی است که بی هیچ دانش دیپلماتیک به این عرصه آمده اند و حضورآنان دیگران را از اظهار نظر بازداشته و در حد تماشاگر تنزل داده است.
دیپلماسی اقتصادی
غالب سفارتخانه های ایران از بیم آلوده شدن به اتهامات مالی و اقتصادی از بازرگانان و فعالان تجاری فاصله می گیرند. حال که ریاست دفتر رییس جمهور به رییس اتاق بازرگانی و معاونت اول به یک مدیر با نگاه اقتصادی سپرده شده است، سفارتخانه ها و نمایندگی های ایران در کشورهای دیگر نیز باید به این سمفونی بپیوندند و دیپلماسی اقتصادی را به طور جدی در دستور کار قرار دهند چه آن که دستگاه دیپلماسی، باید پیشقراول توسعه تجارت ایران در جهان باشد.
هر چند مولفه های دیگری نیز می توان در خصوص تغییر در سیاست خارجی برشمرد ، اما این 7 مولفه را می توان "کلید"ی ترین رویکردها در تغییر موثر و نیل به دیپلماسی کارا و اثر گذار توصیف کرد.
دستگاه سیاست خارجی، در دولت جدید این بخت را دارد که بر خلاف دوره قبل ،با رئیس جمهوری کار می کند که خود دیپلمات است و زبان دیپلماسی را خوب می داند.
نظر شما :